۰۶ دی ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۷
کد خبر: ۸۰۱۶۷۶

رسانه‌ی ملی و مسئله‌ بازگشت سلبریتی‌ها/ تأملی در منطق سیاست‌گذاری فرهنگی

رسانه‌ی ملی و مسئله‌ بازگشت سلبریتی‌ها/ تأملی در منطق سیاست‌گذاری فرهنگی
بازگشت به رسانه‌ی ملی نه تناقض اخلاقی، بلکه نتیجه‌ی عقلانیت ابزاری در میدان رسانه‌ای است. تجربه‌ی رسانه‌های عمومی معتبر جهان نشان می‌دهد که بازگشت سلبریتی‌ها امری مطلقاً نفی‌شده نیست، اما همواره مشروط، زمان‌مند و مبتنی بر تعهد حرفه‌ای است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در سال‌های اخیر، الگوی رفتاری مشخصی در نسبت میان برخی چهره‌های هنری و رسانه‌ی ملی قابل مشاهده است: در بزنگاه‌های اجتماعی، اعلام قطع همکاری یا مرزبندی صریح با رسانه‌ی ملی و پس از عبور از التهاب، بازگشت تدریجی به همان ساختار. این چرخه‌ی تکرارشونده، بیش از آنکه صرفاً به نوسانات فردی هنرمندان مربوط باشد، نشانه‌ی یک خلأ سیاستی در نظام حکمرانی رسانه است.

پرسش اصلی این نیست که چرا این چهره‌ها بازمی‌گردند، بلکه این است که چرا بازگشت‌ها بدون قاعده‌مندی نهادی صورت می‌گیرد؟

تداوم مرجعیت رسانه‌ی ملی

علیرغم گسترش شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های نمایش خانگی، رسانه‌ی ملی همچنان مهم‌ترین بستر شکل‌گیری فرهنگ عمومی و حافظه‌ی جمعی در ایران است. تفاوت اصلی رسانه‌ی ملی با رسانه‌های پلتفرمی در «تجربه‌ی جمعی» و «زمان‌مندی مشترک» نهفته است؛ ویژگی‌ای که امکان تبدیل یک برنامه یا چهره به مرجع فرهنگی فراگیر را فراهم می‌سازد.

از این منظر، بازگشت مکرر چهره‌های هنری به رسانه‌ی ملی را نمی‌توان صرفاً به انگیزه‌های شخصی فروکاست؛ بلکه باید آن را بازگشت به مرکز تولید مشروعیت اجتماعی تحلیل کرد.

 سلبریتی؛ کنشگر محاسبه‌گر

بر اساس ادبیات اقتصاد سیاسی رسانه، سلبریتی‌ها کنشگرانی عقلانی‌اند که در میدان رقابت نمادین، تصمیم‌های خود را بر اساس منطق هزینه–فایده اتخاذ می‌کنند. موضع‌گیری‌های رادیکال در شرایط بحرانی ممکن است در کوتاه‌مدت به افزایش دیده‌شدن منجر شود، اما فقدان تریبون ملی در میان‌مدت به فرسایش سرمایه‌ی نمادین می‌انجامد.

در چنین شرایطی، بازگشت به رسانه‌ی ملی نه تناقض اخلاقی، بلکه نتیجه‌ی عقلانیت ابزاری در میدان رسانه‌ای است.

مسئله‌ی اصلی: بازگشت بدون هزینه

چالش بنیادین، نه اصل بازگشت، بلکه بازگشت بدون تعریف پیامد نهادی است. بازگرداندن چهره‌های مسئله‌دار بدون چارچوب مشخص، پیامدهایی جدی به‌دنبال دارد: تضعیف اقتدار رسانه‌ی عمومی، بی‌عدالتی نسبت به هنرمندان متعهد و ارسال این پیام ضمنی به سایر چهره‌ها که کنش‌های پرریسک اجتماعی هزینه‌ای در پی ندارد.

در واقع، وقتی بازگشت فاقد قاعده‌مندی است، رسانه ناخواسته به بازتولید رفتارهای فرصت‌طلبانه کمک می‌کند.

 الگوی عقلانی مواجهه

تجربه‌ی رسانه‌های عمومی معتبر جهان نشان می‌دهد که بازگشت سلبریتی‌ها امری مطلقاً نفی‌شده نیست، اما همواره مشروط، زمان‌مند و مبتنی بر تعهد حرفه‌ای است. رویکرد عقلانی، نه حذف کامل سرمایه‌ی انسانی و نه پذیرش بی‌قیدوشرط آن است، بلکه تنظیم نهادی رابطه با چهره‌ها بر اساس قواعد شفاف است.

در این چارچوب، باید میان اعتراض حرفه‌ای و کنش رسانه‌ای آسیب‌زننده به اعتماد عمومی تفکیک قائل شد و برای دومی، پیامدهای مشخص در نظر گرفت؛ از جمله محدودیت موقت، نظارت محتوایی و عدم واگذاری پروژه‌های راهبردی در دوره‌ی بازگشت.

عدالت فرهنگی و اعتماد نهادی

سیاست‌گذاری رسانه‌ای زمانی می‌تواند مدعی مشروعیت باشد که منطق «ستاره‌محوری» را بر عدالت فرهنگی ترجیح ندهد. حمایت ساختاری از هنرمندانی که در بحران‌ها مسئولانه عمل کرده‌اند، نه‌تنها اقدامی اخلاقی، بلکه ضرورتی برای حفظ اعتماد درونی جامعه‌ی هنری و اعتبار نهادی رسانه‌ی ملی است.

رسانه‌ی ملی به‌عنوان نهادی عمومی، برای حفظ اقتدار و اعتماد اجتماعی، نیازمند گذار از تصمیم‌های موردی به سیاست‌گذاری قاعده‌مند است. بازگشت چهره‌های هنری، اگر در چارچوبی قانون‌مند و هزینه‌دار مدیریت شود، می‌تواند به فرصتی برای ترمیم گفتمان عمومی بدل گردد؛ اما در غیاب قاعده، خود به مسئله‌ای جدید در حکمرانی فرهنگی تبدیل خواهد شد.

نویسند : سید مجید طاهری

ارسال نظرات