نخست باید آیین همرهی دانست
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام جواد محدثی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی، در کتاب«اخلاق معاشرت» مجموعهای از رهنمودهای اخلاق دینی در معاشرت با دیگران را ارائه کرده است.
بر اساس این گزارش، در بخشی از این کتاب با عنوان«با همسایگان» میخوانیم: آیا تا به حال، از دست همسایه ناراحت شدهاید؟
یا به عکس، همسایه از شما رنجیده و دلخور شده است؟
علت چیست؟ و ... چگونه میتوان از آن پیشگیرى کرد و راه همزیستى و حسن معاشرت با همسایگان چیست؟
این مساله گاهى به نشناختن «حقوق» همسایه مربوط مى شود،گاهى هم ریشه در رعایت نکردن آن دارد. ببینیم در دستورالعملهاى مکتب، چه نکاتى وجود دارد؟
سایه همسایه
آیا دو همسایه، تنها در «سایه» شریکند و نزدیک به هم؟ یا حق وحقوق و حد و حدودى هم وجود دارد؟
بعضى میگویند: «چهار دیوارى، اختیارى». اما این سخن. نه معقولاست، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل. گرچه انسانها را دیوارهاى خانهها از هم جدا میکند و هر کس وارد محدوده خانه و زندگى خویش میشود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را بهصورت اعضاى یک «خانواده» درمیآورد، که پیوسته با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاوناند و نیازهاى متقابل به یکدیگر دارند. ازاینرو، سایه هر کدام از دو همسایه، باید آرامبخش دیگرى باشد و هریک زیر سایه همسایه خود، احساس «امنیت»، «آسودگى» و «اعتماد» کنند.این چیزى است که دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تاکید اکید دارد.
در متون دینى چیزى به نام «حسنالجوار» یا «تعهدالجیران» و ... دیده میشود، یعنى رسیدگى و سرکشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیک با آنان و هم آزار نرساندن به همسایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات، از آن ناحیه سر میزند. همچنان که خود شما نیز ازهمسایهتان توقع دارید سازگارى نشان دهند و با اندک چیزى عصبانى نشوند و پرخاش نکنند، خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظار از سوى همسایگانید.
هر چه روحیه دینى و اخوت اسلامى میان افراد جامعه حاکم باشد، به همان اندازه رابطهها نزدیکتر و صمیمیتر و فاصلهها کمتر و کمتر میشود و دو همسایه، بازوى یکدیگر میشوند و در غم و شادى و راحت و رنج، شریک هم میگردند. برعکس آن در جوامع غربى و اروپایى و غربزده است، که هر چه علایق مذهبى کمرنگتر و ضعیفتر باشد، زندگیها حالتسردى و کسالتبار مییابد و به زندگىغربیها شبیه میشود، که نه تنها یک دیوار، بلکه دیوارهاى متعددى میاندو همسایه و دو هم محل، یا کسانى که در یک خیابان یا یک و مجتمعمسکونى به سر میبرند، پدید میآید و همسایه از حال و روزگارهمسایه بغلى یا طبقه بالا یا پایین یا خانه روبهرویى بىخبر است.
راستى ... این گونه زیستن، انسانى و اسلامى است؟ پس جایگاهعواطف اجتماعى کجاست؟
همسایه کیست؟ وظیفه ما نسبتبه او چیست؟ و حد و حریمهمسایگى تا کجاست؟...
همسایگى و حسن همجوارى
«حسن همجوارى» تنها یک اصطلاح سیاسى در ارتباط میان کشورها نیست، و تنها کاربرد بینالمللى ندارد. میان اهل یک محل، یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه، اما با همسایهاى بد و ناهنجار و مردمآزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشیار، درجایى خانه میخرند که محلش خوب و همسایگانش سالم و با فرهنگباشند. و گرنه، یا باید خانه را عوض کنند، یا عمرى در رنج و عذاب بهسر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه، مغازه و محل کار، نشانه خردمندى است.
پیشواى نخستین ما، در نامهاى که به فرزندش امام حسنمجتبى(ع) به عنوان توصیههایى از پدرى دنیادیده و باتجربه مینویسد، از جمله میفرماید:
«سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار، پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه، از همسایه! » (1)
آرى ... «بسا کساند، از این همرهان «آرى» گوى،
که دل به وسوسه راه دیگرى دارند.
بسا کساند، که جایى موافقان رهند،
که خود، نه جاى هماهنگى است و همراهى است.
بدین سبب،
نخستباید آیین همرهى دانست!».
همسایه خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسایه خوببودن، محبتآور و رفیقساز است. همیشه دلها متوجه جایى میشودکه دوستى و نیکى از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا که شهد خیر باشد،افراد هم گرد میآیند و افراد و جامعه، دلگرم شده، محیط هم آبادمیگردد. نقش رفتار نیک در همسایگى و در ایجاد تجمعهاى پرشکوهو الفتهاى اجتماعى فراوان است. حضرت على(ع) میفرماید: آنکههمسایگىاش نیکو باشد، همسایگانش روزافزون میشوند.«من حسنجواره کثر جیرانه» (2)
در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) آمده است:
«حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فى الاعمار، خوش همسایگى، هم آبادیها را آبادان میسازد و هم عمرها رامیافزاید » (3)
در این دو حدیث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوک شایستهدر همسایگى اشاره شده، هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البتهدر پاداشهاى اخروى آن احادیث فراوانى نقل شده است. (4)
توصیه به «حسن جوار»
حضرت امیر(ع)، پس از آنکه از دستشقىترین افراد کوردل و کجفهم، ضربتخورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصایاى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود که بخشى از آنها هم بهحقوق همسایه مربوط میشود.
«الله الله فى جیرانکم، فانها وصیة نبیکم، ما زال یوصى بهم حتى ظننا انهسیورثهم» (5)
این سفارش على(ع) در واپسین لحظات عمر است که فرمود:
خداى را، خداى را، در باره همسایگانتان، که این وصیت پیامبرشماست. پیامبر خدا همواره نسبتبه همسایگان سفارش میفرمود، تاحدى که گمان کردیم آنان را از ارثبرندگان قرار خواهد داد!
امام صادق(ع) نیز در سخنى فرموده است: «بر شما باد نماز خواندن درمسجدها و همسایگى خوب با مردم». (6) اگر به دستور مکتب، رفتاربزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستیها را جلبمیکند و افراد در مشکلات و گرفتاریها و نیازهاى متقابل، با بهرهگیرىاز این تکیهگاه، میتوانند از قوت روح برخوردار باشند.
گاهى هم باید جور همسایه را کشید. این شرط همسایگى خوباست. «حسن جوار» تنها به این نیست که اذیت و رنجى به همسایهنرسانیم. گاهى تحمل سختیها و ناملایماتى که از سوى او برایمان پیشمیآید، مصداق این «حسن همجوارى» است. اگر بخواهیم روابط از همنگسلد، باید صبور بود و با تحمل، و گرنه، پاسخ بدى را با بدى دادن ودر زشتیها مقابله به مثل کردن، نشان حقارت روح و دونهمتى است. بهعلاوه این کار از همه برمیآید. گذشت و تحمل است که اراده و ایمان وبزرگوارى میطلبد.
در عالم رفاقت، شراکت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى،محیط کار و ... نیز باید گاهى «سنگ زیرین آسیا» بود، نه کمظرفیت وبىطاقت.
امام کاظم(ع) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزارنرساندن نیست، بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبارباشى: «لیس حسن الجوار کف الاذى و لکن حسن الجوار صبرک على الاذى.» (7)
روشن است که این گونه حدیثها هرگز مجوز «همسایهآزارى»نیست. اگر توصیه به بردبارى نسبتبه آزار همسایه شده، بیش از آن واکیدتر و شدیدتر، سفارش به خوشرفتارى و نرساندن آسیب و آزار بههمسایگان شده است. مزاحمتبراى همسایه، از بدترین رفتارهاىاجتماعى است.
آخرین مرز
در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازهگذشت، صفحه بر میگردد و اوضاع، به گونهاى دیگر میشود. تحملنسبتبه آزار و زحمتآفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى مزاحمت بهحدى میرسد که پایان خط است و حریمها و حرمتها دیگر فرومیریزد، چون خود همسایه مردمآزار، حریم نگه نداشته است.
در تاریخ است که مردى خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایهاش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار، شکایت از همسایه کرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش کرد: «روز جمعه، وقتىمردم به سوى نماز جمعه میروند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان که به نماز میروند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را میپرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نیز چنان کرد. همسایهمردمآزار (که آبروى خود را در خطر دید) بىدرنگ به سوى او شتافتو ملتمسانه از او خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست که دیگر آن گونه رفتار نکند. (8)
این نتیجه بىپروایى و قدرنشناسى نسبت به لطفها و مداراهاست. لطف خدا هم با انسان خطاکار مدارا میکند، ولى ... «چون که از حدبگذرى، رسوا کند». از حلم و بردبارى دیگران نباید سوء استفاده کرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بىعرضگى آنان گذاشت.
حد و حق همسایه
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها بههمسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمیشود و تنها به پرهیز ازآزار هم خلاصه نمیگردد.
سرکشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى،عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و ... از جمله امورى است کهبر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردى است.پیشواى جوانمردان، على بنابىطالب(ع) فرمود: «من المروة تعهد الجیران، رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است. » (9)
حضرت امام باقر(ع) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان ورهروان خط اهلبیت، یکى هم همین را دانسته و فرموده است:
«و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسکنة و الغارمین و الایتام ... از نشانههاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهیدستو بدهکاران و یتیمان است» (10)
چگونه انسان شرافتمند و با وجدان میتواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، درحالى که در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بىسرپرست، گرسنگان بینوا و بدهکاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشاید، امابىتفاوت باشد؟ اینجاست که کلام نورانى پیامبر خدا، بر تارک تاریخ میدرخشد که فرمود: هر کس سیر بخوابد، در حالى که همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. «ما آمن بى من باتشبعانا و جاره المسلم جایع» (11) آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا وشعار!
این حقوق و رعایتها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هرطرف است. امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل میکند که فرمود:هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب میشود. (12)
امام باقر(ع) نیز فرمود: «حد الجوار اربعون دارا من کل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه وعن شماله» (13) که مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه ازچهار طرف است.
اگر این حق و حد و حریم که اسلام بیان کرده است، مسؤولانهشناخته و رعایتشود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بى سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا کوتاه و آبرومندانى که صورت خود را با سیلى سرخ نگه میدارند یافت نخواهد شد. سخن رادر این بخش، با کلامى از محدث بزرگوار، مرحوم «شیخ عباس قمی» بهپایان میبریم، که چنین نوشته است:
«... در زمینه معاشرت نیکو با همسایه، حدیثبسیار است و «حسن جوار» هم تنها پرهیز از همسایهآزارى نیست. بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم ازآن جمله است. همچنین از امور مربوط به «خوشهمسایگى»، ابتدا کردن به سلام،عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگها و مصیبتها، تبریک وتهنیت گفتن در شادیها و اعیاد، چشمپوشى از لغزشها، سرک نکشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه، مضایقه نکردن از کمکهایى که مورد نیاز او است، حتى اگرمیخواهد چوبى (و تیرآهنى) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد واز این گونه امور ... مضایقه نکنى و سخت نگیرى ... .» (14)
پىنوشتها:
1) نهجالبلاغه، صبحى صالح، نامه 31.
2) غررالحکم ،چاپ دانشگاه، ج7، ص49.
3) کافى، کلینى، ج1، ص667، احادیث 8، 10 و 7.
4) در اصول کافى، ج2 (عربى) باب «حقالجوار»، همچنین در سفینةالبحار، واژه «جور» ملاحظهشود.
5) نهجالبلاغه، صبحى صالح، نامه 47، خطاب به امام حسن و امام حسین(ع).
6) کافى، ج2، ص635.
7) همان، ص667.
8) سفینةالبحار، ج1، ص191 (واژه جار)، کافى، ج2، ص668.
9) غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج7، ص49.
10) کافى، ج2، ص74.
11) سفینةالبحار، ج1، ص192.
12) کافى، ج2، ص669، باب «حد الجوار».
13) همان.
14) سفینةالبحار، ج1، ص192 «حسن الجوار»./971/د101/ن