بازخوانی مفهوم آزادی از منظر رهبر معظم انقلاب در برابر تحریفات غربی
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، آزادی یکی از مفاهیم بنیادین و در عین حال پیچیده در عرصههای فکری، سیاسی و اجتماعی است که در طول تاریخ بشریت مورد بحث و تفسیرهای متنوع قرار گرفته است. امروز که جهانیسازی فرهنگی و تسلط نظامهای غربی بر ساختارهای فکری بسیاری از جوامع به ویژه در حوزه مفهوم آزادی موجب نوعی «تحریف» این واژه شده، بازگشت به تعابیر اصیل و مبنایی آن از منظر اسلام ناب و اندیشههای رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای (دام ظله) ضرورت اساسی یافته است. سخنان ایشان در چهاردهم آذرماه سال ۱۳۶۵ در بیان مرزهای آزادی و نقد بیبندوباری، خودرأیی و اغواگری یک موضعگیری روشن و تبیینی عمیق از مفهوم آزادی اسلامی است که هم در برابر مکاتب غربی و هم در برابر سوءتفاهمهای داخلی درباره آزادی، راهنما و چراغ راه است.
آزادی، فراتر از یک مفهوم ساده
حضرت آیتالله خامنهای در سخنان خود به صراحت میفرمایند که «آزادی غیر از بیبندوباری است». این جمله به ظاهر ساده، ریشه در فلسفه و آموزههای عمیق اسلامی دارد. آزادی صرفاً به معنای انجام هر کاری بدون قید و بند نیست؛ بلکه دارای مرزهای مشخص و قابل احترامی است که توسط اسلام تعیین شده است. این مرزها هم شامل حقوق فردی و هم حقوق اجتماعی میشود و مانع از آن میشود که آزادی فردی به قیمت زیان رساندن به دیگران یا به خطر افتادن منافع جامعه تمام شود.
از منظر اسلام، آزادی در چارچوبی متعادل تعریف میشود که هم به فرد احترام میگذارد و هم منافع جمع را لحاظ میکند. در واقع آزادی واقعی آن است که به معنای مسئولیتپذیری و رعایت حقوق دیگران باشد، نه رهاشدگی و هرج و مرج.
نقد بیبندوباری و خودرأیی به نام آزادی
بیبندوباری و خودرأیی دو آسیب اساسی هستند که امروزه در بسیاری از جوامع به نام آزادی ترویج میشوند. رهبر معظم انقلاب با تأکید بر اینکه «آزادی غیر از خودرأیی و خودکامگی است» هشدار میدهد که آزادی اگر به معنای اراده مطلق فرد باشد که هر کاری را بدون در نظر گرفتن چارچوبهای اخلاقی، اجتماعی و حقوقی انجام دهد، نه تنها به آزادی نمیانجامد بلکه به بینظمی، ظلم به دیگران و تضعیف ارزشهای انسانی ختم میشود.
بیبندوباری یعنی از میان برداشتن تمام قیدها و مرزهای اخلاقی و قانونی که میتواند موجب انحراف فکری و رفتاری شود. از سوی دیگر، خودرأیی و خودکامگی نوعی خودخواهی است که در آن فرد فقط به خواستهها و منافع شخصی خود فکر میکند و حقوق دیگران را نادیده میگیرد. این رفتارها را نمیتوان با مفهوم واقعی آزادی منطبق دانست.
آزادی در مکاتب غربی
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خود به نقد مکاتب غربی و نظامهای دموکراسی غربی میپردازند که به نام آزادی، بارها بر انسانها ظلم کرده و بزرگترین جنایتها را انجام دادهاند. ایشان به نکته بسیار مهمی اشاره میکنند: «به نام آزادی، نسلهای انسانی به فساد اخلاقی و شهوانی دچار شدند» و «آزادی حقیقی از ذهنهای انسانها گرفته شده است».
این سخن از آن جهت قابل تأمل است که نشان میدهد آزادی غربی نه تنها به معنای واقعی آزاد کردن انسانها از بندها و محدودیتها نیست، بلکه در عمل به ابزاری برای سلطه فرهنگی و انحراف اخلاقی تبدیل شده است. در بسیاری از کشورهای غربی، مفهوم آزادی صرفاً در حد آزادی فردی تعریف شده و این آزادی فردی با تزریق ایدئولوژیهای خاص و کنترل ذهنی در قالب رسانهها آموزشها و فرهنگ مصرفگرایی، به نوعی اسارت فکری بدل شده است.
اینگونه آزادی که به صورت مصنوعی و تحمیلی در سطح جوامع جهانشمول گشته، به جای آنکه انسانها را به حقیقت و کمال نزدیک کند، آنان را در ورطه انحراف، سردرگمی و فساد فرو میبرد.
تقابل آزادی اسلامی با آزادی دروغین غربی
با توجه به نکات مطرح شده، تفاوت بنیادین بین «آزادی اسلامی» و «آزادی غربی» روشن میشود. آزادی اسلامی، مفهومی است که در آن، هم فرد از قیدهای غیرمعقول آزاد است و هم در چارچوبی استوار بر اخلاق، عدل و تقوا حرکت میکند. این آزادی هم به رشد انسانی کمک میکند و هم به حفظ نظم و عدالت اجتماعی میانجامد.
از سوی دیگر آزادی غربی غالباً به شکل دروغین و گمراهکنندهای عرضه میشود که در عمل به استثمار انسانها و تخریب بنیانهای اخلاقی و فرهنگی منجر میشود. رهبر انقلاب بر این نکته تأکید دارند که زبان جمهوری اسلامی در دنیا بلند است، چرا که در برابر آزادیهای دروغین و تقلبی میایستد و عدالت حقیقی را مطالبه میکند.
تأثیرگذاری آزادی تحریفشده بر جامعه و نسلها
یکی از پیامدهای مهم آزادی تحریفشده، تأثیر منفی بر نسلهای انسانی است. همانطور که حضرت آیتالله خامنهای اشاره کردهاند، نسلهای امروز در جوامع غربی تحت تأثیر فرهنگهای مبتذل، فساد اخلاقی، شهوتپرستی و انحطاط فرهنگی قرار گرفتهاند؛ به گونهای که بسیاری از ارزشهای انسانی و دینی در معرض تهدید جدی هستند.
این وضعیت نه تنها برای جوامع غربی بلکه برای کشورهای دیگر که تحت تأثیر فرهنگهای غربی قرار گرفتهاند نیز خطرناک است. زیرا با انتقال این فرهنگ به صورت بیانتقاد و بدون تحلیل، میتواند بنیانهای فرهنگی و دینی این جوامع را سست کند.
آزادی به مثابه مسئولیت
از منظر رهبر معظم انقلاب، آزادی واقعی با مسئولیت همراه است. آزادی یعنی توانایی انتخاب و عمل در چارچوب حقوق خدا، حقوق فرد و حقوق جامعه. این چارچوب به فرد و جامعه اجازه میدهد تا در تعادل زندگی کنند و از تجاوز به حقوق دیگران جلوگیری شود.
مسئولیتپذیری در قبال آزادی، موجب رشد فردی و اجتماعی میشود و فرد را از سقوط در ورطه خودکامگی و خودرأیی حفظ میکند. این آموزه، ضرورت بازشناسی آزادی را با نگاه توحیدی و انسانمحور بیان میکند.
نقش بیان صحیح مفهوم آزادی در جهان امروز
رهبر معظم انقلاب تأکید دارند که «باید این مفهوم اسلامی که مفهوم بسیار راقی و عالی و افتخارآمیزی هست، درست معنا بشود». این امر نیازمند یک گفتمان دقیق و علمی است که بتواند علاوه بر تبیین صحیح آزادی اسلامی، در برابر مفاهیم تحریفشده و به اصطلاح «آزادیهای دروغین و تقلبی» ایستادگی کند.
چنین گفتمانی میتواند نقشی مؤثر در سطح ملی و بینالمللی داشته باشد و به ایران اسلامی امکان دهد که به جای پیروی صرف از مدلهای غربی، الگویی متعالی و مستقل ارائه دهد که نه تنها پاسخگوی نیازهای جامعه است، بلکه الگوی دیگری برای جهان به شمار آید.
آزادی به عنوان یکی از اصلیترین حقوق انسانی، مفهومی است که نیازمند فهم دقیق و آگاهانه است. سخنان حضرت آیتالله خامنهای (دام ظله) در سال ۱۳۶۵ یک هشدار تاریخی و فلسفی به جوامع اسلامی و جهانی است تا با دقت در تعریف آزادی، از تحریفها و سوءاستفادههای رایج در این حوزه جلوگیری کنند.
آزادی واقعی، آزادی در چارچوب حق، اخلاق، عدالت و مسئولیتپذیری است. آزادی بیبندوباری و خودکامگی نیست، بلکه یک تعادل دقیق و هماهنگ بین حقوق فرد و جامعه است.
جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر آموزههای اسلامی و رهبری خردمندانه میتواند مدل آزادی متعالی و حقیقی را ارائه دهد که نه تنها جامعه خود را حفظ کند، بلکه الگویی در برابر نظامهای غربی تحریفشده و گمراهکننده باشد. این مهم، مستلزم گفتمانسازی عمیق، تربیت نسلهای آگاه و تبلیغ درست معارف اسلامی در عرصههای مختلف است.