راههای نفوذ عرفانهای کاذب/ بخش چهارم؛
جذب چهره به چهره در محافل خصوصی، روش مؤثر ترویج عرفانهای کاذب
خبرگزاری رسا ـ بیشترین افرادی که از طریق جلسات و محافل خانگی جذب عرفانهای کاذب شدهاند، از حیث جنسیتی، بانوان و از نظر مقطع سنی، جوانان هستند. علتِ پیشگامی بانوان؛ برخورداری از گرایشات شدید معنوی، فراغت نسبی و اعتماد سریع است.

جذب چهره به چهره
یکی از طرقی که معمولا کانال مؤثر و کارسازی برای جذب مخاطب در عرفانهای کاذب است، برقراری جلسات، محافل، نشستها و همایشهاست. این ابزار که از آن به «جذب چهره به چهره» هم نام برده میشود، در موارد زیادی شکل رسمی به خود گرفته و گاهی هم به صورت غیر رسمی و حتی قاچاقی مورد استفاده قرار میگیرد.
شاخصههای این کانال ارتباطی به قرار زیر است:
1. این کانال خود به صورتهای مختلفی انجام میپذیرد که تأثیر گذارترین شکل آن، محافل خانگی است. محافل خانگی جلساتی صمیمی و خودمانی است که در فضای محدودی برگزار گردیده و امکان ارتباط نزدیک میان رهبر یک فرقه با هوادارانش فراهم میشود.
این کانال غالبا میان رهبران مکاتب با شخصیتهای صاحب نفوذ در فرقه، برقرار میشود و با هدف ایجاد انس بیشتر و ایجاد ارتباط عاطفی با رهبر فرقه مورد توجه است.
گاهی در حلقههای پایینتر، چنین جلساتی از طرف مربیان سطوح پایین با شاگردان و مریدان برگزار میشود. برقراری چنین محافلی برای بسیاری از هوادارن جذابیت ویژهای دارد.
این جذابیت به خصوص برای دو گروه برجستگی خاصی دارد؛ گروه اول کسانی است که نیاز به تأیید معنوی رئیس فرقه داشته و پیشروی در سطوح بالای رهبری فرقه را یک آرمان روحی و معنوی می دانند. این افراد از این که به عنوان یک شخص معنوی در فرقه پذیرفته شوند به شدت احساس شعف درونی و رضایت خاطر میکنند.
گروه دوم کسانیاند که از خلا پایگاه اجتماعی رنج میبرند و در میان همسالان و بستگان چندان مورد توجه نیستند. این افراد چندان به فرقه و یا تعلیمات رهبر فرقه دلبستگی نداشته؛ ولی نیاز به پایگاه اجتماعی آنها را وادار کرده که اکنون به این فرقه و عضویت و حضور در آن بیندیشند و خلا مقبولیت خویش را پر کنند.
2. در کنار ایجاد پیوند عاطفی، هدف دیگر از برگزاری محافل خانگی، ایجاد انگیزۀ بیشتر و شبهه زدایی از اذهان نیروهاست که برای تداوم حیات یک آیین در حکم «سوخت گیری اتومبیل» است.
به عبارت دیگر آن چه به عنوان هدف نهایی تعقیب میشود، غیر از حفظ نیروهای موجود، رشد و تربیت آنهاست. تربیت نیروی نخبه و کارآمد مهمترین کار تشکیلاتی در فرقههاست.
مروجان و مبلغان فرقهها معمولا بعد از آن که با سوالات و ابهامات اطرافیان مواجه شده و متوجه نارسایی و نقص در مکتب خویش گردند، در حقانیت راهی که انتخاب کرده اند تردید کرده و در تصمیم خویش تجدید نظر میکنند و حتی در مواردی تصمیم به بازگشت و خروج از فرقه میگیرند.
این جاست که هم پاسخگویی به شبهات جدید و هم اقناع روحی نیروها ضرورت پیدا میکند. نشستهای درون فرقهای چنین کارکردی دارند. فشارهای اجتماعی که همراهی هواداران را دچار چالش میکند، در محافل دوستانه جبران شده و با توجیه و دلیل تراشی، افراد کم انگیزه دوباره مسلح شده و تجدید قوا مینمایند.
قابل ذکر این که گاهی محافلی با هدف جذب افراد جدید تشکیل میشود که این افراد اگر چه هنوز جذب نشدهاند، اما از طرف هواداران فرقهها اطلاعاتی به آنها داده شده که منجر به تمایل و گرایش آنها برای ورود به فرقه گردیده است.
بسیاری از جریانها بعد از برگزاری چنین جلساتی توانستهاند بعد از آنکه تعدادی را جذب نموده، آنها را به خوبی آموزش داده و برای عضوگیری بیشتر به خدمت بگیرند.
در عرفان حلقه چنین نشستهایی میان بعضی از مسترهای عرفان حلقه با رهبر این جریان، به کرات برگزار شده که سهم زیادی در گسترش عرفان حلقه داشته است.
3. بیشترین افرادی که از طریق جلسات و محافل خانگی جذب شدهاند از حیث جنسیتی، بانوان و از نظر مقطع سنی، جوانان هستند. علتِ پیشگامی بانوان در این بخش، وجود سه ویژگی؛ برخورداری از گرایشات شدید معنوی، فراغت نسبی و اعتماد سریع است که باعث شده بانوان بعد از آنکه به یک جریان اعتماد کردهاند، به شکل نیروهای پا به رکاب و فداکار، تمام توان خود را برای گسترش آن جریان به کار گیرند.
در مواردی که بانوان به جریانی اعتماد کردهاند، اخبار مربوط به یک جریان را به سرعت پخش کرده و به گسترش آن دامن زدهاند. اقشار جوان هم عموما به علت نداشتن تجربۀ کافی، ادعاهای معنوی افراد را پذیرا شده و معمولا قدرتهای غیر عادی در میان رهبران را به حساب عرفان حقیقی گذاشتهاند.
4. محافل خانگی منحصر به جلسات توجیهی و یا انگیزشی نیست. بعضی از فرقهها آیینها، مناسک و اعمال عبادی دارند که به شکل جمعی برگزار میشود.
برگزاری آیینها و مناسک فرقه با هدف از بین بردن فردگرایی، در مواردی به وسیله استفاده از لباس متحدالشکل و اذکار و اوراد جمعی، شعار دادن و سرود خوانی دنبال میشود.
در جلسات هواداران «سای بابا» اشعار معنوی با توسل به نام سای بابا و ضرورت توجه به او تکرار میشد. جلسات طرفدارانِ «اشو» در بردارندۀ گونههایی از مراقبه به شکل جمعی است و حتی شکلی از آن به صورت اعمال جنسی گروهی صورت میگیرد.
در جلسات تی.اس.ام ذکر لاتین با مفهوم «من خودم را دوست دارم» تکرار میشود. در عرفانهای هندی به خصوص در پارهای از جلسات عرفانی یوگا(نه ورزشی) اذکاری برای تقرب به شیوا و تقدس او خوانده میشود و مراقبه «جاپا» و تکرار «مانتراها» حتی با ادای کلمات مهمل و بیمعنا انجام میشود. در «اکنکار» برای خودسازی نشستن و تکرار نام استاد توصیه میشود.
5. بیشترین پایبندی نسبت به آرمانهای فرقهها از طرف افرادی دیده شده که حضور مستمر در محافل و جلسات فرقهای داشتهاند، نه کتاب خوانها و نمادشناسان. این افراد از آن جا که مدت مدیدی را با مربیان و کارآگاهان در فرقه گذراندهاند و به خیال خود همه چیز برایشان حل شده است.
از این رو چنان دلبستگی و دلدادگی در آنها ایجاد شده که گاهی برای بازسازی فکری آنها، تلاش های روانکاوان، روان شناسان، و مددکاران اجتماعی و حتی متخصصان بهداشت روحی و معنوی هم به جایی نمیرسد.
جلسه گروه شاهدان خدا
6. جلسات فرقهها همیشه به شکل جلسۀ مخفی و یا تبلیغی برگزار نمیشود، ممکن است با نامهای بسیار موجه به گسترش یک فرقه اقدام کنند. مثلا با نام درمان، آموزش، اوقات فراغت و حتی عقد ازدواج. گروه تی.اس.ام مناسک جمعی داشته و قانون پیوند معنوی و ازدواج هواداران را به همین شکل برگزار میکرد.
عرفان حلقه جلسات خود را با شکل ترمهای آموزشی با موضوع درمانگری و فرادرمانی و تشعشعات دفاعی و برون ریزی دنبال میکند که البته در همۀ این عرصهها شعارِ عرفان و معنویت به صورت پررنگی بر سر زبانهاست.
7. یکی از نکات بسیار جالب در جلسات مربوط به فرقهها مبرا ساختن خویش از عملِ شستشوی مغزی است. به این معنا که رهبران هر فرقه برای آن که متهم به شتسشوی مغزی دیگران نشوند، خود به هواداران میآموزند که شما با اختیار و منطق این فرقه را انتخاب کردهاید و آنچه هم اکنون در جریان است عمل شتسشوی مغزی نیست.
در عرفان حلقه ادعا میشد که رهبر عرفان حلقه(طاهری) دنبال مرید پروری نیست و حتی مؤسس عرفان حلقه از دیگران میخواست او را استاد و قطب نخوانند، در حالی که نه تنها منتقدین خود را به تحجر و واپسگرایی متهم میکردند، بلکه دریافت فیض الهی را انحصارا از کانال مرکزیت عرفان حلقه تعریف کرده و تفویض اتصالات را تنها از کانال مرکزیت عرفان حلقه میسر میدانستند. (ر.ک. اصل از اساسنامه عرفان حلقه در کتاب عرفان کیهانی ص80)
طاهری اگر چه در جلسات ادعا میکرد که عرفان حلقه به رهبر خویش دعوت نمیکند، اما با نسبت دادن پارهای از مکاشفات به خویش، حجیت و قطعیت عرفان حلقه را اثبات میکرد که نتیجه چنین ادعایی در حقیقت تثبیت جایگاه معنوی وی در میان هواداران بود؛ به گونهای که چنین مکاشفهای که تنها طاهری ادعای آن را داشت از تمام نصوص دینی بالاتر میدانستند و او را از حجیت این ادعا تا مرز پیامبری بالا میبردند.
در حالیکه مکاشفه از نظر متون دینی حتی اگر رحمانی هم باشد، در حق دیگران اساسا حجت نیست، تا چه برسد به این که صاحب آن مکاشفه تبدیل به قطب و مراد شده باشد. مکاشفه ادعایی وی(طاهری) چنین بوده که دنبال حقیقت بوده و در عالم رؤیا هاتفی از او میپرسد که آیا این علم را برای خودت میخواهی یا برای مردم؟ وی در پاسخ میگوید که برای مردم میخواهم و در پی آن معارفی بلند به وی القا میشود و وی هم رسالت خود را ترویج عرفان حلقه و آموزش این علوم به مردم تعریف کرده است.
پژوهش گر و کارشناس معنویت های وارداتی،
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست/925/م8/ر
ارسال نظرات