۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۸
کد خبر: ۲۴۰۷۳۵

آیت‌الله انصاری شیرازی اسوه فضیلت و تقوی

خبرگزاری رسا ـ آقایان دور هم جمع بودند صحبت برسر این بود که چه کسی سخنرانی کند خیلی از آقایان که در آن جلسه بودند از چهره‌های برجسته و شاخص بودند که در فضای سیاسی آن زمان حضور داشتند. این‌ها می‌گفتند ما جرأت نمی‌کنیم، چرا که این سخرانی بعدش فقط اعدام است.
آيت الله انصاري شيرازي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، آیت‌الله یحیی انصاری شیرازی که پس از تحمل یک دوره طولانی بیماری در سحرگاه یکشنبه 14 دی‌ماه 1393 مصادف با 12 ربیع‌الاول 1436 در 87 سالگی دعوت حق را لبیک گفت، در سال 1306 خورشیدی در روستای نوادیخان داراب فارس دیده به جهان گشود.

 

او حکیمی متأله و استادی برجسته در اخلاق، فلسفه، حکمت اسلامی و عرفان بود. پدربزرگ وی از مبارزان مشروطه بود. خاندان انصاری از علاقه‌مندان به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام و از ارادتمندان به ساحت روحانیت شیعه بودند.

 

بر اساس اسناد موجود نسبت این خاندان به جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر اکرم (ص)، می‌رسد. آیت‌الله دوران کودکی را در جمع خانواده سپری کرد و پس از تحصیل مقدمات علوم حوزوی در زادگاه خود، جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیه شیراز رهسپار شد. دروس خارج را در قم ادامه داد. 30 سال شاگردی علامه طباطبایی، کارنامه درخشانی را برای ایشان رقم زد و از محضر ایشان دروس اسفار، الهیات شفا، منطق شفا، برهان شفا و تمهید القواعد (عرفان نظری) را فرا گرفت. نقل است علامه بارها به لطافت روحی ایشان اشاره می‌کردند.

  

گرچه معروفیت آیت‌الله در حکمت، فلسفه و عرفان بود لکن در سایر علوم حوزوی از جمله فقه، اصول و تفسیر هم صاحب نظر بوده است «شاگرد زبده فلسفه و عرفان علامه» عنوان علمی بسیار ارجمندی برای ایشان است. وی سال‌های سال اسفار ملاصدرا که از دشوارترین آثار فلسفی است و منظومه ملأ هادی سبزواری را تدریس نموده است. ایشان در فقه و اصول از محضر امام خمینی (ره) و دیگر مراجع از جمله آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی بهره برده و گنجینه‌ای از علوم عقلی و نقلی را با خود به همراه داشته است. البته بروز و ظهور‌شان بیشتر در حکمت و فلسفه بود.

 

آیت‌الله متخلق به اخلاق ناب محمدی (ص) بوده و در تواضع و ادب زبانزد خاص و عام بود؛ لحنی بسیار شیرین، نرم و پدرانه داشت. هم مدرس اخلاق بود و هم عمل اخلاقی داشت. به‌طوری‌که تأثیر رفتار و سلوک عملی ایشان از گفتارش پیشی گرفته بود. یکی از انقلابی‌ترین شاگردان امام خمینی (ره) بود که با سخنرانی بسیار کوبنده علیه حکومت شاه در نهضت حضرت روح‌الله مشارکتی مستقیم و فعال داشت. تهور و شجاعت ایشان نیز فوق‌العاده بود. بسیار ساده‌زیست و قانع بود.

  

از بعد علمی، ایشان صاحب حلقه معرفت بود. لکن ذره‌ای عجب و غرور در این مرد الهی پیدا نمی‌شد. ایشان قریحه و ذوق شعری و طبع بسیار قوی غنی عرفانی داشت.

  

ماجرای سخنرانی ایشان پس از حمله دژخیمان شاه به مدرسه فیضیه شنیدنی است. مراسمی به این مناسبت در این مکان برگزار می‌شود. ایشان دراین‌ارتباط نقل می‌کند: «آقایان دورهم جمع بودند صحبت برسر این بود که چه کسی سخنرانی کند خیلی از آقایان که در آن جلسه بودند از چهره‌های برجسته و شاخص بودند که در فضای سیاسی آن زمان حضور داشتند. این‌ها می‌گفتند ما جرأت نمی‌کنیم، چرا که این سخرانی بعدش فقط اعدام است. قدری به فکر فرو رفتم و گفتم من حاضرم پا شدم برای سخنرانی...». چهره‌های سیاسی به ایشان می‌گویند اگر قصد اخلاص نداری به سخنرانی نرو، سرانجام این کار اعدام است. ایشان با توکل به خدا سخنرانی بسیار غرایی می‌کند و در این سخنرانی به افشای ماهیت حکومت طاغوت می‌پردازد و برعزم امام و امت برای مبارزه تا پیروزی نهایی تأکید می‌کند. سخنان روشنگرانه او باعث تبعیدش می‌شود. این مجاهد نستوه در تبعید نیز دست از مبارزه و روشنگری برنمی‌دارد.

  

صراحت و راست‌گویی وی حتی دربازجویی‌ها نیز به چشم می‌خورد به گونه‌ای که در پاسخ به پرسشگر ساواک با صراحت اعلام می‌کند که برضد حکومت سخن گفته و مردم را شورانده است. این مسئله، بازجو و پرسشگر را به اعجاب وا‌می‌دارد. گفتنی است ایشان را به مدت سه سال به شهرهای کوهدشت لرستان و نائین اصفهان تبعید کرده بودند. در نائین مقام معظم رهبری به دیدار ایشان می‌روند و ضمن بوسه زدن بر پیشانی آیت‌الله، ایشان را در زمره پیشگامان نهضت حضرت امام (ره) به حساب می‌آورند. بخشی از مبارزه ایشان به همکاری با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مربوط می‌شود. به‌گونه‌ای که امضای آیت‌الله پای بسیاری از اعلامیه‌ها از جمله اعلام مرجعیت امام به چشم می‌خورد. ایشان پس از انقلاب همواره مدافع آن بوده و از حمایت حضرت امام (ره) و رهبری دریغ نورزیده است و همواره جوانان را به حفظ و حراست از انقلاب ترغیب می‌نموده است. زندگی ساده و طلبگی او الگویی برای معاشرینش بود. او از شهرت طلبی به شدت پرهیز می‌نمود.

  

آیت‌الله انصاری شیرازی از شاگردان نزدیک و برجسته امام خمینی (ره)، در فقه و اصول محسوب می‌شد و از هر حیث مورد وثوق ایشان بود. در این باب حاج احمد آقا خمینی خطاب به ایشان می‌فرماید: «شما پیش امام آن‌قدر اعتبار داشتید وقتی آقایان برای دریافت اجازه‌نامه در امور حسبیه پیش امام می‌آمدند. امام امضای دو نفر از اساتید را طلب می‌کرد مگر در مورد شما که فرمود: امضای آشیخ یحیی معادل دو امضاست.»

 

از ایشان نقل است: «وقتی ما از شیراز به قم آمدیم زمان مرحوم آقای بروجردی بود که بعد از یک سال به رحمت خدا رفت و ما بعد از ایشان جذب درس مرحوم امام و مجذوب حالات روحی و معنوی ایشان شدیم». گفته می‌شود امام بعد از پیروزی انقلاب، مدتی که از تهران به قم تشریف برده بودند، قصد دیدار آیت‌الله شیرازی را می‌کنند. لذا با پیکان به جانب منزل ایشان می‌روند چون کوچه منتهی به منزل ایشان تنگ و باریک بود، حضرت امام (ره) از ماشین ژیان برای رسیدن به درب منزل استفاده می‌نمایند. آیت‌الله انصاری شیرازی با دیدن حضرت امام (ره) پابرهنه توسط کوچه رفته و از شوق دیدار با زانوانی خمیده محو تماشای ایشان می‌شود. ارادت و اعتماد امام به ایشان در حدی بود که این تعبیر را به کار بردند: تا وقتی افرادی مثل آقای بهجت و آقای انصاری را داریم گزندی به این مملکت نخواهد رسید.

  

به طور قطع و یقین فرمایشات حضرت امام(ره) از مبالغه به دور است. خود آیت‌الله هم می‌گوید که این تعبیر را مستقیم از امام نشنیده ولی بزرگان آن را نقل نموده‌اند. حضرت امام (ره) همواره به یاد آیت‌الله بودند و پس از ورود به قم و سخنرانی در مدرسه فیضیه سراغ وی را می‌گرفتند. حتی در اواخر عمر شریف هم جویای احوالشان بودند و به حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان، مسئول وقت بنیاد شهید، یادآور می‌شدند هدیه‌ای از جانب دفتر برای آیت‌الله ببرند و احوالپرسی نمایند. در مجموع آیت‌الله تنگاتنگ عاطفی با امام داشت. ایشان نیز عنایت ویژه‌ای به وی داشتند.

  

به گفته یکی از شاگردان آیت‌الله انصاری شیرازی، نحوه آشنایی ایشان با رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای، از طریق درس اسفار علامه طباطبایی بوده است. ایشان از حامیان جدی رهبری بودند و همواره از ذکاوت سیاسی، از فهم و عقل رهبری در مدیریت کلان نظام صحبت به میان می‌آوردند و هیچ‌وقت در راستای تضعیف ایشان قدم برنمی‌داشتند. رهبری نیز با فرستادن نمایندگانی به بیت ایشان از آیت‌الله تفقد و دلجویی می‌کردند.

  

آیت‌الله انصاری شیرازی تدریس در حوزه را از اوایل دهه پنجاه آغاز کرد. آیات: جوادی آملی، حسن‌زاده آملی، مصباح یزدی از همشاگردی‌های ایشان می‌باشند. در سال 1389 در مجمع عالی حکمت اسلامی از مقام علمی ایشان تجلیل به عمل آمد و آیت‌الله جوادی از ایشان به‌عنوان «قدوه المتألهین» یاد کردند و حضرات آیات: سبحانی و مصباح بر این امر صحه گذاشتند. برخی اساتید حوزه علمیه قم به دلیل تسلط ایشان به مباحث فلسفی به ایشان لقب «شیخ الاشراق قم» داده‌اند.

  

آیت‌الله انصاری شیرازی ویژگی‌های منحصربه‌فردی داشت که اصلی‌ترین آن ولایتمداری بود. وی را سلمان زمانه خطاب می‌کردند. حساسیت علمی بالایی داشت و اگر مطالب غامض را متوجه نمی‌شد با کمال تواضع می‌گفت مطلب برایم روشن نشده و از دیگران پرسش می‌نمود. نسبت به پرسش‌های شاگردانش حساس بود و آن‌ها را اعتقادی بار می‌آورد. یکی از شاگردان از ایشان می‌خواهد تا وی را موعظه نماید. ناگاه قطرات اشک در گوشه چشم استاد حلقه می‌زند و به شدت گریه می‌کند و متأثر می‌شود. به شاگردش می‌گوید باید شما مرا موعظه کنی. شاگرد می‌گوید این خضوع و خشوع استاد باعث شرمندگی من شد و از تقاضای خود صرف نظر نمودم و گریه شدید استاد بهترین موعظه برای من بود. حالت‌های این چنینی در مردان الهی و ابرار حقیقتاً درس‌آموز است.

    

از ویژگی‌های بارز ایشان گمنامی و شناخته نشدن بود و به‌راستی دوست داشت همواره در بینشانی بماند. بحث‌های علمی، نحوه نشستن و سر درس استاد برای شاگردانش بسیار آموزنده بود. گفته می‌شود هیچ‌وقت از منبر و صندلی برای تدریس استفاده نمی‌کردند. همیشه دو زانو و حالت سر به پائین درس می‌دادند. آیت‌الله عنایت ویژه‌ای به آیت‌الله شیرازی داشتند؛ به‌طوری‌که هنگام تشرف به حج ایشان را به جای خود در مسجد فاطمیه نصب کردند. آیت‌الله زندگی کاملاً زاهدانه‌ای داشتند و هیچ‌گاه در مقابل دنیا و مافی‌ها سر خم نکردند. به دنبال نام و نشان و جایگاه شغلی نبودند. گمنامی را ارج می‌نهادند. انصاری کسی نبود که خود را مطرح کند. این مهم وظیفه دیگران است به ویژه آن‌هایی با وی حشر و نشر داشتند، شایسته است در معرفی این چهره خدوم و آسمانی کمر همت ببندند.

  

این استاد برجسته عرفان، فلسفه و اخلاق مورد عنایت ویژه حضرت امام، رهبری و مراجع عظام تقلید و شخصیت‌های حوزوی بود. در طول سال‌های مبارزه با حکومت طاغوت غالباً در صف مقدم مبارزه قرار داشت. علاقه وافری به حضرت امام (ره) داشت و از ایشان به‌عنوان کسی که به شیعه و اسلام عزت داد یاد می‌کرد و از مروجان جدی اندیشه مرجعیت امام در روزگار سخت خفقان طاغوت بود. گفته می‌شود وی یکی از دوازده عالمی است که مرجعیت امام را پس از رحلت آیت‌الله‌العظمی بروجردی تأیید کرد./998/د101/ب6

 

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ارسال نظرات