شماره 22 فصلنامه «الهیات تطبیقی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، بیست و دومین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «الهیات تطبیقی» به صاحب امتیازی دانشگاه اصفهان با مدیر مسؤولی جعفر شانظری و سردبیری محمد بیدهندی منتشر شد.
در این فصلنامه در 7 مقاله و در 106 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
نگرش دینی و تأثیر آن بر اندیشههای سیاسی سنت آگوستین و امام خمینی
محمد عابدی اردکانی و علی مزیدی
چکیده: اهمیت امام خمینی(ره) و سنت آگوستین در حوزه تمدن اسلام و غرب، به دلیل آن است که افکار و آثار هر دو منشأ تحولات عمیقی بوده است؛ از این رو مقایسه اندیشههای سیاسی این دو شخصیت اهمیت زیادی دارد. این مقایسه براساس سه محورِ «ماهیتِ سیاست»، «ارتباط دین و سیاست» و «وظیفه شهروندان»، با توجه به تأثیرپذیری محورهای مذکور از نگرش دینی آن دو شخصیت، صورت گرفته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه نگرش دینی امام خمینی و آگوستین و تأثیر آن بر اندیشههای این دو شخصیت است. بر اساس این، پژوهش حاضر از نوع توصیفیتحلیلی با ماهیّت کیفی و رویکرد مقایسهای است. جمعآوری دادهها نیز به شیوه کتابخانهای انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهند گرچه دغدغه اصلی امام خمینی و آگوستین توجه به دین و برکشیدن آن بر فراز سیاست یا دینیکردن سیاست و درنهایت هدایت انسان به سوی حقیقت آسمانی و وحی و دستیابی او به رستگاری اخروی بوده است، نگرش و برداشت متفاوت آن دو متفکر از دین، باعث ایجاد تفاوت در باورهای سیاسی آنها شده است. آگوستین به جدایی بین امر سیاسی و امر دینی قائل است و سیاست را شرّ ضروری میداند که نتیجه آن، سلطه انسان بر انسان است؛ در حالی که امام خمینی معتقد است بین سیاست و دین پیوندی ناگسستنی وجود دارد و سیاست را تا حد قدسی ارتقا میدهد که وظیفه مهم هدایت انسانها به سوی کمال را به عهده دارد.
رابطه معنویت و الاهیات از دیدگاه مکگراث و شهید مطهری
حامد نظرپور و مجتبی سپاهی
چکیده: معنویت یکی از نیازهای اساسی انسان است. یکی از مفاهیم بحثشده درباره ارتباط با معنویت، مفهوم الاهیات است. منظور از الاهیات، تبیین نظاممند از خداوند و روابط خدا با جهان و همان نظام اعتقادی است. مکگراث یکی از متألهانی است که در حوزه مسیحیت به رابطه معنویت و الاهیات پرداخته است. در حوزه اسلام نیز شهید مطهری به رابطه معنویت با اعتقادات پرداخته است. هدف این مقاله، بررسی دیدگاه این دو متفکر درباره رابطه معنویت و الاهیات با رویکرد مقایسهای و به روش توصیفیتحلیلی براساس آثار آنهاست. از دیدگاه دو متفکر، معنویتْ عنصری مهم در دین است. هر دو بر معنویت دینی و مبتنی بر اعتقادات دینی تأکید میکنند و معتقدند معنویت باید خدامحور و مبتنی بر متن مقدس باشد. هر دو بر جامعیت معنویت تصریح دارند و به پیوند عمیق معنویت و اعتقادات و پایه و اساس بودن اعتقادات برای معنویت معتقدند. وجد شباهتها نشاندهنده اهمیت نیاز معنوی انسان، ضرورت معنویت دینی و توجه به مبانی الاهیاتی معنویت است. با اینکه مکگراث تأکید میکند اعتقادات باید متقن باشد، برخی از اعتقادات مسیحی اینگونه نیستند. همچنین وحیانیبودن متن قرآن اثباتشدنی است؛ اما درباره کتاب مقدس چنین مطلبی صادق نیست. تفاوتها ناشی از تفاوت جهانبینی و سنت دینی آنهاست.
بررسی یکسانپنداری «شعیب» در قرآن و «اشعیاء» در کتاب مقدس
سهیلا جلالی کندری و مهدیه کیان مهر
چکیده: جیمز بلمی ازجمله مستشرقانی است که گمان میکند اشتباهاتی در متن قرآن وجود دارد. او به دلیل پیدانکردن داستان «شعیب» در کتاب مقدس و واژه «شعیب» در زبانهای عبری، آرامی و کتیبههای عرب باستان، معتقد است واژه «شعیب» در قرآن، صحیح ثبت نشده و اصل آن «شعیا» یعنی صورتِ عربی کلمه «اشعیاء» است و داستان «شعیب» در قرآن بازگویی از پیشگویی «اشعیاء» درباره عرب است و اصحاب ایکه، بازرگانان ددان در زمان اشعیاء نبی بودهاند. اهمیت بررسی ادعاهای او آن است که کمترین نتایج حاصل از آنها، تأکید بر اخذ قرآن از کتاب مقدس، تشکیک در واقعنمایی و صحت داستانهای تاریخی و خدشه در اعتقاد به تحریفنشدن قرآن است. نقد ادعاهای تفسیری او، در نتایج پیشگفته تردید وارد میکند. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهند نام «شعیب» در اصل عربی است و نامهایی از ریشه «شعب» از زمان قبل اسلام در زبان عربی وجود داشتهاند. دلایلی نظیر تکرار نزول داستان شعیب در طول دوران نزول تدریجی، تداول قرائت، حفظ و آموزش قرآن، شیوه کتابت قرآن با حضور شاهدان و املاءکنندگان و ... استنساخ اشتباه این واژه را ناممکن میکند. همچنین، اقتباس «داستان شعیب» از «پیشگویی اشعیاء درباره اعراب»، با توجه به تفاوتهای بنیادین در غرض، موضوع و جزئیات این دو داستان، پذیرفتنی نیست. همچنین توجیه لازم برای تطابق ددان با ایکه وجود ندارد. نتیجه مهم دیگر آنکه تغییر واژه «شعیب» به «اشعیاء» با معیارهای اصلاح متن بلمی مانند بهبود معنای متن و سازگاری با سبک قرآن مطابق نیست.
نقدی بر دینیسازی قانون جذب
مهدی پیچان و مهدی مطیع
چکیده: مروّجان داخلیِ قانون جذب، آن را تأییدشده متون دینی معرفی کردهاند؛ تا جایی که دعا در معارف دینی را همان قانون جذب دانستهاند؛ به طوری که اصرار و توجه به خواستهها در دعا برای تحقق آنها در عالم خارج است. در این نوشتار بیان میشود تسلطنداشتن علمی بر معارف دینی و سوء برداشت از مفهوم و هدف دعا و اجابت آن و نیز تقطیع و تأویل غیرعلمی آیات، ایشان را به راه ناصواب کشانده است. رهبران قانون جذب، خواست انسان را اصل و اساس در رسیدن به خواستهها میدانند؛ اما برخلاف نظر رهبرانِ قانون جذب، طبق برخی از آیات و روایات، خواست و اراده خدا در هر دو عالم حکمفرما بوده است و آن مقدار از خواسته انسان که به آن میرسد نیز به اراده خدا و بهواسطه تلاش اوست، نه به دلیل تجسم و تصورش. در دعا نیز برخلاف ادعای قانون جذب، آدمی خدا را عطاکننده میداند، نه اینکه ذهن و باور خود را معطی بداند. همچنین هدف از دعا فقط خواستن حاجت نیست، بلکه هدف اصلی، اظهار فقر و مسکنت و بندگی به درگاه خداست.
تحلیل تطبیقی عناصر هنری داستان طوفان نوح(ع) در سوره هود و سِفر پیدایش
کرم سیاوشی، میثم خلیلی و سمیرا قلی ئی
چکیده: شیواترین ابزار بیان و انتقال مفاهیم و انگارههای مدنظر، روایت و به تصویر کشیدن وقایع در قالب «قصه» است که اهداف متعددی را با خود به همراه دارد. داستان طوفان نوح(ع) یکی از داستانهای مشترک در میان دو کتاب مقدس تورات و قرآن است. این پژوهش در راستای تحلیل عناصر داستان طوفان نوح(ع)، با روش تحلیل تطبیقی خرد، سامان یافته و با استفاده از روشهای جزئی دانش نشانهشناختی، واکاوی شده است. تاکنون پژوهش مشابهی صورت نگرفته است. نتیجه بهدستآمده نشان میدهد هرچند اشتراکهایی بین دو روایت در عناصری همچون بیان نزول عذاب بهسبب نافرمانی، تبیین شخصیت نقش اصلی داستان، کوهستانیبودن مکان داستان، محوریت زمانی خطی و منسجم وجود دارد، درباره پیرنگ داستان، زاویه دید، شخصیتها، کشمکش، گفتوگو و صحنهپردازی تفاوتهای چشمگیری به چشم میخورد. نکته مهم دیگر اینکه روایت تورات از طوفان نوح(ع) با پرداختن بیش از حد به جزئیات زمانی و مکانی، بیشتر شبیه روایتی تاریخی است؛ اما روایت قرآن از ماجرای طوفان در ورای بیان داستان، بیشتر اهداف هدایتی و انذاری و عبرتانگیز را دنبال میکند که این موضوع سبب جذابیت و اثرگذاری بیشتر روایت قرآنی شده است
آشناییزدایی مفهوم هویت در مثنوی بر مبنای تأویل قرآنی
بهجتالسادات حجازی و هادی پور شیخعلی
چکیده: یکی از مطالب عمیق و درخور بحث و تحقیق در بسیاری از علوم انسانی، موضوع هویت است. مفهوم هویت هرچند جدید و نوظهور است، ریشههای آن به قرون گذشته و حتی زمان پیش از اسلام بر میگردد. مولانا شاعر معناگرای بزرگ قرن هفتم، برمبنای اثرپذیری تأویلی از قرآن، تعبیر و تفسیر دیگری از مفهوم وطن و هویت دارد. هویت در قرآن بیشتر بر مبنای خودشناسی و بازگشت به فطرت الهی انسان است و همچنین به مقام والای انسان در پهنه هستی توجه میشود. نگاه قرآن به هویت جمعی، بیشتر بهصورت «امت واحده» و اتحاد بین امتها است. قرآن دلیل برتری انسانها و امتها را تفاوتهای ظاهری بیان نمیکند؛ بلکه در برتری تقوا، کسب دانش و جهاد فی سبیل الله معرفی میکند. در اندیشه مولانا عشق به ذات احدیت و انسانیت مبتنی بر نظریه جهان وطنی موج میزند؛ بنابراین نباید انتظار داشت او با تأکید بر ملیگرایی، آدمیان را به زندگی مادی و سرزمین مادری محدود کند. در نظر او، پس از ارجنهادن به هویت الهی، ذاتی و فردی، فراملیگرایی یا هویت جمعی اهمیت خاصی پیدا میکند. مولانا در مثنوی از مفهوم وطن بهنوعی آشناییزداییِ معنایی کرده است؛ از این رو آشناییزدایی در حوزه معنا و تأویلهای جدید از واژهها و مفاهیم نیز نمود دارد. در این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای سرودههای مولانا در مثنوی، جنبههای متفاوت هویت بررسی شدهاند.
روششناسی «کلام فلسفی» در اندیشه ابنمیثم بحرانی
مهدی گنجور