توجه به مناجات در سیره امام خمینی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، مناجات به معنای راز گفتن و گفتگوی پنهانی با کسی، راز و نیاز و نجوی کردن آمده است.[1] تفاوت دعا و مناجات نیز به حالت بنده در صحبت باخداوند برمیگردد. مناجات در پذیرش توبه و ایجاد روحیه اخلاص در وجود انسان بسیار موثر است. در کتابهای تفسیر و علوم قرآنی اثرات فراوانی برای مناجات با خداوند ذکر شده است. نقش مؤثر مناجات در پذیرش توبه و آمرزش گناهان و مصونیت از عذاب دوزخ[2] ایجاد روحیه اخلاص در انسان[3] و تأثیر در رقت قلب، صفای باطن و صلابت روحیه[4] از جمله آثاری است که برای مناجات برشمردهاند.
خداوند متعال در قرآن کریم مناجاتهایی را از زبان پیامبران نقل کرده است که برخی از مناجاتهای مشهور پیامبران در قرآن را میتوان به داستان حضور موسی (ع) در کوه طور و مناجات چهل شبانه او باخداوند، مناجات حضرت یونس(ع) با پروردگار خود در تاریکیهای دریا و شکم ماهی، مناجات حضرت یوسف(ع) با خداوند در تنگناهایی که گرفتار آن شده بود، مناجاتهای حضرت ابراهیم(ع) در میانه آزمایشاهای الهی و مناجاتهای حضرت داوود(ع) در زبور اشاره کرد.
در سیره امام خمینی(ره) توجه به مناجات و ارتباط با خالق هستی یک اصل اساسی و سیره مستمره بود و مناجات به درگاه خدا همراه با شیرینی و جذابیت بود و از اصول زندگی ایشان به شمار می رفت؛ به گونه ای که راز عظمت شخصیت این نادره دوران را باید در معنویت، تهذیب نفس، جهاد اکبر و تقوای ایشان جستوجو کرد؛ عبادتها، دعاها، قرآن خواندنها، زیارتها، توسلها و به ویژه مناجات شعبانیه به پیر جماران عظمت و بزرگی بخشید.
«حضرت امام در همه ماهها مناجات داشتند و با خدا مناجات مینمودند اما در ماه رجب، شعبان و رمضان حالتهای خاصی داشتند، اصلاً عجیب و غیرعادی بود؛ شبهای ماه رجب دعای رجبیه را میخواندند؛ میفرمودند ماه رجب اعمال و دعاهای زیادی دارد که بایستی انجام داده شود. خودشان هم مقید بودند که آنها را انجام بدهند. مثلاً جمعهها پیش از ظهر هشت رکعت نماز مستحبی میخواندند در طول سال این عمل را انجام میدادند و در طول ماه رمضان هم آن را ادامه میدادند. به انجام مستحبات خیلی مقید بودند.
یک کتاب مفاتیح داشتند و به علت اینکه آن را زیاد میخواندند مثل اینکه دوبار آن را عوض کردند. یک روز به من فرمودند: برو و برای من یک مفاتیح با خط (مهدی) الهی قمشهای بخر. مفاتیح قبلی را هم بچهها برمیداشتند و صحافی میکردند؛ به قول برخی، حضرت امام عارف مفاتیحی است، یعنی عارفی است که دعاهای مفاتیح را مرتب میخواند. ایشان دعاهای شعبانیه را میخواندند. هرکسی مفهوم دعای شعبانیه را درک کند متوجه میشود که چه سوزوگدازی دارد.
بارها میشد که میدیدم حضرت امام به هنگام خواندن دعا حوله کنارشان میگذاشتند و اشکهایشان را با حوله پاک میکردند، چون اشکشان به حدی زیاد بود که دستمال خیلی زود خیس میشد؛ بارها میشد که دستمال ایشان را عوض میکردم و دستمالی که از قبل آماده کرده بودیم به ایشان میدادم».[5]
سید رحیم میریان یکی از خادمان و پاسداران امام خمینی(ره) نقل میکند: نیمههای شب گاهی اوقات با صدای گریه امام بیدار میشدم، وضویی میگرفتم و در همان اتاق مینشستم و به دعا و مناجات و گریههای نیمهشب امام گوش فرا میدادم. در یکی از شبها آقا برای نماز شب بیدار شده بودند. من زیر بغلشان را گرفتم تا بتوانند مسح پایشان را بکشند. همان شب بود که به من فرمودند: میریان تا میتوانی در جوانی عبادت کن که اگر پیر شدی دیگر نمیتوانی. گفتم: چشم آقاجان، شما دعا کنید انشاءالله خدا به ما هم توفیق بدهد عبادت کنیم.[6]
از آنجا که دنیا طلبی و دل بستگی به ظواهر فریبنده دنیوی مانع درک شیرینی مناجات با خدا می شود، اولیای الهی در فرصتهای خاصی از شبانه روز و ایّام سال برای نزدیکی به خدای متعال، با دنیا طلبی مبارزه می کردند و شیوه درک شیرینی و حلاوت سخن گفتن با خدای متعال را میآموختند.
«برای امام هر شب، شب قدر بود. برای ایشان شبهای قدر با غیر قدر فرق چندانی نداشت اما چون اعمال شبهای قدر زیادتر است، لذا امام از همان سرشب خوابشان خیلی کم میشد. مثلاً هر شب ساعت 20:10 دقیقه میخوابیدند، در شبهای قدر هم در همان ساعت به رختخواب میرفتند؛ اما پس از یک یا دو ساعت بیدار میشدند و به عبادت و مناجات میپرداختند. دعاهای شبهای قدر را میخواندند، قرآن بر سر میگرفتند و گریه و راز و نیازی مینمودند. این اعمال ایشان تا اذان صبح ادامه مییافت و نماز صبح را میخواندند و میخوابیدند.
من دو شب از شبهای قدر را در کنار ایشان بودم. بهطور دقیق یادم نیست کدام سالها بود؛ اما از سال 1365 که ایشان سکته کردند و مدتی در بیمارستان بستری شدند و سپس به منزل آمدند از آن به بعد شبها بهطور نوبتی در کنار اتاق امام میخوابیدیم. یک شب من میخوابیدیم، یک شب آقای بهاءالدینی بود. فاصله ما با امام یک پرده بود و ما سعی میکردیم که مزاحم آقا نشویم. سعی آقا هم بر این بود که بهگونهای مناجات کنند که مزاحم کسی نباشند، یا اگر کسی خواب است با مناجات امام بیدار نشود، ایشان خیلی آرام به مناجات میپرداختند. با وجود این ما با صدای هقهق گریههای امام بیدار میشدیم. ایشان مرتب قرآن و دعا میخواندند، «العفو» را تکرار میکردند و «یا الله» میگفتند. دعای ابوحمزه را نیز میخواندند و به خواندن آن دعا خیلی مقید بودند. با آنکه آن دعا خیلی طولانی بود مرتب به خواندن آن دعا میپرداختند».[7]
[1]. شمس العلوم، حمیری، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۶۵۰۹.
[2]. تفسیر راهنما، هاشمی رفسنجانی، ۱۳۸۶ش، ج۱۶، ص۱۴۴.
[3] . تفسیر سوره حمد، امام خمینی، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۶-۱۴۷.
[4] . پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، نقی پورفر، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۶.
[5]. خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (ره)، خاطرات سید رحیم میریان، ص 46.
[6]. همان، ص 44.
[7]. همان، ص 49.