۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۸
کد خبر: ۴۷۲۷۰۶
حجت الاسلام والمسلمین رشاد تشریح کرد؛

ابعاد چهارگانه رشد و تربیت طلاب

رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به ابعاد چهارگانه تربیتی در حوزه علمیه، گفت: بعد معرفتی، معنوی، مهارتی و هویتی ابعادی هستند که در رشد و تربیت طلاب نقشی اساسی دارند.
دیدار مدیر عامل خبرگزاری رسا با حجت الاسلام والمسلمین رشاد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در جلسه درس اخلاق که در حوزه علمیه امام رضا(ع) برگزار شد ابراز داشت: یکی از مسائلی که به شدت مورد نیاز طلاب است و متأسفانه در حوزه کنوني، مورد توجه نیست یا کمتر به آن عنایت می شود؛ احیای سنت های حوزه و زیّ حوزوی و به تعبیر دیگر آداب و اخلاق طلبگی است.

وی ادامه داد: همانطوری که در حوزه فقه مطرح است که مثلا «الفقه ثم المتجر» یعنی یک مومن و انسان مسلمان اگر می خواهد تجارت انجام دهد ابتداءً باید فقه این شغل را یاد بگیرد آنگاه به تکسب بپردازد تا مبتلا به حرام و ربا خواری نشود، در اخلاق هم نظیر این مباحث مطرح شده است؛ بنابراین امروز یکی از شاخه ها و عرصه های جدید دانش اخلاق را اخلاق حرفه ای می نامند. اخلاق حرفه ای گونه ای از مسائل اخلاقی است که مورد ابتلای صنف است و به حرفه ی خاصی مربوط می شود. مانند اخلاق مدیریت، اخلاق کارمندی، اخلاق کسب؛ آن چیزهای را در بر می گیرد که اهل کسب باید بیاموزند. این را اخلاق حرفه ای می گویند که امروزه در دنیا بسیار مورد توجه قرارگرفته است.

حجت الاسلام والمسلمین رشاد با بیان این که تعلیم و تعلم، تحقیق و نقد هم اخلاق حرفه ای دارد، اظهار داشت: در تحقیقات علمی، جهات اخلاقی بسیاری را باید رعایت کنیم. در نقد مطلب غیر و در نقل از دیگران، عناصر اخلاقی را باید مراعات کرد. اگر مطلبی را از کسی اخذ کردیم به او ارجاع دهیم. و گرنه مرتکب سرقت ادبی و علمی شده ایم. اگر کسی را می خواهیم نقد کنیم درست است که حریف و رقیب ماست و احیانا با ما معارض است اما معارضت و رقابت او مجوز نمی شود که به نحو تحقیر آمیز با آراء او برخورد کنیم. یا به او افترا ببندیم. مطلبی را که او نگفته یا غرضش از یک سخن آن مطلبی نیست که ما می گوییم به گوینده نسبت دهیم. نوعی افترا و اتهام به کسی بزنیم. در واقع اخلاق علم، اخلاق در مقام تحقیق و اخلاق در مقام نقد و اگر آموزش در زمره علم باشد اخلاق آموزش، قسمی از اخلاق حرفه ای است.

وی با بیان این که در جهان شرکت هایی وجود دارد که به شرکت های اخلاقی معروف است، افزود: این شرکت ها تجاری است. اما برای خودشان موازین اخلاقی را تعریف کرده اند. و اعلام می کنند که ما این موازین را رعایت می کنیم و به همین ترتیب هم ثبت می شوند. مثلا می گویند بنای ما بر این است که با مشتری صادقانه عمل کنیم. البته در عملکرد آنها دو اشکال وجود دارد: یکی اینکه انگیزه آنها ترویج فضیلت نیست بلکه تحصیل سود بیشتر است. یکی از مبانی در حوزه فلسفه اخلاق، سودگرایی است. یعنی چون منفعت ما در رعایت آن اخلاق است به آن ملتزم می شویم نه اینکه فضائل، دارای ارزش ذاتی هستند. آنان بر این مسلکند که اگر چنین عمل کنند با جلب مشتری بیشتر، پول بیشتری در می آورند.

رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: چند سال گذشته یکی از فیلسوف انگلیسی فلسفه اخلاق، مهمان ما در پژوهشگاه بود و من این دو اشکال را با ایشان در میان گذاشتم. و گفتم در عین اینکه مفید است این دو اشکال را دارد. که خلط آداب و سنن و اخلاق لازم می آید و دوم اینکه در اخلاق، انگیزه معنوی دخیل است و از مقولات ارزشی است. در نتیجه باید فضیلت محور دیده شود و نه سودمحور و منفعت طلبانه! ولی در هر حال چنین شرکت هایی در جهان فعالند و بسیار هم پر رونق هستند. آنچنان که آن آقا در حدود ده سال پیش می گفت در انگلستان حدود دو هزار شرکت اخلاقی ثبت شده است. و از سود ده ترین شرکت ها هستند.

وی ابراز داشت: حرفه ی ما طلبه ها، روحانیت و علمای دین دارای اخلاق خاصی است که باید به آن ملتزم باشیم. در بحث مطروحه آفات اللسان هم، از همین زاویه طرح بحث می کردیم و ان شاءالله در آینده هم، چنین خواهد بود. در آنجا عرض شد که ما طلبه ها چون با ابزار زبان بیشتر از دیگر طبقات، ارتباط برقرار می کنیم؛ بیشتر از دیگران هم در معرض آفات اللسان هستیم. زبان، وسیله کار ماست. البته زبان به معنای اعم؛ منظور ما فقط این قطعه گوشتی که در دهان داریم نیست بلکه قلم زدن هم در دایره زبان است. زبان در یک معنا، ادا و دلالت است. در آغاز مباحث الفاظ اصول عرض کردیم که زبان ده معنا دارد که یکی از آنها همین است. وسیله دلالت؛ حالا می خواهد این وسیله جارحه معروف باشد یا زبان قلم باشد.

حجت الاسلام والمسلمین رشاد با اشاره به ابعاد چهارگانه تربیتی در حوزه علمیه تصریح کرد: ما معتقدیم طلبه باید از چهار بُعد پرورده شود. از چهار حیث و حیثیت تربیت شود و رشد کند. یکی «بعد معرفتی» است. طلبه باید باسواد بار بیاید. عالم بی سواد اسم بی مسمّاست. وقتی بی سواد باشی که عالم نیستی حالا از علم توحید و الهیات گرفته تا سایر علوم مهارتی و ابزاری؛ مثل ادبیات و منطق که علم هستند اما ابزاری و آلی هستند. یعنی فن هستند. ما صرف و نحو و قواعد بلاغی را می آموزیم تا با قواعد و فن فهم متون، آشنا شویم. ما را در فهمیدن کتاب و سنت و متون عربی یاری می دهند.  علم منطق را می خوانیم تا فن تفکر را یاد بگیریم که چگونه باید اندیشید. اینها ابزار درک درست علوم منقول و معقول هستند. فلذا در سه پایه اول طلبگی این علوم تدریس می شود تا طلبه به ابزار فهم دین مجهز شود.

وی گفت: از این علوم آلی گرفته تا می رسد به الهیات، فلسفه، کلام، فقه و اصول که علوم رفتاری اند. فقه و اخلاق علوم رفتاری اند. کلام و فلسفه از علوم بینشی هستند. همه اینها به معنا الاعم علم هستند و عالم دینی باید اینها را فرا بگیرد. پس یک بُعد از نظام آموزشی پرورش مآل، پروردن بُعد معرفتی طلاب است.

این استاد حوزه علمیه با بیان این که حیث و جهت دوم، حیث معنویت است ادامه داد: طلبه باید در معنویت پرورده شود. یعنی عالم دینی باید روحانی بار بیاید. روحانی بودن به عمامه و عبا و قبا نیست. بلکه به طرز زیست معنوی است. باید هویت و شخصیت روحانی پیدا کنیم. یعنی طلبه باید حرکات و وجناتش و ظواهر و بواطنش، روحانی و معنوی شود. مجرّد باشد! روح باشد نه ماده! روحانی در مقابل مادی است. عالم دینی باید روحانی باشد. یعنی از آنچه حیث مادی و جهات دنیوی دارد رها باشد. نه اینکه لزوما فاقد مادیات باشد. البته یک درجه از روحانیت اکتفا به برخورداری اندک از مادیات است که بزرگانی بوده اند و هستند که چنین اند.

رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: مثلا از مصادیق میانی می توان به مرحوم بهلول اشاره کرد که به لحاظ علمی عالم متوسطی بود. پیشینه مبارزاتی خاصی هم داشت که کم و بیش شنیده اید. در مقابل رضاشاه ایستاد. در مسئله کشف حجاب هم در مسجد گوهرشاد سخنرانی کرد. به افغانستان گریخت. و بیش از سی سال در آنجا زندانی شد. به ایران برگشت و حوالی صد سال عمر کرد. نه خانه و نه زندگی داشت و نه حتی خوراک مرتب داشت. در تمام عمر خود وعده های غذایی را یکی در میان می خورد. در کل عمر جوراب نپوشید. حتی در زمستان هم به یک کفش ساق بلند اکتفا می کرد. می گفت مولا امیر المومنین علیه السلام جوراب نمی پوشیدند. گاهی در سطوح بالاتر مثل مرحوم آقای قاضی و مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیهما) قرار دارند که به زخارف دنیوی بی اعتنا هستند.

حجت الاسلام والمسلمین رشاد نمونه دیگر را زهد و ساده زیستی آیت الله نجفی مرعشی رضوان الله تعالی علیه دانست و گفت: ایشان در همه عمر خود، خودرو نداشت. با اینکه مرجع تقلید بود. و بیش از صد جلد کتاب و تحقیق و تألیف داشت. در بعضی علوم از نوادر و در برخی دیگر مثل نسب شناسی در کل حوزه تشیع، یگانه بود. ایشان یک تاکسی خریده و در اختیار کسی قرار داده بود. هر وقت می خواست به جایی برود آن تاکسی ایشان را می برد. هر سحر، قبل از اذان صبح، جلو حرم حضرت معصومه سلام الله علیها می ایستاد. اذان صبح که می شد نمازش را شروع می کرد. اذان که تمام می شد نماز صبح ایشان هم به پایان می رسید. خود بنده مدتی در مدرسه مرعشیه امروز، حجره داشتم. جوان بودم صبح ها پیاده تا حرم می آمدم. ایشان با تاکسی می آمد. خودم دیدم که ایشان گاهی در بین راه، پشت مدرسه حجتیه، وضو می گرفت و می آمد جلو درب حرم تا در باز شود. قطعا ایشان تهجدشان را انجام داده بودند و بعد به حرم می آمدند چون وصیت کرده بودند: آن سجاده ای که با آن هفتاد سال نماز شب خوانده ام و تکه پاره شده کف قبرم بگذارید. و طبق وصیتشان قبر ایشان هم در ورودی کتابخانه ای که ساخته بودند قرار گرفت.

این استاد حوزه علمیه ابراز داشت: الغرض اینکه طلبه باید روحانی و معنوی بار بیاید. بعضی از هم دوره ای ها و هم درسی های ما با اینکه در خانواده ی علما و بزرگان پرورش یافته بودند و توقع می رفت که به مدارج بالای علمی و معنوی دست پیدا کنند ولی به جایی نرسیدند! من فکر می کنم به خاطر برخورداری آنان از امکانات مادی بود. حتی بعضی به دلیل وجود رگه های انحراف در سلوک طلبگی شان به مجازات اعدام محکوم شدند. چیزی که از یک طلبه انتظار می رود- به رغم کاربرد غلطی که واژه روحانی دارد چرا که اصل واژه، مسیحی و اصطلاحی کلیسایی است. ولی منظور من معنای لغوی آن است نه اصطلاحی. به معنای مجرد بودن از مادیات مدنظر است.- اینست که عالم دین، روح باشد و نه جسم. آدم گاهی می بیند که اشکالاتی وجود دارد و زوایایی نسبت به معنویت، عقاید و حیات طلبگی بعضی افراد هست. ولی این زاویه ها به مرور باز می شود و انسان را از حقایق، معنویات، دین و حوزه، دور و دورتر می کند. تا جایی که خیلی ها از حوزه خارج می شوند.

وی در ادامه به حیث مهارتی طلاب اشاره کرد و گفت: حیث سومی که مصرّیم طلبه امروز با آن پرورش یابد حیث مهارتی است. مهارت هایی که یک طلبه باید فرا بگیرد. این را در جلسه ای مفصل به آن پرداخته ایم لذا از آن عبور می کنم.

حجت الاسلام والمسلمین رشاد حیث چهارم را بُعد هویتی دانست و اظهار داشت: اگر در خیابان با یک ارتشی حتی بدون لباس فرم مواجه شوید همین که با او حرف می زنید می فهمید که یک ارتشی است. چون شخصیت و هویت صنفی پیدا کرده است. از کلماتش می توانید این را حدس بزنید. طلبه هم باید همین طور باشد. یعنی علاوه بر جهات علمی و اخلاقی و معنوی ملتزم به خصوصیت صنفی خود باشد. و نسبت به خصوصیات صنفی خود تعصب داشته باشد. بنده طلبه باید غصه خور حوزه باشم. نسبت به این لباس حمیت داشته باشم. اگر به این لباس اهانت شد بایستم. اما اگر این تقید هویتی نبود از دست می رویم.

رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی  ادامه داد: پروردن این هویت، اهمیت زیادی دارد. شتر سواری دولا دولا نمی شود! ما یا طلبه ایم یا نیستیم! اگر طلبه ایم وقتی حتی در خیابان راه می رویم باید دیگران با دیدن ما بفهمند طلبه ایم یا کاسب محلیم ؟ باید ظاهر ما گویای طلبگی ما باشد. اگر هدف داریم و مسیرمان را آگاهانه انتخاب کرده ایم؟! ما یک تصمیم سرنوشت ساز گرفته ایم! شما با یک دانشجو تفاوت دارید! من با یک استاد دانشگاه فرق می کنم، حتی اگر استاد دانشگاه هم باشم باید زی طلبگی­ام را حفظ کنم.

رییس هیات حمایت از کرسیهای نظریه‌پردازی  با بیان این که زهد به معنی نداشتن نیست، گفت: انسان باید باید مالک مال باشد، نه مال مالک انسان! این یعنی زهد. اگر تو اسیر زخارف دنیوی نباشی! اشکال ندارد که طلبه، استاد دانشگاه باشد. حرفم اینست که اگر استاد تمام هم هستی مثل مطهری باش! مطهری دانشیار دانشگاه هم بود ولی همه می دانند که ایشان نعلینش و پیجامه سفیدش را عوض نکرد! ایشان بنا به مصالح و عواملی به تهران آمد و به دانشگاه رفت. استخدام شد و عضو هیئت علمی دانشگاه الهیات شد. اما تا آخر عمر، کفش فرنگی نپوشید و پیجامه اش را با شلوار فرنگی عوض نکرد! پیراهنش را به یقه دیپلمات تغییر نداد. بلکه همان یقه سه سانتی آخوندی را به تن داشت.

رییس شورای حوزه های علمیه استان تهران  تصریح کرد: والله هر وقت کسی مرا دکتر خطاب می کند ناراحت می شوم. به خدا قسم حالت اشمئزاز پیدا می کنم. ولی من باید آنقدر طلبه باشم و نسبت به صنفم تعصب داشته باشم که عنوان «حجت الاسلام» را بیشتر بپسندم تا عنوان «آقای دکتر» را. اگر جایی بحث از حوزه می شود محکم پای هویت حوزوی خود بایستم. و الا از اردوگاه بیرونمان می کنند. چنان که بعضی ها بیرون می شوند. من معتقدم هشتاد تا نود درصد افرادی که این لباس مقدس را کنار می گذارند؛ از اردوی امام زمان سلام الله علیه اخراج شده اند. هرچند مابقی ممکن است به دلایل موجه دیگری این لباس را نمی پوشند. رفتار و افکار آن عده ای که از لباس خارج می شوند طوری می شود که دیگر با اردوگاه حضرت حجت سلام الله علیه همخوانی ندارد. لذا حیث هویتی ارزش فراوانی دارد. در مجموع ده عرصه وجود دارد که فشرده آن این چهار بُعدی می شود که عرض شد./922/202/ب3

ارسال نظرات