“سووشون”؛ سریالی که “شایسته خانواده” نیست!

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سریال سووشون بر اساس یک رمان معروف ایرانی ساخته شده، این سریال مشهور را سیمین دانشور نوشته است. بسیاری از کارشناسان معتقدند این اولین رمان مهم است که یک زن در ایران نوشته و تقریباً به ۳۰ زبان ترجمه شده است. داستان و اتفاقات در زمان جنگ جهانی دوم در ایران رخ میدهد. خانم نرگس آبیار سعی دارد فضای ایرانی به سریالش بدهد و احترام فرهنگهای ایرانی را به جای آورد. قسمت اول از یک میهمانی شروع میشود. کارگردان سعی کرده طراحی لباس و لوکیشن را شبیه به ایران آن زمان نشان دهد و بسیاری از لوکیشنها و صحنههایی که در قسمت اول میبینیم، همان اماکن واقعی هستند.
نرگس آبیار سعی کرده در نگاه مخاطب لباس و دکور و صحنه واقعی و باورپذیر جلوه کند. نکته بعد لهجه شیرازی کاراکترها بود که چندان خوب و رئال از کار در نیامده و تصنعی بودنش واضح است و در برخی سکانسها و دیالوگها اغراق را در صحبت کردن بازیگران متوجه میشویم. از نکات منفی سریال دوربین روی دست است که احتمالاً غیر عامدانه سریال را دچار مشکل کرده و دوربین خیلی پریشان احوال به سمت کاراکترها میرود. گاهاً دور خودش میچرخد و فضای کلوزاپ به شخصیتها میدهد.
در واقع کارگردان سعی کرده با کمک فن دوربین روی دست، تنش و تشویش ذهنی شخص اول سریال را به تصویر بکشد، که موفق نبوده و آن تکنیک لازم را ندارد، مخصوصا در اپیزود اول پیادهروی طولانی که دوربین به همراه کاراکتر میخواهد این بیگ پروداکشن را روایت کند، اما در مجموع کمتر نیاز بود تا این مقدار از تکنیک آن لوکیشن استفاده کند. مشکل دیگر سریال این است که به داستان اصلی نمیپردازد، البته کسانی که رمان سووشون سیمین دانشور را خواندهاند میدانند، که خود رمان هم تا ۵۰ الی ۶۰ صفحه اول به اصل داستان نمیپردازد، منتها فضای کتاب یا رمانخوانی با اتمسفر و فضای تماشای فیلم و سریال فرق میکند و تا این حد کش دادن برای مخاطب حوصله سربر است.
در واقع کادر بندی و میزانسن از اصول اولیه و اساسی هر فیلمی است، اما ما در این سریال تقریباً هیچ گونه کادربندی و میزانسنی را مشاهده نمیکنیم. در ارائه هنر دوربین روی دست باید بسیار دقیق و میلیمتری عمل کرد، که این امر مهم را کارگردانان کاربلد و مجرب به خوبی انجام میدهند.
بعد از گذشت چند قسمت این سریال زمزمههایی از حساسیتهای قومیتی نیز شنیده شد، که در یکی از قسمتهای اخیر این سریال در سکانسی چند کودک با لباسهای کهنه و در اصطلاح ژنده پوش در مراسم عروسی می رقصند و به عنوان کولی معرفی میشوند، منتها لهجه این کودکان لری بود و همین باعث شد که واکنشهای بسیار زیادی را در فضای مجازی ببینیم.
بسیاری از هموطنان لر ناراحت و آزرده خاطر شدهاند و کار تا جایی پیش رفت که شکایت رسمی در وب سایت کارزار ثبت شد که شاکیان خواستار توقیف و برخورد قانونی با سازندگان و عوامل سریال شدند. ظاهراً در بخشی از این شکایت اینگونه آمده است که: در این سریال لرها را نابالغ، خشونت طلب و فقیر نشان میدهند، به همین خاطر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستهاند که پخش اثر متوقف شود و موضوع سریعا بررسی شود.
و این همه ماجرا نبود کار تا مجلس شورای اسلامی هم پیش رفت و بعضی از نمایندگان مجلس هم واکنش نشان دادند مهمترین آنها غلامرضا تاج گردون بود که از عوامل سریال خواست که از قوم لر عذرخواهی کنند. از دیگر نکات منفی سریال جنسی زدگی و بیبند و باری در پوشش و رفتار است که ردهبندی سنی این سریال را تا مثبت ۱۸ میبرد اما متاسفانه در پلتفرم نماوا مثبت ۱۲ تعیین شده است.
بوسیدن دست زنان از روی دستکش، معاشقههای درون بستر خواب، صحنههای رقص مختلط، تماسهای فیزیکی واقعیتهای این سریال هستند، تا جایی که یک خانوادهای که پسر و دختر جوان دارند نمیتوانند دور هم بنشینند و این سریال را ببینند. گویا یک سریال خارجی بدون سانسور را تماشا میکنند.
در بخش بازیگری هم نرگس آبیار نقش زری را به بهنوش طباطبایی داده و میلاد کی مرام را هم برای نقش یوسف انتخاب کرده است. یوسف با آن قهرمانهایی که در سریالهای ایرانی و فیلم فارسیها میبینیم فرق دارد و شاید بتوان گفت که اصلاً یوسف قهرمان نیست. کاراکتری که اهل تحلیل و دو دوتا چهار تا کردن است و به سیاست و جامعه انتقاد دارد. ما میلاد کی مرام را قبلاً در این نوع نقشها ندیدهایم. زری (بهنوش طباطبایی) هم قرار است، از زنی آرام و سنتی به کاراکتری تاثیرگذار و محکم تبدیل شود که چهره بهنوش طباطبایی برای بخش دوم چندان مناسب نیست.
قصه سریال در شهر شیراز روایت میشود، اما شیراز دهه ۲۰ که درگیر جنگ بینالملل دوم نیز هست فضایی فقر آلود همراه با کمبود و تبعیضهای اقتصادی دارد، منتها در این سریال شیراز را اینگونه نمیبینیم و با واقعیت آن زمان همخوانی ندارد. و در قسمت اول و سکانسهای عروسی فضایی که در آن برداشت جنگی و قحطی باشد اصلاً دیده نمیشود و وفور و دارایی زیاد مشخص است.
و در پایان اینکه ریتم سریال صحیح و منطقی نیست ، قصه هم کشش چندانی ندارد و اگر همینجور ادامه پیدا کند احتمالش ضعیف است که مخاطب انگیزه ای برای دیدن ادامه سریال داشته باشد.