۰۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۴
کد خبر: ۴۳۹۴۸۶

انتصابات هیجانی مدیران در بزرگ‌ترین وزارتخانه کشور

در حالی که روزهای پر تب و تاب نام نویسی دانش‌آموزان در مدارس با گرمای کم‌سابقه در فصل تابستان همزمان شده است، تصمیمات عجیب و پراشتباه وزارت‌خانه بزرگ آموزش و پرورش پیامدهای بی‌شماری برای دانش‌آموزان، والدین و فرهنگیان به همراه داشته و دارد.
وزارت آموزش و پرورش

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از فارس، انتصابات هیجانی مدیران در بزرگ‌ترین وزارتخانه کشور/ دبیر کمیته فرهنگیان ستاد انتخابات روحانی در همدان پاداش خود را می‌گیرد؟

 

به گزارش خبرگزاری فارس از غرب استان تهران، در حالی که روزهای پر تب و تاب نام نویسی دانش‌آموزان در مدارس با گرمای کم‌سابقه در فصل تابستان هم زمان شده و بر هرم آن می‌افزاید تصمیم‌گیری‌های عجیب و پراشتباه وزارت‌خانه بزرگ آموزش و پرورش تبعات بی‌شماری را برای دانش‌آموزان، والدین و فرهنگیان به همراه داشته و دارد که قربانی آن تنها دانش‌آموزان و کیفیت آموزش در سطح مدارس کشور خواهد بود.

 

روزهای پرالتهاب گذشته بر خانواده‌های دانش‌آموزان کلاس نهمی که نخستین آزمایش‌شوندگان ایده جدید آموزش و پرورش در تغییر سیستم آموزشی کشور بودند سخت گذشت؛ دانش‌آموزانی که برای گذر از هر دوره آموزشی به دوره بعد با شرایطی تازه وضع‌شده مواجه می‌شوند تا تفکرات غلط یا درست بزرگان نظام آموزشی را به مرحله اجرا درآورند.

 

ایده‌هایی که هر از گاهی از سر تصمیم‌گیری‌های نادرست؛ عده‌ای از دانش‌آموزان قربانی آن شده و نسلی از تفکرات آینده‌ساز کشور را به مسلخ می‌کشاند.

 

اما این تصمیم‌گیری‌ها تنها در بخش طرح‌های آموزشی صورت نمی‌گیرد بلکه گاهی انتخاب غلط مدیران عواقبی بس مخرب‌تر در نظام آموزشی کشور و یا منطقه‌ای خاص به دنبال خواهد داشت.

 

بدیهی است انتصاب مدیران به واسطه آشنایی‌ها و روابط و نه سابقه علمی و مدیریتی به بیماری مزمنی تبدیل شده که به آهستگی ریشه در تمام بخش‌ها و ادارات کشور دوانیده و حتی مردم جامعه نیز آن را پذیرفته‌اند.

 

اما گره کار جایی کورتر می‌شود که انتخاب این‌چنینی مدیران به وزارت آموزش و پرورش و روسای این مجموعه نیز کشیده شده است، یعنی درست جایی که تربیت نسل آینده را در دست گرفته و وظیفه پرورش فرزندانی را به عهده دارد که تفکراتشان ایران فردا را می‌سازد.

 

هیچ کشور پیشرفته‌ای را نمی‌توان مثال زد که در انتخاب مدیران آموزشی خود از الگویی به غیر ملاک‌های علمی و توانایی‌های شخصی یک فرد پیروی کند.

 

حال چه شده که در کشور ما که داعیه رشد و تعالی و حرکت به سوی فرداهای بهتر را در ذهن می‌پرورانیم تا به همگان ثابت کنیم به واسطه قدرت تفکر خود و نه وابستگی به دیگران توانایی توسعه و پیشرفت در کشور را داریم، بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای از عواقب تصمیماتمان نظام آموزشی کشور را هدف گرفته‌ایم.

 

درست در کورس تابستانه اشتباهات آموزش و پرورش طی روزهای گذشته که هدایت تحصیلی دانش‌آموزان را به بن‌بست انتخاب صحیح دانش‌آموزان در رشته تحصیلی تبدیل کرده بود خبرهایی از تغییر در مدیران کل چند استان به گوشمان رسید.

 

تغییراتی که نشانه‌ای از تلاش برای حل این‌گونه مشکلات نبوده و بلکه راهی برای ارتقای دوستان و از خودگذشتگان برخی نهادها به نظر می‌رسید.

 

انتخاب علیرضا کمره‌ای مدیرکل شهرستان‌های استان تهران به عنوان مدیرکل شهر تهران به خودی خود انتخاب تعجب‌برانگیزی بود که معرفی احتمالی جانشین وی تأمل ما را بر این موضوع بیشتر کرد.

 

آموزش و پرورش شهر تهران با یک و نیم میلیون جمعیت دانش‌آموزی هیچ جایی برای آزمون و خطا باقی نمی‌گذارد و انتصاب مدیری که هیچ سابقه‌ای در مناطق شهر تهران نداشته و تمام دوران فعالیت خود را در مناطق شهرستان‌های استان تهران گذرانده و از شناخت کافی نسبت به مناطق شهر تهران برخوردار نیست؛ نشان‌دهنده انتخابی عجولانه و مبتنی بر روابط دوستی است.

 

آن‌ هم در شرایطی که شهر تهران خود دارای نیروهای توانمند و باتجربه و آشنا به شرایط آموزشی پایتخت در قالب روسای مناطق است، بنابراین بهتر بود با انتخابی مدبرانه از بین آنها گزینه‌ای شایسته این مدیریت انتخاب می‌شد.

 

از سوی دیگر احتمال انتصاب علیرضا فولادوند به عنوان مدیرکل آموزش و پرورش شهرستان‌های استان تهران که پیش از این مدیرکل آموزش و پرورش استان همدان بوده و هیچ سابقه مدیریتی دیگری در حوزه آموزش و پرورش در هیچ جای استان تهران و یا حتی نزدیک به تهران نداشته است به قدری تعجب‌برانگیز بود که ما را وادار به بررسی بیوگرافی و پیشینه سوابق کاری وی کرد.

 

سوابقی که هیچ کدام توجیهی برای چنین انتصابی نبود به جز یک مورد که وی را دبیر کمیته فرهنگیان ستاد انتخابات مرکزی استان همدان رئیس جمهور در انتخابات سال 1392 نشان می‌داد، فعالیتی که تنها به فاصله چند ماه صندلی مدیریت در آموزش و پرورش استان همدان را به وی تقدیم کرد.

 

همین چند جمله کافی است تا دلیل انتصاب علیرضا فولادوند برای مدیریت کل آموزش و پرورش شهرستان‌های تهران مشخص شود؛ انتصابی هیجانی و به پشتوانه روابط که متأسفانه آثار مخرب آن در مدارس 20 منطقه آموزش و پرورش شهرستان‌های استان تهران و حدود 900 هزار دانش‌آموزان این مناطق دیده خواهد شد.

 

نگاهی اجمالی به چهارمین قطب آموزش کشور و تعداد مناطق آن با وسعتی به پهنای 300 هزار کیلومترمربع و جمعیت دانش‌آموزی آن که البته به علت مهاجرپذیر بودن سالانه بیش از 25 هزار دانش‌آموز به جمعیت آن افزوده می‌شود برای معرفی و حساسیت این موضوع کافی است.

 

آنچه از سوابق فولادوند استنباط می‌شود عدم آشنایی و شناخت از این مناطق است، چراکه به دلیل پراکندگی و وسعت شناخت کافی آنها تنها منوط به فعالیت و سوابق قبلی حضور در پست‌های مختلف آموزشی همین مناطق امکان‌پذیر خواهد بود.

 

از سوی دیگر، حساسیت بسیاری از این شهرها و مناطق آموزشی به دلیل مهاجرپذیر بودن و حضور بسیاری از اتباع خارجی؛ شیوه‌های مدیریتی خاص خود را می‌طلبد و در مقایسه با مدیریت استان همدان با جمعیت دانش‌آموزی در حدود 400 هزار نفر سنگی است بس بزرگ که نشان از نزدن دارد و امکان موفقیت وی در این مدیریت را کمرنگ می‌کند.

 

آنچه به نظر می‌رسد انتصاب‌های سلیقه‌ای و گاهی اشتباه در نظام آموزشی کشور فراگیر و آسیب‌های آن یکی پس از دیگری در طرح‌ها و برنامه‌های آموزشی کشور پدیدار شده است و عواقب آن دامن‌گیر فرزندان و دانش‌آموزان کشور خواهد بود.

 

امید است مسؤولان این وزارت‌خانه با پرهیز از نگاه دوستانه و سیاسی در انتخاب افراد و تنها با تکیه بر توانایی‌ها و مدارج علمی اشخاصی را در رأس مدیریت‌ها قرار دهند تا انتصاب هر یک از آنها گامی باشد در رشد و تعالی نظام آموزشی کشور./836/د102/ل

ارسال نظرات