راهکارهای مهار وابستگی به نامحرم

جدای از اینکه رابطههای غیرشرعی و خارج از عرف میان دختر و پسر چه عواقب و پیامدهایی به دنبال دارد، گاهی نیز غفلت در اینگونه روابط، موجب سوء تفاهم، وابستگی و دلبستگی برای طرفین میشود؛ به طوریکه این سوءتفاهم، وابستگی و دلبستگی به هم، موجب میشود که هر دو برای مدتی دچار درگیریهای ذهنی و رفتاری با خود و در نهایت دچار یک عمر حسرت و پشیمانی شوند.
لذا هنگامی که این ارتباط میان دختر و پسر [حتی به قصد ازدواج] ایجاد میشود، در ادامه منجر به دلبستگی طرفینی میگردد؛ ولی ممکن است این رابطه، به هر دلیلی منجر به ازدواج نشود؛ مثلا یکی از طرفین به این نتیجه برسد که مناسبِ هم نیستند و این موجب شود که طرف دیگر برای فراموش کردن دیگری، سختی و رنج زیادی را متحمل و دچار ضربه روحی شدیدی شود.
رضا، یکی از همین افراد است که به خاطر رابطه یک ساله با یک دخترخانم، به او دلبسته شد و قصد ازدواج با او را پیدا کرد؛ ولی متأسفانه در نهایت، با جواب رد این دخترخانم مواجه شد. رضا میگوید: «من با این دخترخانم حدود یک سال رابطه داشتم؛ تا اینکه از او خوشم آمد و بعد از مدتی به خواستگاری او رفتم. ولی این دخترخانم به من جواب رد داد و گفت که دیگر مرا دوست ندارد و ناخواسته با من رابطه داشته و حتی اگر خانوادهاش هم راضی به این وصلت بشوند، خودش حاضر نیست با من ازدواج کند.»
امّا بعد از این جریان، رضا از لحاظ روحی ضربه شدیدی خورد. از یک طرف جواب منفی دختر خانم به او بعد از این همه رابطه و دلبستگی و از طرفی دیگر شخصیت آقا رضا پیش خانوادهاش نیز زیر سوال رفته بود؛ زیرا خانوادهاش از همان اول با چنین ازدواجی موافق نبودند و به اصرار آقاپسرشان، برای او اقدام کردند.
تحلیل
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که وقتی طرف مقابل بعد از یک سال رابطه، با صراحت هر چه تمامتر به فرد پاسخ منفی میدهد، باید چه نتیجهای گرفت؟
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
به هرحال، فارغ از اینکه ارتباط این دو نفر(دختر و پسر) از جهت کمی و کیفی چگونه بوده است، لازم است که هر دو، این رابطه را فراموش کرده و دیگر اشتباه گذشته را تکرار نکنند.
نکته حائز اهمیت این است که طرفین باید از یک تجربه هر چند تلخ، درس گرفته و نباید کاری کنند که این تجربه تلخ را دوباره تکرار کنند. به همین منظور، افراد نمیتوانند به بهانه پیدا کردن فرد مناسب جهت ازدواج، دست به اقدامی بزنند که خلاف عرف جامعه و شرع است.
لذا جوانان میبایست به طور کلی از فکر رابطه دختر و پسری و دوست یابی خارج شوند؛ زیرا دوستی یا ارتباط دختر و پسری، روش و راه مطمئنی برای انتخاب فرد مناسب نیست و ممکن است که افراد بعد از مدتها رابطه، نتوانند با فرد مورد نظر ازدواج کنند که در این صورت، علاوه بر ضربه روحی، زمان را نیز از دست دادهاند.
در اینگونه روابط، معمولا ادّعا مىشود که اینگونه روابط و دوستىها، به انگیزه ازدواج شکل مىگیرد؛ ولى با کمى دقّت، فهمیده مىشود، روح حاکم بر این گونه دوستىها، عشقورزى کور است نه خردورزى.
به همین منظور گفته شده است، پاى خرد و عقل در میدان عاشقى، لنگ است.
از سویی دیگر، معمولا ارتباط دختر و پسری، همراه با احساسات، عواطف و دلبستگی طرفینی است. از این رو با احساسات و دلبستگی، نمیتوان فرد مناسب را پیدا کرد؛ همچنین شناخت درست و کافی نیز به دست نمیآید؛ زیرا دلبستگی، جلوی شناخت درست و دقیق را از طرفین میگیرد؛ در حالی که هر دو برای انتخاب شریک زندگی، نیازمند شناخت درست از همدیگر هستند؛ یعنی شناختی که مبتنی بر منطق و عقل است، نه احساسات و عواطف.
امام علی علیهالسلام در این باره فرموده است: «حُبُّ الشّیء یُعمی وَ یُصمّ؛ دوست داشتن چیزی، انسان را کور و کر میکند.» [1] در حالی که تصمیمگیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است.
دیدگاه اسلام در مورد رابطه با نامحرم
آموزههای اسلامی، نه آزادى مطلق و رهاشده در اینگونه روابط را میپذیرد و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه را؛ بلکه رابطه میان دو جنس مخالف، در یک چهارچوب مشخص تعریف شده است.
بنابراین تا جایی که منجر به ضرورت نشود، حتی الامکان نباید چنین روابطی برقرار شود؛ ولی در صورت ناچارى و ضرورت، روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. لذا گفتوگو و نگاههاى متعارف بدون قصد لذّت و ریبه، اشکالى ندارد. بدیهی است که هر فرد، خود بهتر مىتواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ؛ آدمى بر نفس خود آگاه و بیناست.» [2]
قرآن کریم در سوره مائده آیه 5، زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف بر حذر داشته و آن را مورد مذمت قرار داده است. لذا قرآن به مردان خطاب مىکند و مىفرماید: شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید، نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست خود بگیرید؛ «... وَ لاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ...» [3]
ضرورت مدیریت ارتباط عاطفی
امروزه به دلیل استفاده نادرست از وسائل ارتباطی، ضعف باورهای دینی، اختلاط ارتباط نامحرمها در دنیای حقیقی و مجازی، عادی شدن خوش و بش زن و مرد در روابط خانوادگی، باورهای غلط مانند نگاه خواهری به نامحرم، خواندن صیغه خواهری و برادری! صاف بودن دل و قلب، محرم بودن داماد برای خواهر زن و نداشتن پوشش اسلامی لازم دختران و مادران در منزل، سهل انگاری در استفاده خانوادهها از ماهواره، مغالطه خشک مقدس و اُمّل بودن و فشرده شدن خانهها و آپارتمانها به همدیگر و از سویی تجارب زیاد وابستگیهای عاطفی و عشقی دختر و پسر و حتی زن و مرد نامحرم به همدیگر، اقتضا میکند که افراد با مدیریت ارتباط عاطفی، آشنایی بیشتری پیدا کنند تا اولا زمینه ایجاد را حذف کرده و دوم اینکه در صورت بروز، بتوان رابطه را مهار کرد.
مهارتها و مراقبتها
مسائل روانی و ذهنی به خاطر ملموس نبودن، جدی گرفته نمیشوند؛ مثلا برای یادگیری مهارت رانندگی، اطمینان وجود دارد که بدون مطالعه کتاب آیین نامه و تمرین عملی زیر نظر مربی کارآزموده، نمیتوان به این مهارت رسید؛ ولی در رابطه با مسائل ذهنی، مثلا مدیریت یک رابطه عاطفی با نامحرم، اینگونه تصور نمیشود.
از این رو برای مدیریت رابطه عاطفی، نباید آن را ساده تصور کرد؛ بلکه باید به دید یک سازمان و یا پروژه مهم به آن نگاه کرد و خود را مدیر آن دانست. اهمال کاری در اداره این سازمان و زیر مجموعههای آن، باعث رسوایی، شکست و ناکارآمدی مدیر آن میشود. تکنیک و روشهای زیر، ماحصل روشهای روانشناختی، تربیتی و اخلاقی است که با توجه و اجرای مستمر و نیز باور به تاثیر آنها، تاثیرگذار است.
راهکارها
1. توجه به دستورات پیشگیرانه دین
2. اجتناب از تنهایی و توسعه ارتباط اجتماعی. از این رو از تنهایی که موجب وسوسه یا تحریک میشود، باید اجتناب کرد.
3. پرهیز از بیکاری و پرخوابی و بیدار ماندن در رختخواب
4. به کارگیری کلمات مواجههای مثبت
5. تصویرسازی ذهنی مستمر و موفق از تلاش خود، در جهت کنترل این عاطفه و رابطه
6. به کار نبردن کلمات القایی منفی
7. توجه به پیامدهای معنوی قطع رابطه(اجر شهید، محبوب خدا شدن، ثواب و...)
8. افزایش همنشینی با دوستان یا همکلاسیهای مثبت
9. پر کردن وقت با برنامههای متنوع و کسب مهارتهای هنری
10. مدیریت قوه خیال؛ به کارگیری قوهی خیال(داستان نویسی، نقاشی، نوشتن خاطرات گذشته که غیر مرتبط با این رابطه عاطفی است و...)
11. تلاوت قرآن، به خصوص سورههای فلق، ناس و آیت الکرسی
12. ذکر درمانی؛ ذکر «لا اله الا الله»، «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»، «لا اله الا الله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»، «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شیء علیم»، «توکلت علی الحی الذی لا یموت و الحمدالله الذی لم یتخذ ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا»
13. اضطراب درمانی: اغلب وابستگیهای روانی ریشه در ذهن ناآرام و احساس تنهایی و احساس بیارزشی دارد. استفاده از شیوههایی که آرامش را زیاد میکند و استرس و اضطراب را کاهش میدهد، سهم چشمگیری در موفقیت فرد در مدیریت عاطفه و وابستگی دارد.
14. نماز و صبر درمانی: خدای متعال در قرآن از بندگانش چنین خواسته است: «وَ استَعِینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاة؛ از نماز و صبر(روزه خودکنترلی در برابر گناه و انجام عبادات و استفاده صحیح از نعمتهای الهی و آزمایش و ابتلائات زندگی) در گرفتاریها کمک بگیرید.» [4] همچنین فرمود: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ؛ نماز، انسان را از کار زشت و ناپسند باز مىدارد.» [5]
15. دعا درمانی: دیـل کـارنگی میگوید: «دعا کردن سه احتیاج اصلی روان شناسی را کـه هـمـه کـس اعـم از مومن و مشرک در آن سهیم است، برآورده میکند:
الـف) در مـوقع دعا کردن چیزهایی را که باعث زحمت و ناراحتی مـا شده است بر زبان جاری میسازیم؛ دعا کردن همان عمل یادداشت کردن روی کاغذ را انجام میدهد.
ب) هـنـگام دعا کردن این احساس به ما دست میدهد که یک شریک غم پـیدا کردهایم و تنها نیستیم. تمام پزشکان روان شناس تایید میکـنـند که وقتی ما گرفتار هیجان و غمهای فشرده در سینه و تالم روحـی هـستیم، برای معالجه لازم است مشکلات و گرفتاریهای خود را بـرای کسی بگوییم و به اصطلاح درد دل خود را خالی کنیم. وقتی که مـا نمیتوانیم به هیچ کس دیگر بگوییم، همیشه میتوانیم خداوند را محرم اسرار خود قرار دهیم.
ج) دعا کردن انسان را وادار به کار میکند.» [6]
16. توبه درمانی: آشتی با خدا و توجه به اینکه گناه میتواند مانع اجابت دعا شود و خدا در همه حال پذیرنده و توبه پذیر است و ناامیدی از رحمت و بخشش خدا بالاترین گناه است.
17. قصه درمانی: خواندن داستان واقعی افرادی که با مدیریت و کنترل شهوت خود، مورد عنایت خداوند قرار گرفتند؛ مانند داستان ابن سیرین، شیخ رجبعلی خیاط و...
18. حیا درمانی: توجه مستمر به وجود و حضور ناظران محترم بر اعمال ما و شهادت آنان در محشر، مانند: خدا، فرشتگان مقرب الهی، امامان، اعضا و جوارح همچون قلب، چشم، ذهن و...
19. کتاب درمانی: مانند مطالعه احکام روابط زن و مرد و خواندن حدیث معراج و آشنایی با عذابهایی که خداوند برای افراد گناهکار وعده داده است.
20. معاد درمانی: تفکر به قیامت و حساب و کتاب سخت آن، زیارت اهل قبور به ویژه شهدا و اولیاء خدا و استمداد از روح پاک آنان
21. وارد کردن محرکات شنیداری بازدارند به مغز(شنیدن تلاوت، سخنرانی جذاب، تلفن به دوست، شنیدن درد و دل بیمار یا سالمند و...)
22. توجه به پیامدهای منفی وابستگی(احتمال رسوایی، اضطراب و آشفتگی، خشم خدا و ائمه(ع)، رخ دادن نمونه مشابه برای ناموس خود و...)
23. تشویق توسط خود فرد در صورت اجرای برنامه(خرید عطر یا لباس، رفتن به سینما و دیدن یا تماس با دوست قدیمی و...)
24. کنترل محرک(در معرض نبودن در دنیای حقیقی و مجازی)
25. ورزش روزانه به ویژه ورزشهای گروهی، فکر فرد را مشغول و انرژی او را تخلیه میکند.
منبع
[1]. من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین،چاپ دوم، ج 4، ص380، حدیث 5812.
[2]. سوره قیامت (75)، آیه 14.
[3]. سوره مائده (5)، آیه 5.
[4]. سوره بقره (2)، آیه 45.
[5]. سوره عنکبوت (29)، آیه 45.
[6]. دیل کارنگى، انسان موجود ناشناخته، ص 191.
[7]. سوره توبه (9)، آیه 104.
[8]. اصول کافى، ج2، ص 435.
عقیل مصطفوی مجد
975/703/ر