مواجهه آیت الله مدرس با تجدد عصر خویش
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، با مرور حیات تاریخ ایران معاصر ما، به صحنههای پرشکوهی برمیخوریم که مایه مباهات ایرانیان است و با نقطهعطفهای تاریخی مواجه میشویم که انسان کنونی را به تفکر وا میدارد. ما مردان بزرگی را میبینیم، فراتر از زمانه خود تفکر میکردند و رسالت خود را نسبت به تحول تاریخی عصر خویش ایفا نمودند.
هنگامی که قومی آغازگر تحول میشود، ضربه تاریخ را مینوازد. بنابراین سیاست این قوم دیگر صرفا سامان بخشیدن به حیات و ممات مردم نیست، بلکه رهنمون بودن در راستای استواری و روشنگری و بالندگی همان بنیادی است که تحقق یافته است. چنین سیاستی چون از منظر خاص خویش به همه چیز مینگرد، فریب هیچ تحول دیگری را نمی خورد، خودباخته نیست و به هر سازی نمیرقصد.
سایه اندیشه غرب بر کران تفکر ما
از آن جایی که تحول غربی بر عالم معاصر حاکم است، سیاست غربی هم بر ذهن، هوش، عقل و دل همه عالمیان من جمله ما شرقیان حاکمیت دارد. ما چه بخواهیم و نخواهیم در همان شیارهایی قدم میزنیم که روح خود بنیاد غربی بر عالم و آدم مسلط گردانیده است. آنانی که قادرند از این روح مسلط عبور کنند و تحول دیگری را رقم بزنند، متفکرانند. این فقط متفکران و ساکنان کوی وجودند که قادرند ظلمت این شب دیرپای را بدرند. چراغ تفکر که روشن گشت همه امور سامان می گیرد.
سید حسن مدرس(ره) یکی از درخشانترین متفکران دوران خود بود. او به راستی در قامت یک نماینده مجلس، رهبری کشوری را برعهده گرفت که در آن برهه حساس زمانی، به دنبال این بود که این كشتی طوفانزده را از میان امواج و گردابها به ساحلی امن برساند. لذا بیشک حرکتی که مدرس شروع کرد، پایهگذار انقلاب اسلامی شد و هماکنون نیز نماد نماینده طراز انقلاب اسلامی را به همراه دارد.
نماد یک نماینده طراز
شهید مدرس(ره) از جمله متفکرانی بود که تجدد عصر خویش را به بهترین شکل فهم نمود. هرچند که او را مرد سیاست میشناسند اما با کمی تامل، میتوان جنبههای فرهنگی و فکری او را ترسیم کرد. او فقیه مصلحی بود که نگاهی جامع و ژرف اندیشانه به فقاهت داشت و تنازع رابطه دین و سیاست را با مبنا عینیت نه فقط در حوزه نظر، بلکه در ساحت عمل نیز آنرا محقق ساخت.
او بر این باور بود اگر کسانی قرار است اداره جامعه را برعهده بگیرند، سطوح مختلف جامعه و پیچیدگیهای آن را نشناسند، نمیتوانند جامعه را هدایت کنند.
وی در کوران جنگ جهانی اول و مقارن با شروع حکومت رضاخان پهلوی میزیست. دوره بسیار سختی که میرفت کشور با هجمههای طوفانی مواجه گردد. اما او با درایت و سیاست الهی، درک روشنی از جهان عصر خویش داشت. او تجدد زمانه خویش را در بطن استعمار فهم نمود. لذا در برگ برگ صفحات زندگی این بزرگمرد متفکر، مبارزه با استعمار و تجدید هویت دینی وجود دارد.
قرارداد 1919 نمادی از وابستگی به غرب
در این راستا مدرس(ره) سیاست سلبی و موازنه عدمی را مطرح کرد. از مبارزه با سلطه استعماری اولتیماتوم روسیه تزاری تا موضع گیری علیه قرارداد 1919 انگلیسی، نمونههای بارز بصیرت تاریخی اوست.
بسیاری تحلیل قرارداد 1919 را به مثابه قراردادی سیاسی و اقتصادی بحث میکنند، در حالی که نگاه مدرس(ره) جنبه فرهنگی و فکری نیز دارد. وی تاکید دارد انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ را که به هویت و استقلال ایران لطمه وارد میسازد. ایشان عدم استقلال را ملازم نفوذ فرهنگ بیگانه و در نهایت تضعیف فرهنگ اسلامی تلقی مینماید.
تجدد رضاخانی بوی انگلیس میدهد
از همه مهمتر، زمان آگاهی او از تجدد رضا خانی بود که با رنگ و لعاب انگلیسی به کشور تحمیل میشد. او همانند کسی که دوران پنجاه ساله حاکمیت رژیم پهلوی را دیده باشد، آینده ایران پس از استقرار حکومت پهلوی را چنین پیش بینی میکند: «در رژیم نویی که نقش آن را برای ایران بینوا طرح کرده اند، نوعی از تجدد به ما داده می شود که تمدن مغربی را با رسواترین قیافه تقدیم نسل های آینده خواهد نمود... قریبا چوپانهای قراعینی و کنگاور با فکل سفید و کراوات خودنمایی میکنند، اما در زیباترین شهرهای ایران آب لوله(کشی) و آب تمیز برای نوشیدن مردم پیدا نخواهد شد. ممکن است شمار کارخانههای نوشابهسازی روزافزون گردد، اما کوره آهنگدازی و کارخانه کاغذسازی پا نخواهد گرفت.»
من با جمهوری مخالف نیستم
او جمهوری رضاخانی را دروازه تسلط تجدد غربی میدانست و دست انگلیس را در این توطئه میدید. همانگونه که گفت:«من با جمهوری واقعی مخالف نیستم و حکومت صدر اسلام هم جمهوری بوده است ولی این جمهوری که میخواهند به ما تحمیل کنند بنا به اراده ملت ایران نیست، بلکه انگلیسیها میخواهند به ملت ایران تحمیل کنند.»
اما این بینش از کجا آمده بود؟! این پرسشی است که محققان تاریخ و سیره شناسان متناسب با شخصیت و بافت تاریخی و اجتماعی آن دوران، باید پاسخ گویند. این شناخت تحول تاریخی، مبتنی بر فهم عمیق و تفکر در تاریخ به دست آمده است . چنان که خود ایشان می نویسد:«خواندن و شنیدن تاریخ برایم این مطلب را روشن كرد كه باید به علم سیاست بیشتر فكر كنم.» تامل در تاریخ است که سیاست را به مدرس آموخت تا تحول تاریخی عصر خویش را بشناسد. و این درسی بزرگ برای جوانان نسل امروز است. /882/ی702/
رسول لطفی، دانش آموخته سطح سه حوزه علمیه قم
پاورقی
رحیم زاده صفوی، اسرار سقوط احمدشاه، به کوشش بهمن دهگان، فردوسی، تهران، 1362
محفوظی محمدصادق، سیاست از منظر تفکر پس فردایی عالم، جامعه پژوهشگران وابسته به موسسه ابن سینا، 1379
رجبی محمدحسن، علمای مجاهد، بخش مدرس، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پاییز 1382
مکی، حسین، مدرس قهرمان آزادی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1358
ببخشید کجای این متن بریده شده ازجای دیگر است و نباید زحمات نویسنده را اینقدر زشت ضایع کنید
حسادت چیز بدی است
بنده نویسنده را می شناسم و البته اگر این حرف شما درست نباشد، یعنی اینکه مسئله ای وجود دارد که ...
امیدوارم که زحمات را اینگونه تخریب نکنید
گویا آرام آرام تغییرات خوبی در حال رخ داد است