موضوع انحلال مجمع مدرسین و محققین تصویب، اما عملیاتی نشده است
اشاره: مجمع مدرسین و محققین حوزه به بهانه تسلیت شهادت یحیی سنوار ضمن به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی آورده است: «مجمع مدرسین و محققین معتقد است تنها راه حل صلح پایدار، تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی است».
مجمع مدرسین و محققین با صدور این بیانیه درواقع رژیم جنایتکار و اشغالگر صهیونیستی را به رسمیت شناخته و راه حل هایی را که خلاف اندیشه امام راحل و رهبر معظم انقلابی است، بیان کرده است.
در همین راستا خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام علی اصغر مجتهدزاده مستشار بازنشسته دیوان عالی کشور و عضو بسیج اساتید حوزه علمیه قم در گفتوگویی، محتوای بیانیه این مجمع را از لحاظ حقوقی مورد بررسی قرار داده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
رسا- چرا مجمع محققین و مدرسین که متشکل از حوزویان است کارشان باید به مرحله ای برسد که رژیم کودک کش اسرائیل را به رسمیت بشناسند؟
در کتاب وسائلالشیعه که توسط شیخ حرّ عاملی گردآوری شده و از زمان تألیف تاکنون مدار تحقیق و استنباط فقها در احکام شرعی بوده، روایتی از امام رضا علیهالسلام دربارهی «فتنه» آمده است که میفرمایند: إنّ ممّن ینتحلُ مودّتنا أهلَ البیت، من هو أشدُّ فتنةً علی شیعتِنا من الدّجّال. فقلتُ: بماذا؟ قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أولیائِنا. إنّه إذا کان کذلک، اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم یُعرَف مؤمنٌ من منافقٍ.
یعنی همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند، کسی هست که در فتنهگری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. (راوی) گفتم: برای چه؟ (امام) فرمود: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستانمان. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته میشود و مؤمن از منافق بازشناخته نمیشود.
در واقع امام(علیه السلام) با ذکر ویژگی مهم فتنهگران یعنی دوستی با دشمنان و دشمنی با دوستان، پرده از ترفند آنان برداشته و معیار تشخیص حق و باطل را در فضای شبههناک بیان فرمودهاند. بر این اساس کارآمدترین شاخص در این باره، بصیرت در تمسک به دو اصل ولایت دوستان و برائت از دشمنان است که در آموزههای دینی، لازمهی ایمان شمرده شدهاند.
رهبر معظم انقلاب علاوه بر اینکه از سالها پیش بر اهمیت توجه به واکنش دشمن در برابر «کنش نخبگان» در جامعه تأکید کردهاند، در چند سال اخیر نیز بر این نگاه راهبردی تأکید ویژهای داشتهاند:
یک وقت میبینید ما در داخل جدول و پازلهای دشمن قرار میگیریم- در پازل، مجموعهای را کنار هم میچینند، تا یک شکلی از تویش در بیاید- تا یکی از این اجزاء را ما تأمین بکنیم. خوب، این خیلی چیز بدی است؛ ما باید سعی کنیم که تأمینکنندهی اجزاء او نباشیم. مثل این جدول حروف متقاطع که وقتی کنار هم گذاشته میشود، یک کلمهای از تویش در میآید. دشمن یک جدولی این جوری درست کرده، برای اینکه یک حرفی از تویش در بیاورد؛ چند تا از این حروف را هم ما بگذاریم! این را باید مراقبت کرد؛ بحث سر این است؛ باید جدول دشمن را کامل نکنیم؛ پازل دشمن را کامل نکنیم؛ ببینیم دشمن چه کار دارد میکند و چه کار میخواهد بکند؛ اهداف و حضور واضح او را ببینیم.5
اما آنچه در این میان مایه تأسف و تعجب است همنوایی معدودی از روحانیون سابقه دار با دشمن است که هرگاه نظام جمهوری اسلامی و جبهه حق و مقاومت با مشکلی مواجه می شود، این جماعت موسوم به مجمع محققین و مدرسین، فرصت را غنیمت شمرده و نظام اسلامی و جبهه حق را سراسر ظلم و تاریکی ترسیم و آن را به اِعمال اصلاحات مدنظر خود فرامی خواند. جماعتی که در هر حادثه ای، از نقش دشمن و خباثت به کلی چشم از آن فرو بسته و اصلاحات مدنظر خودشان را متبلور ساخته¬اند. عجیب¬تر آنکه این جماعت خود را محقق، مدرس و پرورش یافته حوزه می دانند ولی در هیچ بندی از بیانیه های خود اشاره ای به اجرای احکام و دستورات اسلام ناب محمدی نداشته اند؛ بلکه پای از این فراتر گذاشته و تعطیلی برخی از حدود مسلم دینی را همسو با آموزه های لیبرالی و تز اسلام رحمانی مطالبه کرده اند.
همینان که روزی از دستگاه قضایی و مسئولان مطالبه داشتند با عاملان مرگ مهسا امینی برخورد شود و در نقشه از پیش طراحی شده ی دشمن بازی کردند؛ زمانی برخورد با افراد اغتشاشگر مخل امنیت جامعه را برخورد خشن و امنیتی دانسته اند و برچسب بی اعتمادی به قضات و سیستم حاکمیت می زنند.
همان طور که در سؤال شما بود این مجمع بدلی در بیانیه اخیر خود اعلام کرده؛ «مجمع مدرسین و محققین معتقد است تنها راه حل صلح پایدار، تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی است».
لازم است یک توضیح حقوقی بدهم؛ برای آنکه کشوری دارای حق حاکمیت مستقل بوده و از چنین حقی در صحنه بین المللی برخوردار باشد باید مورد شناسایی جامعه بین المللی و یا لااقل، یک کشور که مهمترین آنها همسایگان می باشند قرار گیرد. در واقع این مجمع بدلی، اسرائیل غاصب را که از نظر کشور فلسطین به عنوان همسایه ای که مورد تجاوز سرزمینی قرار گرفته و خیلی از کشورها از جمله ایران نیز آن را به رسمیت نشناخته و سلطه وی بر سرزمین فلسطین غاصبانه وغیر قانونی است را به عنوان یک کشورشناخته است.
دوم اینکه مجمع اصلاح طلب مدرسین و محققین راه حل صلح پایدار را تشکیل دو دولت مستقل دانسته است. جای تعجب است که مجمع راه حل امریکا را نشخوار کرده است. طرحی که حتی محمود عباس امریکایی، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و بسیاری از مقامهای فلسطینی و کشورهای دیگر با این طرح به شدت مخالفت کردهاند. نام طرح «دو دولت مستقل» همان «معامله قرن» یا طرح «صلح ترامپ» پیشنهادی مبنی بر صلح میان اسرائیل و فلسطین برای گرهگشایی از درگیری این دو کشور است که از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا ارائه شد.
این طرح به ابتکار «جرد کوشنر» رایزن ارشد رئیسجمهور وقت آمریکا تدوین شده است. طبق این طرح، اسرائیل در ازای دریافت امتیازهایی فراتر از تعهدهای پیشین سازمان آزادیبخش فلسطین و قطعنامههای شورای امنیت و پیوستن بخشهایی از مناطق اشغال شده به خاک خود با تشکیل دولت مستقل فلسطینی موافقت میکند.
باید توجه داشت اگر مجمع مدرسین و محققین بویی از ولایت برده بود طرح منطقی، مترقّی و جذّاب مقام معظم رهبری روحی له الفداء را که در اسناد سازمان ملل به ثبت رسیده را پیشنهاد می دادند.
طبق این طرح مبارزان فلسطینی می توانند یک همهپرسی از همهی ساکنان اصلی فلسطین مطرح کنند. این همهپرسی، نظام سیاسی کشور را معیّن می کند و ساکنان اصلی از هر قوم و دین، از جمله آوارگان فلسطینی در آن شرکت خواهند کرد؛ البتّه آنهایی که اشغالگرند حقّی ندارند، امّا خود فلسطینیها، چه در سرزمین فلسطین، چه در کشورهای همسایهی فلسطین داخل اردوگاهها، چه در جاهای دیگر، هر جا هستند - چندین میلیون فلسطینی هستند - اینها می توانند نظر بدهند.
«همهپرسی» یک منطق دنیاپسند و قابل قبول و متمدّنانه برای ادارهی فلسطین است. آن نظام سیاسی، آوارگان را به داخل برمی گرداند و سرنوشت بیگانگان سُکنی گزیده را تعیین می کند.
این مطالبه بر مبنای دموکراسی رایجی است که در دنیا پذیرفته شده و هیچ کس در مترقّی بودن آن نمی تواند خدشه کند. مجاهدان فلسطینی، مبارزهی مشروع و اخلاقی خود با رژیم غاصب را باید به قدری ادامه دهند که ناچار به قبول این مطالبه شود.
رسا- وظیفه نهادهای نظارتی، قضایی و بالادستی حوزوی در برابر این مجمع که ظاهرا گروهک غیرقانونی است، چیست؟
کمیسیون ماده ۱۰ احزاب که زیر نظر وزارت کشور فعالیت میکند، در جلسه خود، اعلام کرد: «از آنجایی که این تشکل سیاسی از بدو تاسیس نسبت به برگزاری مجمع عمومی و انتخاب شورای مرکزی برای پذیرش مسئولیت اقدام نکرده، پروانه آن توقیف شده است».
این کمیسیون همچنین درخواست انحلال این تشکل اصلاحطلب را تصویب و برای صدور رأی نهایی به دستگاه قضایی ارسال کرد ولی از دهه هشتاد تاکنون نتیجه ای اعلام نشده است.
بدل «جامعه مدرسین حوزه علمیه» یعنی مجمع مدرسین و محققین حوزهی علمیه قم، متشکل از روحانیونی است که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی در قم فعالیت خود را آغاز کرد. این تشکل میگوید که بر پایههای سیاسی «اصلاح طلبی و تغییرات» فعالیت میکند.
برخی افراد آن دارای پست و مقام قضایی و دولتی بوده اند که یا به دستور حضرت امام خمینی رضوان الله علیه برکنار شده اند یا دارای پرونده کیفری در دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت می باشند و به جریانات مخالف نظام و فتنه 88 و باند منتظری مرتبط بوده اند. برخی نیز در جایگاه هایی بوده اند که به آلاف و الوفی رسیده و اکنون به خون شهدا و حکومت مجری احکام اسلام که رسالت یک روحانی اصیل است پشت پا زده اند.
برخی از این افراد متعهد به رعایت اخلاق و حفظ اصول انقلاب اسلامی و تبری جستن از دشمنان دین و قرآن شده اند که متأسفانه نقض عهد کرده اند.
در مورد برخورد با این افراد معتقدم راه حل همان است که علمای سلف و امام خمینی کبیر فرموده اند که با افراد منحرف و همراه با تفکر دشمنان دین، حوزه علمیه و علماء آن ها را طرد و اعمال فاسد آن ها را بی محابا افشاء و طلاب جوان و جامعه را از آنان برحذر دارند.