خلق پول در کنار نابسامانیهای دیگر اخلالگر اقتصاد است

اشاره: خلق پول یکی از معضلات امروز اقتصاد ایران است؛ جایی که دولت یعنی قوه مجریه برای انجام امور محوله با کسری بودجه روبرو است و حجم پول را اضافه میکند و با قوانین مشخص و مدون بانکهای کشور نیز با ضریب فزاینده هشت برابری پول خلق میکنند؛ حال خبرنگار گروه اقتصاد خبرگزاری رسا با محمد جواد توکلی، از اقتصاددانان برجسته کشور که رئیس انجمن اقتصاد اسلامی حوزههای علمیه است به گفتوگو نشسته است تا درباره این مسأله اطلاعات بیشتری به دست آورد؛ متن این گفتوگو از قرار زیر است.
رسا ـ درباره خلق پول خدمت رسیدهایم تا بدانیم چرا و چگونه این کار انجام میشود و چه اثراتی در اقتصاد کشور دارد؟
مردم خیلی با خلق پول آشنا نیستند و از این موضوع آگاهی ندارند؛ مردم در ادبیات اقتصادی خود گمان میکنند که بانک یک واسطه وجوه است یعنی مردم پول را در بانک سپرده میگذارند و از آن طرف هم مردم یا تولید کنندگانی که کمبود منابع مالی دارند، این پول را قرض یا تسهیلات میگیرند و بانک تنها واسطه این کار است.
امروز در ادبیات اقتصادی بانک فقط یک شیر فلکه نیست که بین دو جریان پول باشد بلکه خودش یک فواره است؛ یعنی خودش جوشش دارد و در حال ایجاد پول است؛ ما مفهومی به نام ضریب تکاثری داریم، که اگر یک واحد پول پر قدرت در بانک مرکزی ایجاد شود تا هشت برابر اضافه میشود.
در عمل اینگونه است که اگر بانک مرکزی یک واحد پول ایجاد کند، این پول به هر نحو در اختیار کسی قرار گیرد، با سپردن این پول به بانک، بانک میتواند علاوه بر نشان دادن این مبلغ به عنوان موجودی فرد در بانک، پس از نگهداشتن ده درصد به عنوان ضریب قانونی تا نود درصد آن را به عنوان وام و تسهیلات به فرد دیگری پرداخت کند؛ فرد دیگر با واریز این مبلغ به حساب خود به بانک این امکان را میدهد که نود درصد همین مبلغ را به فرد سوم پرداخت کند و مانند این داستان ادامه دارد؛ اینگونه پول ایجاد میشود که این نقدینگی یا قدرت خرید است.
الان ضریب تکاثری هشت است و بانک از این مقدار پول هشت برابر سود میگیرد که عدد و رقم زیادی میشود؛ چند سال پیش حضرت آیتالله مکارم شیرازی در فتوایی اعلام کرد این مصداق اکل مال بالباطل و حرام است؛ یعنی سیستم بانکی بدون اینکه کاری انجام دهد، یک کاغذ برداشته و روی آن مبلغی مینویسد و منابع را تصرف میکند؛ این یک نوع بیعدالتی است.
بی عدالتی دیگری در این جریان، توزیع ناعادلانه خلق پول است؛ در کاری مطالعاتی به این نتیجه رسیدیم که متوسط تسهیلاتی که بانکها به کارمندانشان میدهند، حدود ششصد میلیون تومان است، اما سرانه تسهیلات برای مردم عادی بین سی تا شصت میلیون تومان است، این نشان دهنده عادلانه نبودن توزیع است، و حتی در بین بانکها هم توزیع یکسان نیست برای مثال برخی بانکها به کارمندان خود به طور متوسط 1.4 میلیارد تومان و برخی بانکها هفتاد میلیون تومان پرداخت میکنند.
آمارهای دیگر نیز نشان میدهد که یک بانک خصوصی که اسم نمیبریم، پول خلق کرده و در مال و شرکتهای اقماری خود به کار بسته است و به ذینفعان خود تسهیلات داده است، یعنی پول را خلق و به صورت غیر قانونی توزیع کرده است.
رسا ـ خلق پول را به صورت خیلی سادهتر توضیح میدهید؟
توضیح خیلی ساده این است که اگر میزی باشد و هر سو یک نفر با هزار تومان پول و طرف دیگر یک نفر با یک سیب نشسته باشد، هنگام مبادله هر سیب هزار تومان ارزش پیدا میکند؛ اما اگر بانک در کنار اینها بنشیند و یک کاغذ بردارد و روی آن هزار تومان بنویسد، این میتواند تقاضا کند و سیب را بگیرد؛ اکل مال به باطل یعنی همین که هیچ چیزی نداری اما سیب را به دست میآوری؛ این از ربا بدتر است؛ در ربا پول میدهی و مازاد بر آن میگیری ولی در خلق پول هیچ چیزی نمیدهی.
این کار اختلالی را در اقتصاد ایران ایجاد کرده است؛ برخی میگویند «برای پولدار شدن باید بانک بزنی نه اینکه بانک بزنی» بانک زدن اول به مفهوم تأسیس بانک و بانک زدن دوم به مفهوم سرقت از بانک است؛ بهترین راه حل تأسیس بانک است.
به این خاطر اکنون حتی اقتصاددانان لیبرال در ادبیات اقتصادی از ذخیره صد در صدی صحبت میکنند که با افزایش نرخ ذخیره قانونی قسمتی که بانک باید نگه دارد بیشتر شود و خلق پول کنترل شود.
در ادبیات اقتصاد اسلامی ماهیت بانک را با این خلق پول میدانند؛ مرحوم دکتر داودی و برخی دیگر از اساتید، الگوی تفکیک را مطرح کردهاند؛ میگویند ما باید سه نهاد داشته باشیم؛ بانک قرض الحسنه، شرکتهای لیزینگی که فروش اقساطی را پشتیبانی کنند و شرکتها و مؤسسات سرمایهگذاری که شما پولت را در بخشهای مختلف میگذاری که سرمایهگذاری کنند و سود دهند؛ این بانک نمیتواند همه کاره باشد.
این خلق پول معضلی در اقتصاد ایران شده است و در حال ایجاد اختلال است؛ سال 1403، کل بودجه عمرانی کشور چهارصد همت است، اما نظام بانکی دو هزار همت یعنی پنج برابر آن، پول خلق کرده است؛ اگر این پول در تولید میرفت، باید رشد اقتصادی زیادی ایجاد میکرد، نه اینکه نرخ رشد چهار یا پنج درصد و گاهی کمتر باشد؛ این نشان میدهد که در ازای این پول در آن طرف میز، سیبی وجود ندارد؛ این پول مدام میآید و ناعادلانه توزیع میشود.
اینجا ضرورت دارد به سمت اصلاح ساختار برویم، برخی پیشنهاد دادهاند که قدرت خلق پول را از بانکهای خصوصی بگیریم؛ بانک خصوصی چرا باید چنین قدرتی داشته باشد که روی کاغذ صد هزار تومان بنویسد و بعد هشت برابر کند؟ الان حتی اینگونه نیست که بانک مرکزی یک واحد پولی را ایجاد کند و این بانکها آن را هشت برابر کنند؛ این بانکها با اضافهبرداشت از بانک مرکزی خودشان را مقروض میکنند، و بعد آن را هشت برابر میکنند.
در اجرای بانکداری بدون ربا راجع به این مسأله تصمیم جدی گرفته نشد؛ خصوصیسازی هم از دهه هشتاد اتفاق افتاد و بانکهای خصوصی ایجاد کردیم که تعهد بانکهای دولتی را هم ندارند؛ این بانکهای خصوصی شروع کردهاند با ماشین خلق پول داراییها را تصاحب میکنند و ناعادلانه در شرکتهای اقماری خود میبرند و ناکارآمد توزیع میکنند.
تسهیلات بانکی بیشتر به بخشهای خدماتی و حتی به سفتهبازی میرود که زود باز میگردد؛ حتی بانکها خیلی تمایل ندارند این پولها را به بخش مسکن ببرند، چون پولشان میماند؛ اما در خدمات و سفتهبازی میتواند به سرعت بگرداند؛ اگر پول مانند خون در رگها باشد، اکنون به جای اینکه خون در سیستم بچرخد و به همه اعضای بدن خدمت برساند، در بخشهایی به صورت نامتناسب انباشت شده و موجب چربی و فشار خون است؛ اینگونه اقتصاد مختل شده است و منشأ تورم و بیعدالتی است.
حتی علما هم باید در این مسأله وارد شوند، چرا فقط آیتالله مکارم شیرازی حکم تحریم داد؟ بقیه علما چرا فتوا ندادهاند؟ شاید ما این مسأله را به خوبی تبیین نکردهایم؛ مردم باید خوب بدانند که مشکل بانک است و اصلاح آن را از سیاستمداران مطالبه کنند تا فکری برای بانک کنند.
چرا مدام بحث یارانه پنهان، قیمت و مانند اینها را مطرح میکنند؟ برای حل مسأله باید اصلاحات ساختاری انجام شود تا مریضیهای مزمن اقتصاد ایران حل شود؛ یک نوع فرهنگسازی و اطلاع رسانی خوب نیاز است؛ مردم متوجه شوند بانک پول خلق میکند یعنی چه؟ نقدینگی یعنی چه؟ اگر مردم اینها را بدانند مطالبه خواهند کرد و اکنون به دلیل نداشتن اطلاعات در این زمینه مطالبهگری در حد پایینی است.
رسا ـ ذخیره قانونی بانکها در کشورهای دیگر هم اعمال میشود؛ مگر از روز اول که بانک مرکزی دستور اضافه شدن بانک خصوصی را میدهد، به این مسائل فکر نشده است؟ به هر حال بانک مرکزی میتواند با کاستن از مقدار اضافه شدن پول پایه از خلق آن رد آینده بکاهد؛ یعنی پس از خلق پول میزان پول لازم در جامعه به فلان مقدار برسد؛ آیا به اینها فکر شده بوده است یا اینکه فکر نشده و الان از دست در رفته است؟
ساختار اقتصادی ما دچار اشکال است؛ در بعضی کشورها بطور متوسط برای هر صد هزار دلار چهار شعبه وجود دارد و در ایران شصت و چهار شعبه است؛ به دلیل سود زیاد، مجوزهای زیاد داده شده است؛ تأسیس بانک خصوصی کار راحتی است، به جای دردسر تولید، پول چاپ میکنی، چه تجارتی بهتر از این؟ این کار منتقل و مدیریتی برای هدایت نقدینگی دارد.
در افکار عمومی بانک را یک بنگاه سود آور کردهایم؛ در دنیا اینطور نیست، اگر بانک خلق پول میکند، از جیب من و شما پول بر میدارد؛ اگر روزی شش همت خلق میکنند، در واقع از جیب تک تک اعضای این جامعه برداشته میشود بعد میگویند چرا تکلیف میکنید که این پول باید به بخش تولید بیاید، بانک دوست دارد این را به سمتی سودآورتر ببرد.
باید توجه داشت که با منابع خودش دوست داشته باشد کاری نداریم اما وقتی اجازه گرفته است از هیچ پول خلق کند، در مقابل باید مسئولیتهایی را در استفاده از این پول بپذیرد؛ این انحرافی در قوانین بودجه ما است که مرتب وام قرض الحسنه، وام مسکن و مانند اینها را از دوش این بانکها برداشتهایم و در نهایت گفتهایم که تو هر کاری دوست داشتی انجام بده؛ به این دلیل است که میبینیم فروشگاههای بزرگ و شرکتهای اقماری تأسیس کرده است و در خرید و فروش ارز و سفتهبازی افتاده است؛ که اینگونه در سیستم اخلال ایجاد میشود.
خلق پول در کنار نابسامانیهای دیگر اقتصاد ایران اخلالگر اقتصاد شده است؛ نبودن شفافیت یکی از این نابسامانیها است؛ شما نمیدانید که بانکها چه مقدار از منابع خود را به سفتهبازی میبرند؛ بعد شما اینها را ذینفع افزایش نرخ ارز کردهاید؛ اینها بخشی از داراییهای ارزی خود را با بالا رفتن دلار و نرخ تصعید، تجدید میکنند و بر این اساس سرمایهشان بالا میرود و قدرت خلق پولشان بالا میرود.
بنابراین بانکها از دو ناحیه سود میکنند، یکی خلق پول، دوم افزایش قیمت دلار و این ترکیبی شده است، یعنی خلق پول کنار مشکلات دیگر است؛ کشورهای دیگر ضربهگیرهایی مانند کنترل شدید و جدی دارند؛ روسیه بانکهای متعدد خود را بسته است، اصلاً اینگونه نیست که بدون برنامه عمل کند؛ آنجا خیلی منظم روی اینها مدیریت میکنند.
بازار سرمایه هم ضربهگیر این پولهای خلق شده نیست، در کشورهای دیگر پولهایی که خلق میشود به جای اینکه در بازار واقعی بیاید و تقاضا ایجاد کند، در بازار سرمایه میرود و ضربه این پول گرفته میشود؛ در صورتی که در کشور ما اینطور نیست؛ در کشورهای دیگر هم آثار سوء توزیع این پول وجود دارد اما باز هم مدیریت شده است.
ما باید برای بانک و خلق پول فکر اساسی کنیم؛ برخی گفتهاند بانکهای خصوصی را ادغام یا جمع کنیم، کشورهای خارجی از بانک به مفهومی که ما داریم عدول کردهاند؛ تعداد شعب بسیار کم است، این قدر کارمند ندارند؛ همه این کارمند داری، باعث بالا بردن نرخ تسهیلات و مشکلات دیگر میشود.
به هر حال در کشورهای دیگر هم خلق پول وجود دارد اما در آنجا با حساب و کتاب است؛ بانک مرکزی آن کشورها مدیریت میکند و مواظب به وجود نیامدن تبعات بعدی است.