گزارشی از تاثیرات راهپیمایی بازگشت فلسطینیان برای رژیم صهیونیستی
به گزارش خبرگزاری رسا، راهپیماییهای بزرگ بازگشت به اراضی فلسطین بار دیگر فعالیت خود را در سرزمینهای اشغالی از روز سیام مارس 2018 از سر گرفته و قرار است تا روز 15 می آینده ادامه پیدا کنند. این بازه زمانی است که آمریکا برای انتقال سفارت خود از تلآویو به قدس اشغالی مشخص کرده است. این زمانبندی و روند تحولات داخلی و منطقهای و بینالمللی و تحولات سیاسی رژیم صهیونیستی نقش مهمی در تعیین سرنوشت و پیامد های متعدد راهپیماییهای اخیر دارد.
این راهپیماییها در درون خود پتانسیل نهفتهای جهت تاثیرگذاری در موازنههای قدرت در عرصه فلسطین و رویکردهای مناسبات داخلی دارد و میتواند در محیطهای منطقهای و بینالمللی متعلق به این درگیری تاثیراتی را ایجاد کند. علاوه بر اینکه اتفاقات مزبور میتواند بر نحوه تعامل رژیم صهیونیستی با موضوع فلسطینی تاثیرگذار باشد.
بیدلیل نیست که نوار غزه سهم عمدهای را در سازماندهی راهپیماییهای بازگشت فلسطینیها ایفا کرده است. البته در تمامی مناطق حضور عناصر فلسطینی این راهپیماییها برگزار میشود. در نوار غزه این راهپیماییها تحت عنوان راهپیمایی بازگشت و رفع محاصره برگزار میشود.
تاثیر شاخصهای جغرافیایی بر راهپیمایی بازگشت
تاثیر شاخصهای جغرافیایی در روند برگزاری راهپیماییهای بازگشت به گونهای است که تمامی شهدا و مجروحانی که در نتیجه گلولهباران رژیم صهیونیستی بر زمین افتادهاند، از نوار غزه بودهاند. علاوه بر این که نوار غزه تنها عرصهای است که دهها هزار نفر از فلسطینیان همچنان به سمت اردوگاههای بازگشت حرکت میکنند که آنها را در نزدیکی مرزهای نوار غزه و سرزمینهای اشغالی تشکیل دادهاند. ایجاد ارتباط بین حق بازگشت و رفع محاصره غزه برای یادآوری اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی نوار غزه دنبال میشود. سازماندهی کنندگان این تظاهرات معتقدند که بالا رفتن انگیزه ساکنان نوار غزه برای مشارکت در این راهپیمایی ها در نتیجه این اعتقاد است که این راهپیماییها را تنها راه برای ایجاد تحول در اوضاع زندگی خود میدانند.
با وجود اینکه گروههای فعال جوانان غیر وابسته به ساختارهای موجود در نوار غزه ابتکار عمل و برنامهریزی اجرای راهپیمایی بازگشت را برعهده دارند، گروههای فلسطینی مستقر در نوار غزه تلاش دارند از این راهپیماییها برای تقویت مواضع و توسعه رویکردهای ملیگرایانه و فراجناحی استفاده کنند.
سازماندهی این راهپیماییها بعد از آن انجام شد که جنبش حماس از اجرای توافق آشتی ملی با جنبش فتح مأیوس شد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی نیز جنبش حماس را به علت اقدامات نظامی ضد صهیونیستی مستوجب مجازات میداند. البته تمامی عملیاتهای نظامی انجام شده از نوار غزه به سمت سرزمینهای اشغالی از زمان پایان جنگ سال 2014 تا کنون از سوی گروهکهای کوچک وابسته به جریان سلفی انجام شده که با حماس در حال منازعه هستند.
حماس پیش از این تصور میکرد تصمیم دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا مبنی بر انتقال سفارت این کشور به قدس اشغالی و نمود رویکردهای آمریکایی برای حل درگیریها که با اصطلاح معامله قرن مطرح شده و تمامی فلسطینیها آن را نسخهای برای از بین بردن آرمان فلسطین میدانند، باعث بروز دورهای از بهبود مناسبات میان فتح و حماس میشود، چرا که مقابله با این رویکرد نیازمند وحدت جبهه داخلی فلسطین است. اما این تحولات باعث نشد که تشکیلات خودگردان از حادثهای که ضد کاروان رامی الحمدالله نخستوزیر این تشکیلات در شمال غزه اتفاق افتاده بود، سوءاستفاده نکند و فصل جدیدی از تحریمها را به نوار غزه اعمال نکند. علاوه بر اینها تشکیلات خودگردان فلسطین به مناسبات خود با رژیم صهیونیستی ادامه داده و همکاریهای امنیتی خود با سرکردگان این رژیم را حفظ کرده و در همین راستا رهبران جنبش حماس در نوار غزه و فعالیتهای آنها را تحت تعقیب و نظارت قرار میدهد.
در عین حال فضای بینالمللی چالش بزرگ دیگری برای جنبش حماس است. به گونهای که نگرانیهای این جنبش نسبت به سوء استفاده آمریکا از بحران اقتصادی و انسانی در نوار غزه برای اجرای معامله قرن افزایش پیدا کرده است. محافل رسمی صهیونیستی از به کارگیری دولت فلسطین در نوار غزه و الحاق بخشهایی از صحرای سینا به این منطقه سخن میگویند.
علاوه بر این رفتارهای مصر به عامل دیگری برای نگرانی جنبش حماس تبدیل شده است. عبدالفتاح السیسی رییس جمهور مصر تلاش دارد از تمامی اهرمهای تاثیرگذاری خود به نوار غزه به ویژه در گذرگاه رفح به عنوان تنها گذرگاه غزه برای ارتباط با خارج استفاده کند.
مصر تلاش دارد نحوه رفتار خاصی را به جنبش حماس در تعامل با قاهره و اوضاع امنیتی شمال صحرای سینا تحمیل کند. علاوه بر این که تلاش میکند از افزایش فشار بر جنبش حماس در راستای تقویت جایگاه و موقعیت خود در نزد رژیم صهیونیستی استفاده کند. قاهره همچنین به دنبال ایجاد آتشبس دائم میان نوار غزه و تل آویو و بررسی فرصتهای رسیدن به معامله تبادل اسرا در چارچوبی است که برای کابینه افراطی و راستگرای رژیم صهیونیستی مثمرثمر باشد.
راهپیماییهای بازگشت در کرانه باختری مانند غزه ادامه پیدا نمیکند. تصور اولیه در مورد این راهپیماییها این بود که تمامی اراضی سرزمینهای اشغالی را شامل میشود، اما این اتفاق نیفتاد. سهم عمده ای از این موضوع را میتوان مرتبط با محدودیتهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین در سرکوب تحرکات مردمی در کرانه باختری دانست. محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان در درجه اول به دنبال اجرای توافقنامه امنیتی خود با رژیم صهیونیستی بوده و در درجه دوم میترسد که جریانهایی از داخل تشکیلات خودگردان فلسطین و نیروهای منطقهای از این راهپیماییها برای تضعیف موقعیت و برکناری وی استفاده کنند.
پیامدهای راهپیماییهای بازگشت بر طرفهای منطقهای
راهپیماییهای بزرگ بازگشت و فعالیتهای مربوط به آن میتواند پتانسیل نهفته برای تاثیرگزاری بر نقشه منافع حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای منطقهای تاثیرگذار در فلسطین ایجاد کند که به بررسی ابعاد آن میپردازیم:
الف: جنبش حماس:
پیامدهای فوری و قابل پیش بینی راهپیماییهای اخیر بر جنبش حماس را میتوان در موارد زیر برشمرد:
- استفاده حماس از راهپیماییهای بازگشت برای اعتبار بخشیدن مجدد به آرمان فلسطین که اخیرا در نتیجه اختلافات داخلی و مشکلات منطقهای به انزوا کشیده شده است.
- تمرکز مجدد بر نوار غزه و اوضاع اقتصادی و انسانی این منطقه. اخیرا در رسانههای بینالمللی مطالب زیادی در این خصوص مطرح شده که بر مواضع بسیاری از طرفهای بینالمللی تاثیرگذار بوده و آنها خواستار بهبود اوضاع نوار غزه شدهاند.
- راهپیمایی بازگشت موقعیت حماس برای در اختیار گرفتن ابتکار عمل در عرصه داخلی و بینالمللی و منطقهای را بهبود میبخشد. به این ترتیب که نوعی از تحرک منطقهای و بینالمللی در پی اختلال اوضاع امنیتی در نتیجه آغاز این راهپیماییها و درگیریها به وجود آمده که باعث میشود مواضع جنبش حماس و شرایط این جریان مد نظر قرار گیرد.
- با توجه به اینکه راهپیماییهای بازگشت برای تأکید بر رد امتیاز دهی به رژیم صهیونیستی برای حذف حق بازگشت آوارگان طراحی شده، این رویکرد میتواند فضای داخلی مناسبی را ایجاد کرده و راه را بر اجرای معامله قرن که یکی از مهمترین بندهای آن چشم پوشی از حق بازگشت آوارگان فلسطینی است، ببندد. این موضوع فرصت مانعتراشی حماس در مسیر تلاشهای آمریکا و برخی رژیمهای منطقه جهت سوء استفاده از اوضاع اقتصادی و انسانی غزه برای اجرای این معامله را فراهم میکند.
- حضور ده هزار فلسطینی در نزدیکی مناطق مرزی از قدرت ارتش رژیم صهیونیستی برای هدف قرار دادن تاسیسات حیاتی جنبش حماس میکاهد.
- این راهپیماییها میتواند موقعیت حماس در ایجاد ارتباط با نظام حاکم در مصر را تقویت کند. راهپیماییهای بازگشت به نوار غزه در روند مبارزه با رژیم صهیونیستی اهرم قدرت بیشتری خواهد داد. ماهیت ملی و انسانی و عدم مسؤولیت حماس نسبت به برگزاری این راهپیمایی از قدرت حاکمیت مصر برای افزایش فشار بر جنبش حماس جهت توقف آن میکاهد.
ب: راهپیمایی بازگشت و محاسبات متناقض تشکیلات خودگردان
فعالیتهای مربوط به راهپیماییهای بازگشت میتواند تحولی در موقعیت تشکیلات خودگردان فلسطین ایجاد کرده و آینده مناسبات این تشکیلات با رژیم صهیونیستی را تحت تاثیر قرار دهد. پیامدهای این راهپیمایی بر اوضاع تشکیلات خودگردان را میتوان در موارد زیر برشمرد:
- راهپیمایی بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین را مجبور کرده تا حملات ضد حماس را متوقف کند و از برخی طرحهای خود برای افزایش تحریمها ضد نوارغزه چشمپوشی نماید.
- این راهپیمایی ها باعث افزایش درخواستها در میان نخبگان تاثیرگذار در کرانه باختری از جمله برخی رهبران جنبش فتح برای در پیش گرفتن مقاومت مردمی در برابر رژیم صهیونیستی و توقف همکاریهای امنیتی با این رژیم شده و فشارها بر رهبران تشکیلات خودگردان را افزایش داده تا بر اساس مصوبه شورای مرکزی فلسطین که اخیراً برگزار شد، نسبت به تصمیم آمریکا برای انتقال سفارت این کشور به قدس واکنش نشان داده و در اقدام جنبش آزادیبخش مبنی بر به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی تجدیدنظر کند.
- ادامه راهپیمایی بازگشت و کشته و زخمی شدن تعدادی از فلسطینیها در این راهپیماییها باعث انفجار اوضاع و واکنش مردمی در کرانه باختری میشود. این موضوع هنگام جدیتر میشود که میبینیم جشنهای تلآویو و آمریکا در انتقال سفارت این کشور به قدس نزدیک میشود. چیزی که این سناریو را تقویت میکند، این است که کرانه باختری اخیراً شاهد بازگشت عملیات مقاومت انفرادی در برابر رژیم صهیونیستی بوده است. در صورت تحقق این سناریو قدرت تشکیلات خودگردان برای انجام هماهنگیهای امنیتی با رژیم صهیونیستی کاهش پیدا کرده و موقعیت آن در برابر رژیم صهیونیستی متزلزل میشود.
- راهپیماییهای بازگشت تاثیر منفی بر برنامههای تشکیلات خودگردان جهت برگزاری نشست فوقالعاده شورای ملی ایجاد میکند. این شورا همان شورایی است که حماس و جهاد اسلامی و جبهه مردمی و گروههای مقاومت دیگر آن را تحریم کردهاند.
ج: تاثیرات راهپیماییهای بازگشت بر رژیم صهیونیستی:
راهپیماییهای بازگشت تحولاتی را در محیط پیرامونی رژیم صهیونیستی ایجاد کرده و بر روند تصمیم گیری این رژیم نسبت به موضوع فلسطین تاثیر گذار بوده است. این تاثیرها را میتوان در موارد زیر برشمرد.
- احیای مجدد کشمکشهای حزبی و ایدئولوژیک در سرزمینهای اشغالی نسبت به موضوع فلسطین که باعث افزایش درگیریها میان گروههای سیاسی و نخبگان صهیونیست در مورد مصالح و منافع این رژیم شده است.
- این راهپیماییها نشان داد که استراتژی کابینه رژیم صهیونیستی در نحوه تعامل با نوار غزه دچار تزلزل و تردید است. همین موضوع باعث شده برخی از وزرای ارشد وابسته به جریان افراط گرا در داخل سرزمینهای اشغالی خواستار تغییر سیاست رژیم صهیونیستی در قبال نوار غزه شوند. صدور مجوز برای احداث بندر و فرودگاه در نزدیکی سواحل غزه بخشی از این تحولات است. این موضوع را «یسرائیل کاتس» وزیر اطلاعات و حمل و نقل رژیمصهیونیستی مطرح کرده و تعداد دیگری از وزرا نیز از این درخواست حمایت کردهاند.
- آغاز این راهپیماییها باعث شده رژیم صهیونیستی پیش از پیش نسبت به افت موقعیت منطقهای خود نگران شود. ادامه کشته و زخمی شدن فلسطینیها در نتیجه این راهپیمایی همچنین افزایش فشار بر رژیمهای عربی از سوی افکار عمومی را به دنبال داشته و بر قدرت مانور آن جهت عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تاثیر منفی میگذارد.
- راهپیمایی بازگشت روند عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی را متوقف میکند و زمینههای مشارکت استراتژیک علنی بین رژیم صهیونیستی و رژیم های عربی را به شکست میکشاند. چرا رژیمهای مذکور قبل از توافق برای حل درگیریهای فلسطینی - صهیونیستی به سختی میتوانند این مشارکت را علنی کنند.
سناریوهای آینده راهپیماییهای بازگشت
در رابطه با ادامه روند کنونی در داخل سرزمینهای اشغالی سه سناریو مطرح است که میتوان آنها را به صورت زیر تشریح کرد:
الف: ورود طرفهای منطقهای و بینالمللی با هماهنگی رژیم صهیونیستی جهت اعطای برخی امتیازات به جنبش حماس و سایر نیروهای فلسطینی برای متوقف کردن راهپیماییهای بازگشت. این امتیاز میتواند شامل کاهش گسترده محاصره نوار غزه شود. تحقق این سناریو بستگی به عبور جنبش حماس و رژیم صهیونیستی از دیوار بی اعتمادی متقابل دارد. رژیم صهیونیستی هرگز به تفاهمهای غیر مستقیم صورت گرفته با جنبش حماس در پی جنگهای سال 2012 و 2014 برای کاهش محاصره غزه پایبند نبوده است. همچنین ایجاد تغییر در واقعیتهای اقتصادی و انسانی نوار غزه میطلبد که محمود عباس نیز آمادگی لغو بخشی از تحریمهای اعمال شده ضد این منطقه را داشته باشد. تحریمهایی که در کاهش بودجههای اختصاص داده شده به نوار غزه و کاهش حقوق کارمندان و بازنشستگان بخش گستردهای از غزه نمود پیدا کرده است.
دوم: سناریوی دوم را میتوان در اقدام رژیم صهیونیستی برای حمله نظامی به جنبش حماس جهت کاهش انگیزههای مردمی برای ادامه مشارکت در این راهپیماییها جستجو کرد. البته فرصتهای تحقق این سناریو بسیار اندک است چرا که وارد کردن چنین ضربهای میتواند به بروز درگیریهای نظامی منجر شود و یکسره کردن این جنگ برای رژیم صهیونیستی نیازمند اشغالگری مجدد این رژیم در نوار غزه است. این در حالی است که محافل تصمیم سازی رژیم صهیونیستی معتقدند که اشغال مجدد نوار غزه باعث هزینههای سیاسی و اقتصادی و امنیتی گستردهای برای رژیم صهیونیستی می شود. علاوه بر اینکه در این منطقه طرفی وجود ندارد که رژیم صهیونیستی بتواند مدیریت اوضاع نوار غزه را در شرایط کنونی به آن بسپارد.
سوم: ادامه راهپیماییها باعث فعال شدن دو پتانسیل نهفته می شود: بخش اول مربوط به پتانسیل داخلی است که میتواند به محمود عباس این فرصت را بدهد از آن برای به شکست کشاندن معامله قرن استفاده کند. پتانسیل دوم مکمل بخش اول است و شامل مجبور شدن کشورهای بین المللی حامی معامله قرن برای اولویت دادن به همبستگی با گروههای فلسطینی میشود و آنها را از اولویت دادن به روند عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی باز میدارد.
چهارم: محتملترین سناریو میتواند در شکل دیگری نیز ادامه پیدا کند، به گونه ای که درگیریها در نتیجه این راهپیماییها در غزه افزایش پیدا کرده و تشکیلات خودگردان فلسطین نیز در سرکوب اهالی کرانه باختری برای همبستگی با مردم نوار غزه شکست بخورد. به این ترتیب راهپیماییها در کرانه باختری گسترش پیدا کرده و میتواند باعث اختلال در اوضاع امنیتی شود. این سناریو هنگامی تقویت میشود که میبینیم زمان انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی نیز نزدیک شده است. در صورت تحقق این سناریو تغییرات اساسی در محیط درگیریهای منطقهای ایجاد میشود و تشکیلات خودگردان در برابر دو گزینه سخت قرار میگیرد. اول اینکه به مقابله با خیزش مردمی برخاسته و به همکاریهای امنیتی خود با رژیم صهیونیستی ادامه دهد یا اینکه به سمت خیزش مردمی متمایل شده و ریسک باز کردن جبهه مستقیم درگیریها با رژیم صهیونیستی را بپذیرد که حتی میتواند موجب انحلال تشکیلات خودگردان فلسطین شود./۸۴۷/ب۱۰۱/ف
منبع: تسنیم