گزارشی از اقدامات بشردوستانه ایران و روسیه در آینه دیپلماسی دینی

به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، این یادداشت به قلم حجت الاسلام محمدحسین پیشاهنگ، تلاشی است برای بازخوانی اقدامات بشردوستانه جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه، با تمرکز بر همکاریهای دینی و فرهنگی بین این دو کشور، و نشان دادن آنکه چگونه «دیپلماسی ادیان» میتواند الگویی نوین برای اقدامات بشر دوستانه و دیپلماسی عمومی و فرهنگی جهان باشد:
دیپلماسی ادیان؛
دیپلماسی عمومی سالهاست بهعنوان ابزاری نرم در سیاست خارجی دولتها مورد توجه قرار گرفته است. اما شاخهای نوظهور و عمیقتر، یعنی دیپلماسی ادیان، توانسته است از مرزهای سیاست عبور کرده و به عمق جامعه و ایمان مردم متصل شود.
دیپلماسی دینی یا «دیپلماسی ادیان»، شاخهای اصیل از دیپلماسی عمومی و فرهنگی است که در جهان معاصر اهمیتی دوچندان یافته است. در شرایطی که گفتمانهای سیاسی و اقتصادی اغلب آلوده به رقابت و منافع مادیاند، همکاری میان ادیان میتواند بستری برای همافزایی ملتها، ارتقای فهم متقابل و تقویت صلح و معنویت جهانی فراهم سازد. بدون چنین پیوندهایی، سیاست خارجی کشورها از پشتوانه عمیق مردمی و فرهنگی محروم خواهد ماند.
در این میان، روابط ایران و روسیه جایگاه ویژهای دارد. پیوندهای تاریخی و تمدنی دو کشور، اکنون در عرصه دینی و فرهنگی نیز در حال شکوفایی است. اسلام شیعی در ایران و مسیحیت ارتدوکس در روسیه، بهعنوان دو سنت ریشهدار معنوی، ظرفیت آن را دارند که در پرتو دیپلماسی ادیان بر اشتراکات بنیادین خود چون عدالت، کرامت انسانی، معنویت و خانواده تکیه کنند و الگویی نوین از همکاری دینی ـ فرهنگی به جهان عرضه نمایند.
روایت صادقانهای از اقدامات بشردوستانه ایران و روسیه
ایران و روسیه بهعنوان دو تمدن بزرگ شرقی، جایگاهی ممتاز در این عرصه دارند. اسلام شیعی در ایران و مسیحیت ارتدوکس در روسیه، هر دو بر عدالت، کرامت انسانی، خانواده و معنویت تأکید دارند و این مشترکات میتواند پایهای برای همکاریهای گسترده فرهنگی و بشردوستانه باشد.
تفاوت نگاه ایران و روسیه با غرب
بر خلاف فرهنگ غربی که اقدامات بشردوستانه را عمدتاً در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی تعریف میکند، در ایران و روسیه این اقدامات برخاسته از احساس وظیفهای الهی ـ انسانی است؛ یعنی ریشه در ایمان و معنویت دارد، نه سودگرایی و قدرتطلبی.
در فرهنگ غربی اقدامات بشردوستانه را اغلب در چارچوب منافع سیاسی، اقتصادی یا تبلیغاتی تعریف میکنند، زیرا دین در حاشیه جامعه قرار گرفته و لیبرالیسم به عنوان مکتب و آیین سیاست در غرب پذیرفته شده است.
اما در فرهنگ ایرانی و روسی، دین از سیاست جدا نیست و سیاست نیز ابزار سعادت انسان است، نه ماشین دنیاطلبی و مادی گرایی.
در سنت اسلامی و ارتدوکسی، خدمت به انسانها نه وسیلهای برای سود و قدرت، بلکه عبادتی الهی و تکلیفی اخلاقی است. به همین دلیل، کمکهای بشردوستانه ایران و روسیه حتی در مواقعی انجام میشود که هیچ منفعت مادی یا سیاسی مستقیم در آن وجود ندارد. این تمایز اساسی، به اقدامات دو کشور اصالت و صداقت میبخشد و اعتماد ملتها را برمیانگیزد.
نمونههای عینی اقدامات بشردوستانه ملل ایران و روس بر پایه دیپلماسی دینی
برای فهم بهتر این رویکرد، مرور چند نمونه واقعی روشنگر است:
- زلزله افغانستان(2025)
- روسیه طی چند مرحله محمولههای امدادی شامل دهها تُن چادر، پتو و لوازم ضروری به مناطق آسیبدیده ارسال کرد.
-
ایران نیز از طریق جمعیت هلال احمر و نیروی هوایی، بیش از ۱۰۰ تُن کمک شامل غذا، دارو و تجهیزات امدادی به افغانستان منتقل نمود.
این اقدامات در شرایطی صورت گرفت که بحران افغانستان هیچ منفعت اقتصادی یا سیاسی فوری برای دو کشور نداشت، اما وظیفه انسانی و الهی آنان را به عمل واداشت.
کمک به آوارگان سوری:
در سالهای جنگ داخلی سوریه، هم ایران و هم روسیه علاوه بر اقدامات نظامی برای حفظ ثبات، پروژههای گستردهای در زمینه بازسازی مدارس، تأمین دارو و غذا و حمایت از آوارگان به اجرا گذاشتند. این کمکها با تأکید بر «حفظ کرامت انسانی» و «حمایت از خانوادهها» انجام شد.
حمایت از مردم غزه در بحرانهای انسانی:
ایران بارها محمولههای دارویی و غذایی برای مردم محاصرهشده غزه ارسال کرده است. روسیه نیز در سطح دیپلماتیک و امدادی، تلاش کرده تا ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه تسهیل شود. این اقدامات بارزترین جلوه «دیپلماسی ادیان» است که بر مبنای همدلی با مظلومان و مقابله با ظلم سازمانیافته جهانی انجام میگیرد.
کمکهای بدون منفعت آشکار:
چه در بحرانهای منطقهای مانند یمن و چه در بلایای طبیعی در آفریقا یا آسیا، ایران و روسیه بارها بدون هیچ چشمداشت رسانهای یا سود اقتصادی، کمکهای خود را به نیازمندان رساندهاند. این دست اقدامات دقیقاً همان چیزی است که «دیپلماسی انسانی» را از «دیپلماسی مادینگر غربی» متمایز میسازد.
مثالهای واقعی از کمکهای غربی با اهداف پنهان
- افغانستان – «کمک خیالی» (Phantom Aid)
- بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹، افغانستان حدود ۳۵ میلیارد دلار کمک خارجی از کشورها و سازمانهای بینالمللی دریافت کرده است. اما بخش قابل توجهی از آن کمکها هرگز به مصرف اصلی نرسیدند؛ یا صرف پروژههای کوچک شدهاند یا به فساد، به هزینههای اداری و پیمانکاران خارجی رفتهاند.
- همچنین یکی از نقدها این است که دولتهای خارجی یا سازمانهای اهداءکننده، پروژهها را با شرایط و مقرراتی ارسال میکردهاند که منافع شرکتها یا نفوذ سیاسی خود آن کشورها را تضمین کند، نه لزوماً منافع مردم افغانستان را. مثلاً کمکهایی که «گروههای پیمانکار آمریکایی» میگرفتند، یا لوازم و خدمات باید از تولید داخلی خود آمریکا باشد.
آمریکا – پروژههای استخراج معادن در افغانستان
- یکی از پروژههای کمک و توسعه که تحت حمایت ایالات متحده انجام شد، پروژه توسعه معادن در افغانستان بود. برآوردها نشان داد در این پروژهها مبالغ کلانی هزینه شده است، اما به دلیل ضعف زیرساخت، فساد، امنیت نامناسب، و دخالتهای سیاسی محلی، پروژه عملاً نتوانست منافع اقتصادی و رفاهی برای مردم افغان به همراه داشته باشد. بخش بزرگی از هزینهها هدر رفت.
- در این مثال، آنچه به عنوان کمکِ اقتصادی معرفی شد، در عمل به پروژهای مبدل شد که منافع سیاسی و اقتصادی برای طرف غربی را هم تأمین میکرد، ولی ظرفیت برای تحول واقعی و پایداری در افغانستان را فراهم نکرد.
شرطی کردن کمکها به تحولات سیاسی و فشار دیپلماتیک
- کمکهای ایالات متحده اغلب با شروط سیاسی همراهاند؛ مثلاً از کشورها خواسته میشود اصلاحات دموکراتیک، حقوق بشر، یا سیاستهای سازگار با منافع آمریکا را بپذیرند. این امر در عمل باعث میشود کمک بشردوستانه به ابزاری برای فشار سیاسی یا ابزار نفوذ تبدیل گردد.
- یک نمونه دقیقتر: قطع بودجه برخی نهادهای بینالمللی یا کمکهای خارجی توسط آمریکا در شرایطی که کشور هدف تمایلی به پذیرش سیاستهای خاص نداشته باشد — این نشان میدهد کمکها صرفاً بشردوستانه نیست بلکه با منافع و سیاستهای خارجی هم پیوند دارد.
قضیه کمکهایی که منجر به وابستگی سیاسی یا اقتصادی شدند
- کمکهای خارجی غربی، به ویژه از ایالات متحده، گاهی کشور یا دولت دریافتکننده را در وضعیت وابستگی قرار میدهند؛ هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی. برای مثال، بخشی از کمکها مشروط است به قبول سیاستهای اقتصادی یا مقررات تجاری خاص، که ممکن است به زیان صنایع محلی باشد یا به وابستگی بیشتر کشور کمکگیرنده بینجامد.
- در افغانستان درباره USAID گزارشهایی وجود دارد مبنی بر این که کمکها در برخی موارد به کنترل دون کیشوتهای سیاسی محلی انجامیده، یا اینکه دولت محلی در تصمیمگیریها نقش کمتری داشته است.
تحلیل تفاوت الگوی لیبرالی غرب با الگوی دینی ایران و روسیه
با در نظر گرفتن این مثالها، چند نکته کلیدی در تمایز الگوی بشردوستانه دینی ایران و روسیه نسبت به الگوی غربی قابل تفکیک است:
- انگیزه بنیادین: در موارد ذکر شده، انگیزهها ترکیبی از منافع سیاسی، قدرت نرم، نفوذ اقتصادی بوده است؛ اما در کارهایی که در ایران و روسیه انجام میشود وقتی مستند است، انگیزهها بشردوستانه، ایمانی، دینی و اخلاقیاند.
- شفافیت و پاسخگویی به جامعه آسیبدیده: در الگوی دینی، کمک به کمتر دیده شدن وابستگی سیاسی و اقتصادی و بیشتر بر رفع نیاز فوری تأکید میشود؛ کمکی که در مقام وظیفه اخلاقی انجام شود نه تبلیغی یا استثماری.
- پایدار بودن اثر: کمکهایی که با بنیاد دینی همراهاند، معمولاً به صورت خدمات آموزشی، معنوی و فرهنگی نیز ادامه دارند، نه کمک کوتاهمدت و پروژهای که پس از مدتی فراموش شوند.
نقش روحانیت و رهبران دینی
در همه این اقدامات، نقش رهبران دینی ـ چه روحانیت شیعه در ایران و چه رهبران کلیسای ارتدوکس در روسیه ـ بیبدیل است.
روحانیت شیعه در ایران و رهبران کلیسای ارتدوکس در روسیه حاملان سرمایه معنوی ملتهای خود هستند. حضور آنان در دیپلماسی ادیان، به تعاملات سیاسی و فرهنگی عمق و اصالت میبخشد. این رهبران میتوانند با تکیه بر مشترکات دینی، سوءتفاهمها را کاهش دهند و زمینهساز پروژههای مشترک بشردوستانه شوند؛ پروژههایی که همزمان هم نیازهای فوری جوامع آسیبدیده را برطرف میکند و هم به تقویت صلح و معنویت در سطح جهانی میانجامد.
نتیجهگیری
پرونده کنونی، با هدف بازخوانی و برجستهسازی این ظرفیت شکل گرفته است. ما بر این باوریم که دیپلماسی ادیان میان ایران و روسیه میتواند الگویی نوین در دیپلماسی عمومی جهان باشد؛ الگویی که نه بر سود و قدرت، بلکه بر ایمان، اخلاق، عدالت و خدمت انسانی بنا شده است. در جهانی پر از بحرانهای انسانی و معنوی، این الگو میتواند الهامبخش حرکتی جهانی برای صلح، معنویت و پیشرفت پایدار باشد.
نویسنده: محمدحسین پیشاهنگ