زندگی آیتالله سیداحمد صفائی خوانساری در کتاب صفائینامه
به گزارش خبرگزاری رسا ، ترویج و تبلیغ معارف و آموزه های دین مبین اسلام مرهون فداکاری و تلاشهای خالصانۀ علمای ربانیای است که بدون هیچ گونه چشمداشتی از دنیای فانی صرف نظر کردند و نقد عمر را مصروف حفظ دین کردند. بر این پایه، تکریم چنین عالمان پاک نهادی وظیفه ای شرعی و مطالبه ای انسانی است.
در این راستا، اخیرا به همت بلند مؤسسه کتاب شناسی شیعه از خدمات علمی آیتالله سیداحمد صفائی خوانساری(م1359ق)، و فرزند مکرمش، آیتالله سیدمصطفی صفائی خوانساری(م1413ق) در قالب صفائی نامه تجلیل و تکریم شد. صفائی نامه در دو باب ( هر باب مشتمل بر دو فصل)، و یک خاتمه سامان یافته است.
در فصل اوّل از باب اوّل سرگذشت آیتالله سیداحمد صفائی از دوازده منبع تراجمی گزارش شده است. بیان دو سرگذشت ایشان به قلم فرزند دانشورش، در فصل اوّل، چشم نواز و قابل توجّه است. فصل دوم با چهار بخش اختصاص به آثار آیتالله سیداحمد صفائی دارد: 1. تألیفات؛ 2. مستنسخات؛ 3. اجازات؛ 4. نامهها.
در بخش اول این فصل به تألیفات ایشان پرداخته شده و هیجده اثر معرفی شده است. از آنجا که ام التألیفات ایشان اثر گران سنگ کشف الأستار عن وجه الکتب و الأسفار است، چهار مقالۀ مستقل در معرفی این اثر وارد شده است. الأغلاط الواقعة، تاریخ خوانسار، و رسائل گوناگون ایشان آثار بعدی معرفی شده در بخش تألیفات هستند.
روحیه محققانه آیتالله صفائی که قسمت عمدۀ آن مربوط به تهیه و تدارک اسناد و منابع لازم در تألیف و تدوین کشف الأستار بود، و از طرف دیگر نبودن کتابخانۀ مفصّل و مجهّز در محلّ اقامت ایشان(خوانسار)، و دوری از مراکز علمی، در کنار همّت عالی و غیرت دینی موجب استنساخ کتب و رسائل فراوانی(در حدود سیصد اثر) به قلم پربرکت آیتالله صفائی شد. فهرست مستنسخات ایشان در بخش دوم آمده است.
در بخش سوم اجازات آیتالله صفائی - شامل هشت اجازه گرفته شده، و چهار اجازه داده شده- آمده است. بخش چهارم و پایانی، نامه های آیتالله صفائی است. هفت نامۀ رسیده و تنها یک نامۀ فرستاده شده از ایشان در این بخش آمده است.
امّا باب دومِ صفائی نامه که قسمت عمده این اثر را تشکیل میدهد همانند باب اوّل از دو فصل تشکیل شده است.
در فصل اوّل سرگذشت آیتالله سیدمصطفی صفائی از ده منبع و مصدر تراجم گزارش شده است. فصل دوم که اختصاص به آثار ایشان دارد از چهار بخش تشکیل شده است: 1. مصاحبهها؛ 2. انساب، تراجم، نسخه شناسی و کتاب شناسی، و نکته های گوناگون؛ 3. اجازات؛ 4. نامهها.
در بخش اوّل، سه مصاحبه آیتالله سیدمصطفی صفائی در مورد آیات عظام: حاج آقا نورالله اصفهانی، حاج آقا حسین بروجردی، و امام خمینی بازنشر شده است.
بخش دوم این فصل، خود از چهار قسمت تشکیل شده است: در قسمت اوّل به انساب پرداخته شده و سه اثر آیتالله صفائی (تعلیقه بر عمدةالطالب، معرفی سادات رضوی سرچشمه خوانسار، و شجره نامه سادات غدقون بروجرد) در این قسمت آمده است.
در قسمت تراجم، به قلم ایشان سرگذشت سه عالم شیعه نگاشته شده است: 1. آیتالله سیدابوتراب خوانساری؛ 2. آخوند ملامحمد امامی خوانساری؛ 3. آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری.
به لحاظ خبرویّت آیتالله صفائی در نسخه شناسی و کتاب شناسی، در قسمت سوم یادداشتهای ایشان درباره این شش عنوان آمده است: 1. نورالعیون؛ 2. الدر المسلوک فی أحوال الأنبیاء و الملوک؛ 3. الروضة الغنّاء فی تحقیق معنی الغناء؛ 4. منیة اللبیب فی شرح التهذیب؛ 5. معاهده نامه أمیرالمؤمنین علیه السلام؛ 6. قرآن پاسنگی.
قسمت چهارم اختصاص به نکته های گوناگون دارد و خود از دو بخش مکتوبات و مسموعات تشکیل شده است. عناوین بخش مکتوبات این چنین است: 1. اختلافات دینی؛ 2. احادیث اخلاقی؛ 3. حکایة إلهامیة؛ 4. شفاء وجع العین؛ 5. سرّ تسمیة العنقاء؛ 6. دعاء للصبی الذی لاینام و یبکی کثیراً؛ 7. دعای توفیق تشرّف به مکّه مکرمه؛ 8. دو یادداشت در تأیید موقوفه.
بخش مسموعات اختصاص به دوازده نکته نغز و حکمت آموزی دارد که از آیتالله صفائی در مجالس گوناگون شنیده شده است.
امّا در بخش سوم از فصل دوم به اجازات آیتالله سیدمصطفی صفائی پرداخته شده است. در قسمت مجیزان، اجازه نامۀ تصدیق اجتهاد، امور حسبیه، و نقل روایت از 31 نفر از مشاهیر علمای شیعه آمده است. همچنان که در قسمت مجازان، چهارده اجازۀ آیتالله صفائی به دیگران آمده است. در بخش چهارم و پایانی این فصل به نامه های آیتالله صفائی پرداخته شده است. در قسمت اوّل نامه های 35 نفر از علمای حوزه و بلاد به ایشان، و در قسمت دوم هشت نامه ایشان به دیگران آمده است.
صفائی نامه دارای یک خاتمه است که اسناد و تصاویر دیدنی و جالبی در آن گنجانده شده است. گفتنی است بسیاری از اجازات، نامهها، اسناد، و تصاویر برای اوّلین بار منتشر میشود و از نفایس محسوب میشوند. از این رو، حاوی مطالب مفید و اطلاعات بکر از وضعیت حوزه علمیه قم و روابط مرجعیت با علمای بلاد در قرن اخیر است./998/د102/ق