۲۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۷
کد خبر: ۴۷۹۵۲۸
مرکز انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران منتشر کرد؛

کتاب «دوران پهلوی» اثر آیت‌الله حمیدی

کتاب «دوران پهلوی» نوشته آیت‌الله سید هاشم حمیدی از سوی مرکز انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران منتشر شده است.
کتاب «دوران پهلوی»

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب «دوران پهلوی» نوشته آیت‌الله سید هاشم حمیدی از سوی مرکز انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران منتشر شده است.

بر اساس این گزارش، این کتاب از یک مقدمه و دو بخش تشکیل شده است که بخش نخست آن شامل عناوینی همانند دوران سیاه پهلوی، وابستگی به اجانب(انگلیس و آمریکا)، وابستگی به محمد رضا شاه، ظلم و ستم به ملت، بی‌اعتنایی به قانون، اولین دست‌درازی رضا خان و عزل و نصب غیر قانونی، رأی، رأی پهلوی است، همه استعفا بدهید، برکناری به جای استعفا، بدون اجازه اعلی‌حضرت است.

همچنین هیأت وزرا و وزیر مالیه، بدون اجازه حق به تبدیل پول نفت را به طلا ندادند، چرا قانون را به رخ من می‌کشید، مجلس تحت سلطه، بلند پروازی و خود بزرگ بینی، عیدی روز مبعث، قدرت نمایی با ضرب و شتم، هتاکی محمد رضا، چاپلوسان مقرب و ناصحان مطرود، استمداد محمد رضا شاه از رییس جمهور آمریکا، شنکنجه‌های روحی و جسمی در زندان شاه، انواع شکنه و دودمان پهلوی و فساد مالی از دیگر عناوین این بخش هستند.

بخش دوم این کتاب شامل عناوین زیبایی است که فساد این حکومت ناصالح را به وضوح آشکار می‌کند، برخی از این عناوین عبارتند از استعمار انگلیس و استبداد رضا خان، اعتراض مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمد تقی بافقی یزدی، زمزمه اعلام جمهوریت در ایران، جشن برای کشف حجاب، آغاز سلطنت محمدرضا، یک خاطره از مشروطیت، شاه شخصا به میدان آمد، حمله مأمورا شاه به مدرسه فیضیه، رسوایی رژیم شاه پس از حمله به مدرسه فیضیه، حوادث پس از 15 خرداد و جابجایی مهره‌ها.

در مقدمه این کتاب آمده است: دوران سیاه پهلوی که با کودتای انگلیسیی سوم اسفند رضا خانی شروع شد و با کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 و برگرداندن محمد رضا شاه ادامه و در 22 بهمن 1357 با پیروزی انقلاب، آن دوران شوم پایان یافت، روزگار تلخ و طاقت‌فرسا و جانکاهی برای این ملت بود.

از زمان رضا خان، مبارزات با استبداد و استکبار شروع و به دست عمال آن سرکوب می‌شد و چه بسیار از مردم، علما، روشنفکران و آزادی‌خواهان، زندانی و شکنجه شدند.

پس از پدر، محمد رضا زندان‌ها و گورستان‌ها را از مبارزان و آزادی‌خواهان پر کرد و بالأخره ملت ایران با زبان، قلم، اجتماعات و تظاهرات به مقابله با دیکتاتوری پرداخت و با استقات مردم در 22 بهمن 1357، انقلاب ملت ایران به رهبری حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی امام خمینی(رحمة‌الله علیه)به پیروزی رسید.

نسل حاضر که آن دوران را ندیده‌اند و اگر شنیده‌اند "شنیدن کی بود مانند دیدن"، نمی‌دانند که این انقلاب با چه فداکاری‌هایی صورت گرفته و چه انسان‌های شریفی از زن و مرد در زندان‌های مخوف، شکنجه و احیاناً خون پاکشان ریخته شده است.

دشمنان انقلاب و در رأس آن آمریکای جنایتکار که منافع نامشروع خود را با سقوط سلطنت پهلوی از دست داده و عمال و نوکران حلقه به گوش آن‌ها؛ از ضد انقلابی‌های فراری و سلطنت طلب‌ها، در رسانه‌های جمعی خود درصدد تحریف تاریخ برآمده‌اند، به این امید که شاید بتوانند مانند گذشته بر این ملت آزاده سلطه پیدا کنند. تا آن‌جا که رضا پهلوی؛ محمدرضا شاه فراری و مخلوع، نیز هوس پادشاهی در ایران را کرده است.

جالب اینجاست که خبرنگاری از او می‌پرسد:

- با ظلم و ستم‌هایی که پدر تو در ایران مرتکب شده است، چگونه می‌خواهی به ایران بروی و سلطنت کنی؟

او مضحکانه پاسخ می دهد:

- مردم ایران گذشته را فراموش کنند.

مسلماً کسانی که آن دوران سیاه را دیده‌اند هرگز فراموش نمی‌کنند، ملت ما پیرو مکتبی است که پس از گذشت حدود 1400 سال جنایان بنی امیه را فراموش نکرده و نمی‌کند.

برای نسل جدید ضرورت دارد که تاریخ و خاطرات آن زمان را بخوانند تا آن‌ها هم مانند پدران خود مقاوم در برابر توطئه‌ها بایستند.

این کتاب در دو بخش تنظیم شده است؛ بخش اول مطالب پراکنده‌ای از خاطرات افراد و اشخاص گوناگون درباره آن دوران سیاه است.

بخش دوم تاریخچه منظم و مرتبی از حوادث مهمی که از بدو پیدایش سلطنت پهلوی تا پایان آن رخ داده، به‌ویژه رویداد‌های سال 42 تا 22 بهمن 1357 و دوران انقلاب که منجر به سقوط رژیم پهلوی و حکومت ظالمانه 2500 ساله شاهنشاهی شد.

 همچنین در بخش حمله مأموران شاه به مدرسه فیضیه می‌خوانید: در عصر روز دوم فروردین که مصادف با وفات امام صادق(علیه‌السلام) بود، از طرف حضرت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی(رحمة‌الله علیه) در مدرسه فیضیه مجلس عزاداری بود. زائرانی که برای ایام نوروز در قم حضور پیدا کرده بودند در این مجلس شرکت کردند.

واعظ شهیر مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری قمی بالای منبر مشغول سخنران بود که چند نفر در جلوی منبر شروع به سرو صدا کردند و بعداً مکرر صلوات فرستادند و حاج انصاری با مهارت منبر را خاتمه داد.

پس از منبر مأموران دولتی و کماندوهای شاه با لباس شخصی با شعار جاوید شاه به جمعیت حمله‌ور شده و طلاب را از طبقه فوقانی به پایین پرتاب و به حجره‌های طلاب هجوم برده و کتاب‌ها و قرآن‌ها را پاره کرده و در صحن مدرسه ریخته و به این اندازه اکتفا نکردند.

روز سوم فروردین به طلاب اجازه دادند به مدرسه و خانه خود بروند ولی، از ورود افراد شخصی ممانعت می‌کردند و پس از حضور طلاب در مدرسه مأموران دولتی بر سر آن‌ها ریخته و آن‌ها را مضروب و مجروح کردند، مجروحان را به بیمارستان بردند ولی، دستور دادند آن‌ها را از بیمارستان بیرون کنند.

پس از این حادثه عده‌ای گمان می‌کردند مانند زمان رضا خان خفقان ایجاد خواهد شد ولی، رهبری امام خمینی(رحمة‌الله علیه) مانع از این شد که آن حوادث تکرار شود و با نامه‌ای که در 13/1/42 در پاسخ علمای تهران مرقوم فرمودند که پخش و منتشر شد، حیات جدیدی به کالبد مردم دمید و مردم دوباره با استقامت و پایداری بیشتر به مبارزه ادامه دادند. در قسمتی از آن نامه آمده است:

حمله کماندو‌ها و مأموران انتظامی دولت با لباس مبدل و معیت و پشتیبانی پاسبان‌ها به مرکز روحانیت خاطرات مغول را تجدید کرد، در روز وفات امام صادق(علیه‌السلام)با شعار «جاوید شاه» به مرکز امام صادق(علیه‌السلام» و اولاد جسمانی و روحانی آن بزرگوار، حمله ناگهانی کردند و ظرف یک دو ساعت، تمام مدرسه فیضیه، دانشگاه امام زمان(عجل‌الله تعالی فرجه) را با وضع فجیعی در محضر قریب بیست‌هزار مسلمان غارت کردند و درب‌های حجرات و شیشه ها را شکستند، طلاب از ترس جان، خود را از پشت‌بام به زمین افکندند، دست‌ها و سرها شکسته شد عمامه طلاب سادات ذریه پیغمبر را جمع کرده آتش زدند، بچه‌های شانزده هفده ساله را از پشت‌بام پرت کردند، کتاب‌ها و قرآن‌ها را چنان که گفته شده پاره کردند...

اینان با شعار شاه‌دوستی به مقدسات توهین می‌کنند. شاه دوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم‌ و دانش، شاه‌دوستی یعنی؛ ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه‌های اسلام، و تبدیل احکام قرآن کریم، شاه‌دوستی یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت، حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با این احتمال تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب «ولو بلغ ما بلغ»...

آن‌گاه خطاب به دستگاه حکومتی نوشتند: من اکنون قلب خود را برای سرنیزه‌های مأمورین شما حاضر کردم ولی برای زورگویی‌ها و خضوع در مقابل جبارهای شما حاضر نخواهم کرد.

من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبی بیان خواهم کرد و تا قلم در دست دارم کارهای مخالف مصلحت مملکت را بر ملا می‌کنم.

پس از آزادی مدرسه فیضیه از دست مأموران جنایتکار، مردم که به مدرسه رفتند دیدند در راهرو مدرسه نوشته شده است:

آشیان من دل‌سوخته گر سوخت چه باک                فکر ویران شدن خانه صیاد کنید

گفتنی است، کتاب «دوران پهلوی» نوشته آیت‌الله سید هاشم حمیدی با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 7500 تومان در 202 صفحه از سوی مرکز انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران منتشر شده است./841/پ202/ق

ارسال نظرات