۰۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۴
کد خبر: ۵۱۳۱۶۰

بازخوانی سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه

اگر تخریب و تجزیه عراق از مهمترین اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی به شمار می‌رود، این اقدام برای عربستان سعودی چه منافعی بدنبال داشته است؟
محمد بن سلمان

به گزارش خبرگزاری رسا، قراین و شواهد زیادی وجود دارد که کارکرد سیاست خارجی عربستان سعودی در خلال دهه‌های اخیر در منطقه مداخله جویانه و بی ثبات کننده بوده است. این کشور برخلاف آنچه در مورد دیگران ادعا می‌کند، خود سیاست‌های عملی و مداخله جویانه را در امور داخلی دیگر کشورها در پیش گرفته و تاکنون منجر به تلفات انسانی زیادی در منطقه شده است، اما متاسفانه جامعه بین‌المللی نیز در قبال این کارکرد عربستان تاکنون بی تفاوت و سکوت کرده.

نکته قابل توجه اینکه عربستان سعودی ابتدا با ترویج تفکر وهابیت و گسترش افراط گرایی در صدد تأمین اهداف سیاست خارجی خود بود، اما امروز از طرق تهدید، توسل به زور و تجاوز بدنبال تحقق این هدف است. بدیهی است راهبرد سیاست خارجی عربستان سعودی جز بی ثباتی و قتل عام مردم منطقه نتیجه ملموسی نه برای این کشور و نه برای گروه‌ها و جریان‌های مورد حمایت خود - در نمونه‌هایی که اشاره خواهد شد- بدنبال نداشته است.

1- عربستان سعودی از عناصر افراطی گروه طالبان در افغانستان در دهه 90 حمایت کرد. در نتیجه حمایت مادی و معنوی این کشور بود که بخش‌های زیادی از این کشور اشغال شد و هزاران نفر از مردم و نیروهای دولتی به خاک و خون کشیده شدند. توفیق رباحی تحلیلگر و نویسنده الجزائری می‌گوید: عربستان سعودی از سال‌ها پیش تاکنون تحت پوشش ساخت مساجد و کمک‌های خیریه و با بکارگیری صدها نفر از مبلغین وهابی گمراه راهبرد گسترش وهابیت و افراط گرایی را در کشورهای فقیر خصوصاً در افغانستان در پیش گرفته است و به همین دلیل است که هر جا مطلبی پیرامون گسترش افراط گرایی و تروریسم مطرح می‌شود، با نام عربستان سعودی قرین است.

رباحی تاکید می‌کند، مردم منطقه از یاد نخواهند برد رهبران طالبان که در مدارس دینی مورد حمایت عربستان در پاکستان پرورش یافته بودند، در سال 1996 با اشغال شهر کابل پایتخت افغانستان، حکومت خود خوانده طالبان را اعلام کردند و عربستان سعودی هم از جمله سه کشوری (عربستان، امارات و پاکستان) بود که حکومت طالبان را در افغانستان به رسمیت شناخت.

2- عربستان سعودی در سال 2003 در تحریک و جلب نظر آمریکا برای تهاجم به عراق بیشترین نقش را بصورت پنهانی ایفا کرد . باب وود وارد روزنامه نگار کهنه کار آمریکایی در کتاب خاطراتش تحت عنوان "طرح حمله" از نقش مهم عربستان سعودی برای ترغیب و تسهیل تهاجم آمریکایی‌ها به عراق که از سوی بندربن سلطان سفیر سابق این کشور در آمریکا دنبال شد، پرده برداشته است. اقدامی که در نتیجه آن پس از حدود ١٣ سال از اشغال عراق، ترور، آوارگی و درگیری‌های طایفه‌ای برای مردم این کشور در پی داشته و مهمتر از آن تمامیت ارضی این کشور را در معرض تجزیه قرار داده است.

به نظر می‌رسد اگر امروز مردم ستمدیده عراق تا ابد از حکام سعودی نفرت داشته باشند و افکار عمومی جهان عرب نیز حکام این کشور را بخاطر همراهی و حمایت از تهاجم آمریکا به عراق سرزنش کنند بی دلیل نیست.

گای باخور پژوهشگر مرکز مطالعات هرتزلیا در رژیم صهیونیستی پیرامون اهداف آمریکا از تهاجم به عراق می‌گوید: اگر اشغال عراق از سوی آمریکا با تجزیه عراق پایان نیابد می‌توان گفت حمله نظامی آمریکا به عراق با شکست روبرو شده و به اهداف خود دست نیافته است. دیگر مقامات رژیم صهیونیستی نیز معتقد هستند برای دور کردن تهدید از رژیم صهیونیستی، عراق تجزیه شده بهتر از عراق یکپارچه است.

لذا سوال اساسی این است که اگر تخریب و تجزیه عراق از مهمترین اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی به شمار می‌رود، این اقدام برای عربستان سعودی چه منافعی بدنبال داشته است؟ آیا عربستان سعودی به بهای در امان ماندن از اقدام تلافی جویانه آمریکا بخاطر حادثه 11 سپتامبر که 15 نفر از اتباع سعودی در این عملیات تروریستی شرکت داشتند مجبور شد از طرح حمله آمریکا به عراق حمایت کند؟

3-عربستان سعودی در سال 2012 با حمایت از گروه‌های مخالف سوریه و بر خلاف اصول و قواعد حاکم بر نظام بین‌الملل، براندازی دولت قانونی بشار اسد را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داد. بحران امنیتی سوریه پنجمین سال خود را سپری می‌کند و در نتیجه حمایت‌های مالی و تسلیحاتی عربستان از گروه‌های افراطی تاکنون تعداد زیادی از مردم بی دفاع قتل عام، برخی از شهرها و روستاها اشغال و مهمتر از آن وحدت ملی و ارضی این کشور به خطر افتاده است. حال این سوال مطرح است که چرا براندازی یا تجزیه کشور سوریه که در خط مقدم مقابله با رژیم صهیونیستی قرار دارد در اولویت سیاست خارجی عربستان سعودی قرار گرفته است؟ آیا می‌توان این راهبرد عربستان را در چارچوب استراتژی جدید ایالات متحده آمریکا در منطقه مبنی بر تشکیل اتحاد عربی -صهیونیستی با محوریت عربستان سعودی ارزیابی کرد؟

4-حکام سعودی به همراه دیگر متحدین منطقه‌ای خود در یک اقدام غیره منتظره و مبهم در سال 2004 طرح کاهش قیمت نفت را به اجرا گذاشتند. در نتیجه افزایش سقف تولید نفت از سوی عربستان، قیمت هر بشکه نفت خام تا یکصد دلار کاهش یافت. صرف نظر از اینکه عربستان تحت فشار چه کشوری و برای در تنگنا قرار دادن چه کشورهایی این تصمیم را اتخاذ و اجرا کرد، اما این اقدام عربستان و دیگر متحدینش را با کسری بودجه مواجه کرد. تا جاییکه حکام سعودی مجبور شدند بخشی از کسری 39 میلیارد دلاری بودجه را با اجرای طرح کاهش حقوق و دستمزد کارکنان دولت و کارگران شرکت‌ها و ادارات دولتی یا فروش سهام شرکت نفتی آرامکو و تعطیلی بخشی از پروژه‌های عمرانی جبران کنند. بنابراین کاملاً روشن است که راهبرد کاهش قیمت نفت جز خسارت و کسری بودجه برای این کشور و سرازیر شدن سودهای میلیاردی به جیب شرکت‌های نفتی غربی هیچ دستاورد اقتصادی یا سیاسی دیگری برای این کشور و متحدینش بدنبال نداشت و در نهایت این کشورها مجبور شدند با عقب نشیتی از مواضع خود به سیاست‌های نفتی اپک تن دهند.

5- عربستان سعودی در ادامه اقدامات مداخله جویانه و بی ثبات کننده خود در منطقه و با نقض آشکار قواعد آمره شورای امنیت سازمان ملل تهاجم به یمن را در دستور کار خود قرار داد. نیروبی هوایی این کشور در 25 مارس 2015 به دستور محمد بن سلمان وزیر دفاع این کشور عملیات هوایی خود را علیه این کشور آغاز کرد. حملات هوایی مستمر جنگنده‌های سعودی تا به امروز قتل عام مردم بی دفاع و تخریب زیر ساخت‌های این کشور را به دنبال داشته است.

بر اساس گزارش وزارت حقوق بشر یمن که در سال 2015 منتشر شد، در جریان حملات هوایی جنگنده‌های سعودی تعداد 6677 نفر از مردم این کشور کشته شده‌اند که از این تعداد 938 کودک و 843 زن بوده‌اند. علیرغم اینکه اعلامیه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین‌المللی رعایت حقوق افراد غیر نظامی، اماکن و ابنیه‌ای که هیچ پیوندی با امور نظامی و جنگ ندارد را مورد تاکید قرار داده، حقوق بشر در این سطح از سوی عربستان سعودی در یمن نقض شده است.

6- علیرغم اینکه عربستان سعودی بدلیل فرسایشی شدن جنگ در یمن تاکنون در باتلاق تهاجم به این کشور گرفتار شده است، با متهم کردن قطر به حمایت از تروریسم به مقابله و ایجاد تنش با این کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس روی آورده است. پاسخ به این سوال مهم و اساسی است که چه اهداف مهم و بلند مدتی در پشت پرده راهبرد سیاست خارجی عربستان سعودی در ایجاد تنش با قطر نهفته است که این کشور حاضر شده حتی شورای همکاری خلیج فارس را (بخاطر نارضایتی کویت و عمان) در معرض فروپاشی قرار دهد؟

در یک نتیجه گیری کلی می‌توان گفت که راهبرد مداخله جویانه و بی ثبات کننده سیاست خارجی عربستان سعودی در خلال دهه‌های گذشته، کشورها و مردم مسلمان منطقه را هدف قرار داده است. لذا این سوال به ذهن متبادر می‌شود که آیا وقت آن نرسیده تا افکار عمومی و نخبگان جهان عرب از حکام سعودی بپرسند چه کسی سیاست خارجی این کشور را تدوین و مدیریت می‌کند؟ مشاورین سیاسی و حقوقی حکام این کشور چه کسانی هستند که از قتل عام زنان و کودکان مردم منطقه و از هدر رفتن میلیاردها دلار سرمایه مردم این کشور خم به ابرو نمی‌آورند؟/۸۴۷/ب۱۰۲/ف

جلال شرفی

ارسال نظرات