۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۴
کد خبر: ۲۳۵۷۴۴

عرفان الهی و عرفان شیطانی از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی

خبرگزاری رسا ـ ممکن است گاهی خداوند به کسانی که خداشناس هستند و در مسیر خداشناسی قدم برمی‌دارند، کراماتی افاضه فرماید و آنها بتوانند مریضی شفا دهند و دعایشان مستجاب شود؛ اما اینها افاضه الهی است نه حاصل ریاضت نفسانی؛ آنها خودشان تلاشی برای این کارها نمی‌کنند؛ خداوند متعال هر وقت و به هر که صلاح بداند از این کرامت‌ها عطا می‌کند.
آيت الله مصباح يزدي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، عرفان دو اصطلاح دارد؛ یک اصطلاح یعنی گرایش‌های ماورای مادی چه از نقطه‌نظر فکری و ذهنی و چه از نظر رفتاری و عملی؛ این راه را «راه عرفان» می‌گویند؛ اما محور عرفانی که در ادبیات ما وجود دارد، خداشناسی است.

 

ممکن است گاهی خداوند به کسانی که خداشناس هستند و در مسیر خداشناسی قدم برمی‌دارند، کراماتی افاضه فرماید و آنها بتوانند مریضی شفا دهند و دعایشان مستجاب شود یا اینکه اطلاعاتی از گذشته و آینده بدهند و چیزهای دیگری بدان‌ها عطا کند؛ اما اینها افاضه الهی است نه حاصل ریاضت نفسانی. آنها خودشان تلاشی برای این کارها نمی‌کنند؛ خداوند متعال هر وقت و به هر که صلاح بداند از این کرامت‌ها عطا می‌کند.

 

از عالمان بزرگ ما کسانی بودند که چنین توفیق‌هایی داشتند و شاید الان هم باشند و ما نشناسیم؛ در همین عصر اخیر، مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت(ره) از این کرامات فراوان داشتند. این مسئله موجب تشابه می‌شود بین آن‌که در سایه بندگی خدا به او اعطا می‌شود و آن کسی که در سایه ریاضت‌های نفسانی چیزهایی به دست می‌آورد و چه بسا اصلاً خدا هم برای او مطرح نیست و اعتقادی هم به خدا ندارد؛ بلکه ریاضتی مانند ورزش است؛ مانند بندبازها که بر اثر تمرین روی بند راه می‌روند؛ کارهای عجیب و غریبی می‌کنند که دیگران نمی‌توانند انجام دهند.

 

این بر اثر برنامه‌هایی است که اجرا می‌کنند؛ معمولاً هم این برنامه‌ها چله‌چله است. چهل روز چنین کاری می‌کنند و چهل روز کار دیگری انجام می‌‌دهند؛ مانند اینکه در جایی بنشینند یا چشمشان را ببندند؛ نمونه آن ورزش‌های یوگا است که کمابیش از آن اطلاع دارید. اینها خواصی است که برای روح انسان مطرح است. بنابراین روح انسان هم بر اثر برخی تمرین‌ها و ورزش‌ها می‌تواند قدرت یا اطلاعاتی کسب کند یا کارهایی را انجام دهد. پس نکته اول اینکه عرفان، یک معنا ندارد یا لااقل یک حقیقت نیست. یک معنای عرفان معرفت خداست. در سایه معرفت و بندگی، خدا به کسانی کراماتی مرحمت کرده که فیض الهی است. در اینها خطا و اشتباه راه ندارد و نه تنها ضرری به کسی نمی‌زند، بلکه برای خلق خدا اسباب رحمت و برکت می‌شود؛ اما عرفانی که آنها می‌گویند، قدرتی است که به هر نوعی می‌توانند از آن استفاده کنند؛ مرتاض می‌تواند از قدرتش در راه خوب یا راه بد استفاده کند.

 

مانند زور بازوست که می‌تواند دست در راه ‌مانده‌ای را بگیرد و نجاتش دهد یا می‌تواند بر سر کسی هم بزند و مظلومی را نابود کند. باید توجه داشته باشیم که مشابهتی بین این دو وجود دارد؛ یعنی عارف خداپرست می‌تواند کارهای خارق‌العاده‌ای انجام دهد که مشابه آن را یک مرتاض انجام می‌دهد. برخی می‌پندارند این دو از یک مقوله‌اند و این منشأ اشتباه می‌شود. یکی قدرت روحی‌است که بر اثر ریاضت به دست آمده است و دیگری لطفی است که خدا به عارف عطا کرده است؛ تفاوت این‌ دو مانند تفاوت بین معجزه و سحر است. ساحران فرعون کارهایی انجام می‌دادند، موسی هم چوبی می‌انداخت و اژدها می‌شد. آنها هم وقتی سحرهایشان را اعمال کردند، مردم ترسیدند و گفتند: «یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى»؛ یعنی هر که می‌دید، می‌گفت اینها مار و اژدها هستند که راه می‌روند و حرکت و حمله می‌کنند؛ ولی آنها همه سحر بود. معجزه، آن بود که خدا به موسی داده بود. موسی نرفته بود زحمت بکشد و سحر یاد بگیرد؛ فیضی بود که خدا به او داده بود. نتیجه‌ آن نیز این شد که سحر، ساحران را بلعید. بین کرامتی که عارف الهی پیدا می‌کند با آنچه مرتاضین بر اثر ریاضت‌ها کسب می‌کنند، چنین رابطه‌ای وجود دارد؛ آن یک قدرتی روحی است که بر اثر تمرین پیدا می‌شود و این یک فیض الهی و عطیه‌ای است که خدا به هر که بخواهد می‌دهد.


دین؛ راهنمای زندگی انسان
موضوع دیگر این است که آیا عرفان، به معنایی که اینها می‌گویند، می‌تواند جای دین را بگیرد یا خیر؟ گاهی حتی در دانشگاه‌های ما برخی اساتید مطرح ‌می‌کنند که عرفان یک چیز عامی است و به دین ربطی ندارد و در همه ادیان وجود دارد و کسانی می‌توانند راه عرفان را بپیمایند؛ حتی اگر به دستورهای دین هم عمل نکنند، ولی به نتایج آن می‌رسند و راه مستقلی است. این اشتباهی است که از راه خلط بین عرفان شیطانی با عرفان الهی به وجود آمده است.

 

چنین چیزی درست نیست؛ دین برنامه زندگی برای انسان است تا از طریق آن به هدفی که خدا او را برای آن آفریده است برسد؛ مانند اینکه مهندسی ماشینی را اختراع کرده است وهمراه آن کاتولوگی را قرار داده است که نشان می‌دهد چگونه باید از این ماشین استفاده کنیم؛ اگر اینجور از این ماشین استفاده کنید، می‌توانید بهترین فایده را از این ماشین ببرید. اگر کسانی براساس آن عمل نکنند و ماشین را دستکاری کنند، ماشین زود خراب می‌شود و از بین می‌رود.

 

دین نیز برنامه‌ای است که خدا برای استفاده درست از روح و بدنمان به ما داده است. خدا می‌گوید اگر می‌خواهید از این وجودتان استفاده کنید و به آن هدفی که من شما را برای آن آفریدم برسید، باید این برنامه را اجرا کنید؛ صبح که بلند می‌شوید پیش از آفتاب باید دو رکعت نماز بخوانید؛ اگر تمام شبانه‌روز ورزش یوگا انجام دهید، جای آن دو رکعت نماز را نمی‌گیرد. باید این چند دقیقه بلند شوید، وضو بگیرید، و دو رکعت نماز بخوانید؛ماه رمضان باید سی روز روزه بگیرید؛ آن‌‌هم از فلان ساعت تا فلان ساعت و از این چیزها امساک کنید. اگر جای این سی روز تمام سال را امساک کنید و مانند مرتاضان هندی روزی یک دانه بادام بخورید، جای آن روزه ماه رمضان را نمی‌گیرد. کسی که شما را آفریده است، می‌گوید آن چیزی که من ساختم، اینجور باید از آن استفاده کرد. حال اگر بگوییم دلمان می‌خواهد به شکل دیگری عمل کنیم، ممکن است به هر بدبختی‌ای منتهی شود. بنابراین، دین برنامه زندگی انسان است که خدایی که او را آفریده است، گفته این‌گونه باید رفتار کنی تا به آن نتیجه‌ای که من در نظر دارم و کمال و سعادت ابدی تو در آن است‌؛ نائل شوی. 124 هزار پیغمبر هم فرستاده است تا این راه را برای ما تبیین کنند؛ ائمه معصومین علیهم‌السلام را هم فرستاده است برای اینکه تفسیر کنند، توضیح بدهند و فداکاری هم بکنند تا مردم باور کنند اینها غیر از خیر ما چیزی نمی‌خواهند؛ دین به این معناست.


عرفان‌ هندی: ورزش روحی

اما آن چیزی که این آقایان اسمش را عرفان می‌گذارند، یک حرکت و ورزش روحی است وهیچ دلیلی ندارد که انسان را به آن کمال برساند. این شبیه این می‌ماند که حداکثر سرعت ماشینی صد کیلومتر باشد و کسی ماشین را دستکاری کند تا با سرعت پانصد کیلومتر برود؛ طبیعی است که بعد از مدتی از کار می‌افتد و باید آن را به اوراقچی داد.

 

می‌توان از چنین حرکتی سوء استفاده کرد و به جای سرعت 100 یا200 کیلومتر، کاری کرد که با سرعت 500 کیلومتر هم راه برود؛ اما این ماشین برای این سرعت ساخته نشده است؛ اگر سوء استفاده یا زیاده‌روی کردید، به هدفی که برای آن ساخته شده است، نمی‌رسد و بین راه می‌ماند. اگر کسانی گفتند به جای روزه ماه رمضان که سی روز است، شما صد روز روزه بگیرید و خیلی هم کمتر از غذاها استفاده کنید ـ البته مرتاضین هند همین کارها را می‌کنند و به نتایجی هم می‌رسند و اطلاعات و قدرت‌‌های روحی‌ای هم پیدا می‌کنند ـ عیناً مانند این است که از ماشینی که باید پنجاه سال کار کند، ده روز استفاده کنند؛ چون عمر دنیا نسبت به آخرت از یک چشم به هم زدن در یک عمر هزار ساله کمتر است؛ آن بی‌نهایت است و این هفتاد، هشتاد و یا صد سال است.

 

چه بسا شما در این مدت از آن استفاده‌ای ببرید؛ اما عمر ابدیتان را خراب می‌کنید. این امور انجام‌شدنی است و نمی‌گوییم دروغ است؛ واقعاً می‌شود از این ماشین این‌گونه هم استفاده کرد؛ اما موقت است؛ استفاده محدودی از آن می‌کنید و بعد هم نابود می‌شود و دیگر استفاده‌ای از آن نمی‌شود. به آنها گفته می‌شود: «أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَ اسْتَمْتَعْتُم بِهَا؛ زحمتی کشیدید و مزدش را هم در دنیا گرفتید.»/998/د101/ب6

 

منبع: روزنامه کیهان؛ سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی در همایش سراسری آسیب‌شناسی فرقه‌های نوظهور

ارسال نظرات