متاریدینگ چیست؟

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، به تازگی دورههای تندخوانی با عنوان «متاریدینگ» تحت نظارت و حمایت برخی مراکز علمی معتبر قم برگزارمی شود که شبهات و ابهامت فراوانی برای طلاب و فضلای جوان به وجود آورده است؛ برای آگاهی بیشتر با این بحث، مقاله ای که از سوی یکی از طلاب جوان حوزه علمیه قم نوشته شده است را می خوانید.
شاید هنوز هم عدهای تندخوانی را به عنوان پدیده ناشناخته و غیر قابل باور تلقی کنند؛ اما جالب اینجا است که بسیاری از انسان ها به نحوی تندخوانی را تجربه کرده اند، در حالیکه خود از چگونگی آن بی خبرند؛ همه ما به یاد داریم دوران دبستان برای خواندن جمله "بابا آب داد" ابتدا آن را به صورت حرف حرف می خواندیم و با تمرین بیشتر کم کم آن را به کلمه کلمه رساندیم؛ اما کسی به این نکته توجه نکرد که با ممارست بیشتر می توان به مهارت جمله خوانی، عبارت خوانی و حتی صفحه خوانی در یک نگاه اجمالی، نیز دست پیدا کرد.
شاید در مرحله دقیق خوانی، خواندن 8000 کلمه در دقیقه در ابتدای امر برای هر کسی شگفت آور باشد و آن را امری خارق العاده تلقی کنند؛ اما در جامعه علوم آموزشی و در بین کارشناسان، این فن امروزه امری عادی محسوب می شود.
"تند خوانی" در ایران از سال 1353 تحت عنوان "روشهای خواندن" به عنوان دو واحد اختیاری در دروس دانشجویان کتابداری گنجانده شد؛ بر همین مبنا مدتی است که افراد و موسسات متفاوتی مشغول به آموزش این نوع مهارت های کارکردی در مسیر مطالعه شده اند؛ مهارتکده اندیشه و خلاقیت هم تحت عنوان "متاریدینگ" مدتی است که مشغول برگزاری این کلاس ها در نقاط مختلف کشور شده است.
ادعای آنان بر این است که دوره تندخوانی مرسوم را تا حد زیادی رشد داده اند؛ تا جایی که آخرین مراحلی را که یک تندخوان عادی می تواند دست پیدا کند را اولین مراحل در سیر عملی مهارت جویان خود عنوان می کنند و در نهایت در سیر آموزشی خود با تمارین نقطه ای و... بر آنند تا حد مطلوبی ادعاهای خود را به اثبات برسانند.
از مهمترین این ادعاها که سرو صدای زیادی داشته، حفظ قرآن در بازه زمانی یک تا چهار ماه است؛ اگر چه در جلسات آنان به حفظ یک هفته ای نیز تصریح شده است؛ آنها با این ادعا توانسته اند تعداد زیادی از مردم و به ویژه طلاب علوم دینی را به سمت خود جذب کند.
هر چند عده ای از شرکت کنندگان نیز بر این مطلب اعتراف دارند که قصد حفظ قرآن را ندارند، اما هیچ کس در این موضوع شک ندارد که از مهمترین عوامل انگیزه سازی برای شرکت در این کلاس ها ادعاهای سنگین و فوق العاده ای بوده که از سوی مدیران این مجموعه ابراز شده است.
با کمی تأمل و بررسی این ادعاها و همچنین جامعه آماری که مورد آموزش قرار گرفته اند، عدم تفاوت بین خروجی های دوره های تندخوانی و متاریدینگ در دقیق خوانی همراه با سرعت، محرز می شود؛ البته این مهارت در دوره متاریدینگ رنگ و لعاب تازه ای به خود گرفته است و نکته جالب توجه، تلاش مسؤلان آن برای متفاوت نشان دادن این دوره با دوره های دیگر است.
عده ای از مهارت جویان که به صورت مستمر همراه با فعالیت های لازم در این جلسات شرکت می کنند، از افزایش سرعت خواندن در مطالعات خود خبر می دهند؛ اما با کمی واکاوی مشخص می شود که رشد سرعت خواندن آنها، همان سرعتی است که در دوره های تند خوانی مشاهده می شود.
یکی از توقعات به جایی که از مربیان این دوره ها می رود، توانایی آنها در مقام آموزش این مهارت است؛ بنابراین در این دوره نیز توقع تمامی شرکت کنندگان و کسانی که تمایل به شرکت دارند، توانایی مهارتی مربی در مقام تجربه و مقام حس است؛ اما آنچه در این دوره مشاهده می کنیم، این است که مربیان بنا به دلایل واهی از ابراز توانایی های خود در این زمینه طفره می روند و بهانه پرهیز از جلوه گری و قبیح کردن این مسائل به صورت زیرکانه از زیر بار آن شانه خالی می کنند؛ بعید است که در عرف، کسی اظهار مهارتی را جلوه گری تلقی کند و مهمتر آن که این امر می تواند در جمع های خاص تری صورت پذیرد.
شایان ذکر است کسی منکر توانایی نفس مجرد انسانی در انجام این اعمال را ندارد و این امر را محال وقوعی نمی داند، اما در مورد محال امکانی آن در سطح عموم قدری قابل تأمل به نظر می رسد؛ با حساب ساده سر انگشتی عدم درستی این ادعاها بر همگان روشن می شود؛ وقتی چنین دورهای با این حجم از تبلیغات در بین آحاد مردم می خواهد ارائه شود، واضح است که مسؤلان پیش از برگزاری آن، توان عمومی جامعه آماری خود را باید سنجیده باشند تا بتوانند این نسخه را برای همه آنها تجویز کنند.
به گفته مسؤلان این مؤسسه تا به امروز بیش از 24 دوره آموزشی متاریدینگ برگزار شده است که بنا بر ادعای ایشان، در هر دوره ای معمولا چند صد نفر شرکت داشته اند؛ اگر فقط یک درصد این افراد توانایی حفظ قرآن در یک ماه را کسب کرده باشند، در حال حاضر باید حدود صدها نفر به جمع حفاظ قرآن کریم، اضافه شده باشد.
برای تشویق و پیشرفت هر چه بیشتر مهارت جویان، عده معدودی در این جلسات به عنوان فارغ التحصیلان دوره های پیشین حضور دارند که بدون اظهار و ارائه توانایی خود، تنها به ادعای صرف بسنده می کنند! این مطلب ابهاماتی که در این زمینه وجود دارد را می افزاید.
هر علم و مهارتی، برای تولد نیازمند ارائه رؤوس ثمانیه می باشد؛ از آنجا که مسؤلان مربوطه این دوره را چیزی غیر از دوره های تند خوانی می دانند، شایسته است که مبانی علمی و مهارتی خود را به صورت مدون ارائه نمایند، تا ابهامات موجود را برطرف کنند و نیز در نشست های علمی که منتقدان این دوره آمادگی شدید خود را برای برگزاری آن اعلام کرده اند، شرکت کنند و به صورت علمی از این دوره ها دفاع کنند. جای بسی تأسف است که در برابر منتقدان، بعضی منسوبین آنها به جای رفع ابهامات، تنها جو را متشنج می کنند.
یکی از مسائلی که ابهامات و حساسیت منتقدان را دوچندان می کند، استفاده از عبارات و تمرین هایی است که نماد بعضی از عرفان های نوظهور اعم از یوگا و عرفان های سرخپوستی است؛ به عنوان مثال کلمه "چشم سوم" در این دوره ها بسیار مطرح می شود؛ آیا چشم سوم فقط جعل اصطلاحی از طرف ایشان است؟ و یا منظور بصر، قلب، چشم دل یا همان چشم برزخی است؟ اما اگر چشم سوم فقط جنبه بعد چهارمی در ماده دارد، چگونه ایشان مدعی هستند که شما می توانید بدون استفاده از حس بینایی نتایج سودمندی را کسب کنید؟!(جزوه هشتم.ص4)
در پایان برای روشن تر شدن مطلب، به برخی تعابیری که در جزوات این مجموعه منتشر و توزیع شده است اشاره می کنم:
«عمل به معنویت می تواند اثر سلامت بخش در مغز داشته باشد؛ مهم نیست که چگونه به خدا ایمان دارید، زیرا دلایل قابل توجهی وجود دارد مبنی بر اینکه چنین عملکردی حتی اگر به خدا اعتقاد نداشته باشید، مؤثر است.»(جزوه پنجم.ص1)
«تجسم نهری از نور طلایی که از ناحیه پسین لگن به سمت نخاع و مغز می آید و نهری از نور صورتی که از ناحیه پیشین لگن به سمت نخاع و مغز در حرکت است، به طوری که این دو نهر در بالا به هم دیگر رسیده، به صورت قوس یکدیگر را قطع می کنند؛ این تمرین باید در حالت مراقبه انجام شود.»(جزوه هشتم.ص2)
«برای فعال سازی آجنا "چشم سوم" می توان طالب را به حالت خلسه فروبرد و پیشانی بر پیشانی او گذاشت(چشم سوم استاد بر روی چشم سوم سوژه قرار می گیرد)! باربارا برنن در کتاب معروف خود(هاله درمانی با دستان شفابخش) نیز تمرین هایی برای این منظور ارائه کرده است؛ لوبسانگ رمپا در کتاب چشم سوم از شیوه های فیزیکی خشن برای باز کردن چشم سوم که برای وی اتفاق افتاده است، یاد می کند.»(جزوه هشتم.ص2)
مسؤلان برگزای این دوره ها برای توجیه و فرار زیرکانه از پرسش هایی که ممکن است در خصوص انتشار این جزوات مطرح شود، می گویند اینها فقط برای تمرین و مطالعه، تهیه و پخش شده است.
/928/703/ر
مهدی زارع