واژه حقوق بشر اسلامی به درستی تبیین شود

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حقوق بشر مفهومی است که هرکسی میتواند مدعی آن شود، اما مهم محتوای این مفهوم است. این مفهوم در مکاتب مختلف معنای متفاوتی خواهد یافت و مؤلفهها و عناصر متفاوتی برای ما به ارمغان خواهد آورد. حقوقی بشری که در برخی مکاتب لیبرالی غرب و در نگاه کلیتر مکتب لیبرالی، به دست ما خواهد آمد، بسیار متفاوت از حقوق بشر ادیان خواهد بود، چرا که حقوق بشر موجود در غرب و در مکتب لیبرالیسم برآمده از خواست آزادیگرایانه و خودبنیاد انسان است.
نوشتار زیر حاصل گفتوگو با حجتالاسلام ذبیحالله نعیمیان، عضو هیأت علمی پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام پیرامون بحث حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی است که 14 مردادماه نیز با این عنوان، نامگذاری شده است.
رسا ـ حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر متداول چه تفاوتی دارد. آیا اساساً حقوق بشر اسلامی تحقق خارجی دارد یا این یک مسامحه است؟
انسان در عالم خارج نیازمند ساز و کار و جهتدهیهایی برای زندگی خود است، اما آنچه میتواند پایه این سامان در زندگی بشری باشد، آموزههایی است که میتواند در دو قالب سامان یابد، یعنی حقوق و تکالیفی که میتواند متوجه انسان شود.
اگر مبنا و خاستگاه شکلگیری و تکمیل این حقوق و تکالیف عالم طبیعت لحاظ شود یک برآمدی به دست میآید، دستاورد متفاوتی از آنچه خاستگاه دینی و الهی به آن خواهیم رسید، چرا که اگر خدای متعال مبنای جعل حقوق و تکالیف انسان باشد، انسان در مسیر متفاوتی از زندگی حرکت خواهد کرد که حقوق و تکالیف آن با ذهن این دنیایی خود از عالم طبیعت میتواند اصطیاد شود.
عالم طبیعتی که به صورتهای گوناگون میتواند در برابر انسان ظاهر شود، حقوق و تکالیفی را به نحو خاصی در برابر دیدگان او قرار دهد تا هرکسی بتواند براساس ذوق، تمایلات و ذهنیتهای خاص خود حقوق و تکالیف را به دست آورد.
تکالیف در چنین ذهنیتی، محوریت چندانی نخواهد داشت، بلکه ماحصل اصلی به عنوان دستاورد ذهن بشری از عالم طبیعت خواهد بود، یعنی همان حقوق خاصی که هرکسی یا هر مجموعه و گروهی میتواند مدعی بهرهمندی از آن شود.
به تعبیری دیگر میتوان گفت اگر به صرف مفاهیم و اصطلاحات رایج کاری نداشته و بخواهیم خاستگاه حقوق را مدنظر قرار دهیم، حقوق بشر دارای دو خاستگاه متفاوت است، حقوقی که از جانب خدای متعال به انسانها معرفی میشود و حقوقی که انسان با عقل خطاپذیر خود از عالم طبیعت کشف میکند.
طبیعی است که انسان در شرایط، زمانها و مکانهای مختلفی میتواند به حقوق بشر متفاوتی دست یابد یا مدعی آن شود، بنابراین تفاوت خاستگاه معرفتی تأثیر شگرفی در ترسیم چهره حقوق بشر میتواند داشته باشد، بلکه ماهیت این دو حقوق هم میتواند متفاوت ترسیم شود.
البته اگر بخواهیم بر مبنای مصالح و مفاسد ذاتی در عالم خارج نگاه کنیم، آن تعبیری که در عرف کلامی شیعه و معتزله وجود دارد، مصالح و مفاسد واقعی و ذاتی مقتضی تنها یک شکل حقوق و تکالیف خواهد بود، اما آنچه در این میان نقش دارد، نقش ذهنیت کسی است که میخواهد مدعی شناخت این حقوق گردد.
خاستگاه الهی و خاستگاه خودبنیادانه میتواند تأثیر بسیار روشنی در معرفی حقوق بشر باشد، اگر نگاهی تاریخی به سیر تکوین مباحث حقوق بشر داشته باشیم به ویژه در عالم غرب، شاهد مکتبی خواهیم بود که همزاد با مفاهیم دیگری همانند لیبرالیسم و مفاهیمی مشابه آن است و به تعبیری دیگر در دوران مدرن، ذهنیت انسان متوجه اموری مانند حقوق بشر شده است.
حقوق بشر مفهومی است که هرکسی میتواند مدعی آن شود، اما مهم محتوای این مفهوم است. این مفهوم در مکاتب مختلف معنای متفاوتی خواهد یافت و مؤلفهها و عناصر متفاوتی برای ما به ارمغان خواهد آورد. حقوقی بشری که در برخی مکاتب لیبرالی غرب و در نگاه کلیتر مکتب لیبرالی، به دست ما خواهد آمد، بسیار متفاوت از حقوق بشر ادیان خواهد بود، چرا که حقوق بشر موجود در غرب و در مکتب لیبرالیسم برآمده از خواست آزادیگرایانه و خودبنیاد انسان است.
انسان در دوران مدرن و بدتر از آن در دوران پستمدرن، خود را مستقل از عالم بالا و عالم خلقت انسان توسط خدای متعال میداند و خود را محور کون و مکان معرفی میکند، از اینرو احساس نیازی به استفاده از دادههای دینی نمیبیند و خود را محور مصلحتاندیشی و بلکه عین مصلحت خواهد یافت، یعنی خود را کسی معرفی میکند که صاحب حق است، اما حقی که تملک بر حقوق فردی دارد و با اخلاق فردگرایانه معرفی میشود و تنها در جایی حد و مرز پیدا خواهد کرد که با حقوق دیگران در تعارض افتد.
مبنای اساسی حقّ حقگرایانه است و تنها اگر به مانعی برخورد کرد این حق بالاجبار و نه به اقتضای فردگرایی محدود میشود، یعنی جمعگرایی محالی است که گریزی از آن حقوق بشر غربی نمیبیند، البته اگر بخواهد حقوق بشر لیبرالی و غربگرایانه به حد نهایی خود برسد، مرزی از مرزهای عادی و حدودی که در عالم مادی نیز در سدههای گذشته با فروغ اندکی که از دینباوری در غرب باقیمانده به پایان نمیرسد یعنی موج همجنسگرایی میتواند همه مردم معمولی غرب را نیز در نوردد و حقوق بشر موجود در عالم غرب، ابعاد جدیدتری بیابد که پیش از این در عرف جوامع پیشین نبوده است.
اگر بخواهیم حقوق بشر را بر مبنای خدا محوری تفسیر کنیم گریزی از این نیست که انسان را با تمام ویژگیهای طبیعی که همه انسانها از آن خبر دارند، ببینیم. یک بخش ویژه انسان ضعف ادراکی و خطاپذیری فهم او است، یعنی هم بسیاری از مجالها وجود دارد که انسان نمیتواند مدعی شناخت آنها باشد و هم در مجالی که میتواند مدعی امکان شناخت گردد چارهای جز اعتراف به خطاپذیری باورداشتها و کشفهای ذهنی خود میتواند داشته باشد و این ائتلاف انسانی چیزی نیست که نتوان از سیاق زندگی او نیز دریافت.
نیازی نیست به دنبال این بگردیم که اعترافات یکایک انسانها را استقرا کنیم، وضع ذهنی انسانها در تمام ابعاد زندگی نشان از این ضعف شناختشناسانه میدهد، بنابراین حقوق بشری که هر انسانی چه نیک و چه بد بتواند ادعا کند، در حدود و سغور خاصی میتواند مطرح شود که متفاوت از حقوق غیر خودبنیادانه خواهد بود.
آنچه میتواند سبب عبرت مشرقزمینیان و انسانهایی که در دوران به تعبیر غربیان، پیشامدرن زندگی میکنند، شود، آن است که بداند مدرنیته و پستمدرنیته بسیاری از وجوه خاصی تشکیل شده که میتواند تمدن غرب را به اضمحلال بکشاند و این را خود آنان به ما معرفی کردهاند یعنی محصولات تمدنی غرب تنها وجوه مثبتی نیست که خود آنها مدعیاند. از هنر سینما گرفته تا بحثهای دیگر میبینیم که بسیاری از فرآوردهای تمدن غربی ضعفهای خود را نیز معرفی کرده و حتی آنها را به نقد کشیده است، اما این نقد، نقدی نیست که فراتر از عالم خودبنیاد غرب باشد و بتواند از آن عبور کند. صرفاً میتواند تنبهی به لایه امر و سطح ظاهری ضعف همه تمدن غرب به ویژه ابعاد اخلاقی و ضعف معنوی آن و از جمله کجتابی و کجروی حقوق بشر غربی باشد.
رسا ـ ایرادهایی که سبب شده بحث حقوق بشر اسلامی به صورت جدا مطرح شود، چیست؟
این بحث دو جنبه تاریخی و فلسفی میتواند داشته باشد. جنبه تاریخی فضا و بستر مناسبی برای بسیاری از بحثهای فلسفی درباره حقوق بشر ایجاد کرده است. فرایند تاریخی در غرب به گونه خاصی رقم خورده، یعنی بسیاری از مظالم، استبدادها و نفی حقوق بشر و انکار حقوق بشر در ابعاد مختلف به چشم میآمد. هر تمدنی در سیر تاریخی خود ویژگیهای خاصی پیدا کرده بود که در غرب نیز این فرایند تاریخی توانست ابعاد مختلفی از فرهنگ پیشین ولو فرهنگ مذهبی را به نقد بکشد، اما این نقدها در آن حد باقی نماند و سبب افراطها و تفریطهای بسیاری شد.
اما اگر از جهت فلسفی و شکلگیری فلسفی حقوق و حقوق بشر بخواهیم بنگریم، زمینههای تاریخی بحثهای درازدامنی را موجب شد که براساس بسیاری در حقوق طبیعی و ابعاد دیگر بحثهای حقوقی، غربیان به تأمل پرداختند و در بستر تاریخی جهتگیریهای متنوعی را در بحثهای فلسفه حقوق بشر موجب شدند. اما ذهنیت غربی که به جای با ثباتی مانند عالم وحی نمیتوانست تکیه کند، ذهنیت خود را متوجه ابعاد جدیدی کرد که به هر حال آن احتمالات مختلف را مورد بررسی قرار داد و لوازم مبانی متفاوتی که اتخاذ کرد، آگاهانه یا ناآگاهانه آن لوازم را مورد تکیه عملی نیز قرار داد و فلسفه حقوق بشر از سطح بحثهای آکادمیک یا شبه آکادمیک به فضای عملی پیوند خورد. بنابراین فلسفه حقوق بشر هم در عالم ظاهر و هم در عالم عینیت خارجی تحقق ویژهای یافت و سبک خاصی در این زمینه طرح شد. ادامه بحثهای حقوق بشر در عالم غرب نیز نمیتواند بریده از تاریخ خود باشد و به یک باره نمیتواند از نقطه آغاز جدیدی شروع شود.
اگر بخواهیم در کشورهای اسلامی یا کشورهای شرق یا غیرمدرن به تعبیر غربیان این مسأله را به بحث بگذاریم، بحثهای حقوق بشر که در غرب شکل گرفته اگر بخواهد به عالم شرق یا عالم اسلامی به آن سبک و سیاق و به آن رنگ و بوی فلسفی و آن رنگ و پیشزمینه تاریخی وارد شود، لزوماً نمیتواند با خاستگاه شرقی آن پیوند مناسبی پیدا کند و در شکل و قیافه خاصی مطرح خواهد شد. بنابراین اگر بحث حقوق بشر بخواهد در کشور اسلامی و شرقی مطرح شود طبیعتاً باید مبتنی بر بستر تاریخی و مبتنی بر فرهنگ و فلسفه کلان زندگی در این زیستگونهها مطرح شود.
رسا ـ آیا جدا کردن عناوین اینچنینی که بازتاب جهانی دارد و اضافه کردن پسوند اسلامی به آن کار مناسبی است؟
این نکته در تجربه صدساله و دویست ساله اخیر به آزمون گذاشته شده و پیش از آنکه بخواهیم به صورت انتزاعی به نقد و بررسی نگاه ترکیبی و ترکیب مفاهیم بپردازیم کار سادهتر آن است که به بیان این تجربه تاریخی بپردازیم. در بسیاری از زمینهها این کار نظری با سادهانگاریهایی مطرح شده و به ویژه با تکیه بر خاستگاههای سیاسی اجتماعی متفاوت. یعنی برخی با نگاه غربگرایانه و غربباورانه چنین کارهایی را کردهاند و برخی با نگاه دینی به چنین ترکیبهایی در مفهومسازیها پرداختهاند، اما به نظر میرسد تجربه چندان موفقی نبوده است، به ویژه آنکه بسیاری از غربگرایان و غربباوران تعمد داشتهاند تا از چنین خلط مفهومها و مفهومسازیهای ترکیبی سوء استفاده کرده و ذهنیتهای نظری را در واقع به کجراهه ببرند و بسیاری نیز با سادهاندیشی یا با غفلت و تغافلهایی در پایگاه دینباوران به چنین کارهایی پرداختهاند. راهکار مناسبتر آن است که مفاهیم را در سطح عموم تکویم آنها مدنظر قرار داده و اگر تعبیر حقوق بشر خاستگاهی داشته باشد، با تکواژههای چنین تعابیر و اصطلاحاتی در فرهنگ هر کشوری میتواند یافته شود، اما قطعاً صرف الفاظ کفایت نمیکند. کسانی که چنین تعابیری را مورد استفاده قرار میدهند در واقع با نگاه ترجمه و اقتباسی مدنظر قرار داده و صرفاً معادلات لفظی برای آن مفاهیم دست و پا کردهاند و سعی میکنند با توضیحات و تبیینهایی که دارند به چنین مفهومسازیهایی کمک کنند.
مقام معظم رهبری در بحث مردمسالاری دینی تنبه روششناسانه جالبی پیشتر نشان دادند و آن اینکه مردمسالاری دینی مفهوم بسیطی است و در ظاهر میبینیم دو واژه در کنار یکدیگر نشسته است. عنوان مردمسالاری پیش از انقلاب هم در برخی نشریات دانشگاه تهران مطرح شده بود که صرف یک واژه و معادل زبانی است، اما در رهیافت روششناسانه که رهبر معظم انقلاب در این مثال نشان دادند، فرمودند مفهوم بسیطحی است یعنی با صرف واژه و معادل لفظی کاری نداریم و مردمسالاری دینی یک مفهوم است.
این روش میتواند در جاهای دیگری به کار رود، اما قطعاً زمینه اجتماعی و فرهنگی مناسبی میخواهد. یعنی درباره حقوق بشر باید مطالعه جدایی شود که آیا میتوان چنین رهیافتی را استفاده کرد و گفت حقوق بشر اسلامی. البته در چند دهه اخیر این واژه نیز رایج شده است، اما معلوم نیست که چنین اقتباسی بتواند به راحتی کفایت کند و برای کارهای نظریه بسنده باشد. مشابه این تعبیر میبینیم که در جمله جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) قید دموکراتیک را از آن نفی کرده اما در دهه اخیر غربگرایان و برخی اندیشمندان تلاش کردند تعبیر جمهوری را دوباره به آن معنی دموکراتیک زنده کنند و از این ظرفیت واژگان استفاده کنند.
در پایان باید گفت چه بسا بهتر است واژه مفرد و یا مرکب دیگری را برای تبیین حقوق بشر اسلامی پیدا کنیم و یا اگر نمیتوانیم حتماً نیازمند توضیحات تکمیلی مناسبی برای معرفی واژه حقوق بشر اسلامی هستیم، وگرنه به راحتی در دام، بلکه گرداب خلط مفهومی گرفتار خواهیم شد. /920/گ403/ع