تفسیر قرآن به ترتیب نزول، رویکردی نو یا با سابقه؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، اجلاسیه کرسی رویکردی نو در تفسیر قرآن براساس ترتیب نزول با ارائه حجتالاسلام عبدالکریم بهجتپور، رییس و عضو هیأت علمی پژوهشکده دانشنامهنگاری پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 28 بهمنماه در تالار معرفت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد که طی آن قرآنپژوهان و مفسران قرآن، گرد هم آمدند و ابعاد مختلف این نظریه را به کرسی داوری و نقد گذاشتند.
در این کرسی علمی که با مدیریت حجتالاسلام محمدعلی اسدینسب و با حضور حججاسلام محمدهادی یوسفی غروی، محمدکاظم طباطبایی و سیدرضا مؤدب به عنوان داور برگزار شد، حجتالاسلام سیدمنذر حکیم، دکتر جعفر نکونام و سرکار خانم نهله غروی به نقد و بررسی رویکردی نو در تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول پرداختند که البته پیش از آن حجتالاسلام بهجتپور به ارائه نظریه خود که نظریهای نو در قرآنپژوهی شیعه محسوب میشود پرداخت.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تفسیر را به معنای کشف مراد جدی خدای متعال تعریف کرد و گفت: مفسر موظف است مراد خدای متعال را کشف کند و بر این اساس سه یا چهار گام از تلاشهای علمی یعنی تلاش در رفع ابهامات عارض شده بر کلام، شبهاتی که پس از رفع ابهام از عبارات حاصل میشود و بیان مقصود از نزول چنین کلامی مطرح است که اگر تفسیری این سه گام را بردارد به کشف مراد جدی خدای متعال نائل شده است؛ هرچند در کنار ارائه تفسیر، مصادیق، تطبیقها و تبیین مجملات نیز بیان میشود، اما آنچه مفسر تلاش میکند به آن برسد کشف مراد جدی است و اگر اختلافی هم در تعریف مفهوم تفسیر هست به لایههای کشف مربوط میشود.
وی به 15 قرن تلاش علمی و مجاهدت مشکور مفسران و ارائه دو رویکرد تفسیری قرآن یعنی موضوعی و ترتیبی، اشاره کرد و با بیان اینکه در مجموع حدود هزار و پانصد تفسیرنگاری وجود دارد که باید بررسی شود این تفاسیر تا چه میزانی توانسته اند مراد جدی خدای متعال را استخراج کنند و آیا همه ابعاد کشف، در این تفاسیر اتفاق افتاده است، اظهار داشت: متأسفانه لایههایی از فهم مراد جدی خداوند مورد غفلت قرار گرفته است.
حجتالاسلام بهجتپور با بیان اینکه مراد جدی خدای متعال باید با استفاده از توصیف خود قرآن از قرآن، بیان اهداف کلی و جزئی از نزول قرآن، ظرفیت قرآن، ویژگیهای نزولی این کتاب و مطالعه محتوای سورههای قرآن تعقیب شود تا به کشف ارادهها و حوزههایی که خداوند در آن اراده خواهد کرد، برسد، مرادها را به دو بخش اصلی محتوایی و تربیتی تحولی تقسیم کرد و گفت: خدای متعال از روش خاصی در تعلیم و تربیت استفاده کرده است که براساس آن نزول تدریجی قرآن صورت گرفته و پیامبر اکرم(ص) موظف میشود دقیقا به آن اندازه که نازل شده بر مردم بخواند و بحثهای مربوط به این روش را که توجیهگر آن هدف تربیتی یا هدف تعلیمی است، مطرح کند.
وی با این توضیح، کار مفسر را با استفاده از کل ظرفیت آیه، شیوهها و سبکهای القای آن، مفهومشناسی، محتواشناسی و پرداختن به مفاهیم تربیتی، تحولی و روشها دانست و با طرح این سؤال که آیا تفاسیر موضوعی و ترتیبی توانسته است مجموعهای از مرادها را بیان کند، گفت: در این زمینه تفاسیر مجمع البیان، المیزان، التحریر و التنویر ابن آشوب و فیزلال سید قطب در تفسیر سوره قیامت، مورد مطالعه قرار گرفت که در مجموع به این نتیجه رسیدم، این تفاسیر با اهداف یا مرادهای خدای متعال میتواند نسبت عموم و خصوص مطلق داشته باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به جریان نزول قرآن در طول 23 سال بر پیامبر اکرم(ص) اشاره کرد و با بیان اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جامعهای که فرهنگ جاهلی بر آن مسلط بود، تلاش کردند تغییری حاصل کنند، تصریح کرد: برخی در برابر این تغییر تسلیم و مسلمان، مؤمن و همراه شدند و برخی در برابر آن مقاومت کردند که این مقاومت به ایجاد شبهه، تکذیب و در نهایت به کفر و مقابله انجامید.
وی با بیان اینکه خطاب قرآن پس از نزول، گاهی به پیامبر اکرم(ص)، گاهی به جامعه جاهلی و در زمانی به مؤمنان است، گفت: قرآن در خطاب به فرهنگ جاهلی پیگیر تغییر و در خطاب به امت اسلامی به دنبال تحول است، اما آن گاه که پیامبر اکرم(ص) را به عنوان مربی و اصلاحکننده جامعه مخاطب قرار میدهد، به او تثبیت قلب و تثبیت جان می دهد و باید گفت نزول تدریجی قرآن از همان آغاز به این مثلث توجه کرده است.
حجتالاسلام بهجتپور با اشاره به برنامه منظم قرآن در ایجاد تغییر و تحول جامعه، سرّ نزول تدریجی را توجه به ابعاد و لایههای تغییر و تحول دانست و با بیان اینکه مفسر باید بتواند مجموعه این قاعدهها و لایهها را بیرون آورد، ابراز داشت: در زمان طرح یک مسأله و در شیوه شکستن یک مقاومت و برخورد با یک موضوع مورد انکار، پیامی هست که باید از سوی مفسر کشف شود؛ براین اساس بود که چهار تفسیر در سوره قیامت مورد بررسی قرار گرفت.
وی با بیان اینکه وقتی این تفاسیر در مقدمه مباحث، کمترین حجم از اطلاعات مربوط به نگاه اجمالی به سوره و آشنا کردن مخاطب با فضای نزول را دارند، گفت: برخی از تفاسیر مانند مجمعالبیان به ارتباط سوره با سوره قبل توجه کردهاند، برخی اصلاً توجهی به رابطههای این سوره با دیگر سورهها توجه نکردهاند و آن را یک پیام جداگانه بریده از مجموعه قرآن دیدهاند و برخی هم مانند ابن آشور، نسبت سوره را از نظر ترتیب نزول بررسی کردهاند اما این امر را در حین عملیات تفسیر جز در موارد نادر مورد عنایت قرار ندادهاند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به پیوند هر مجموعه از آیات را در سورهها، بیان داشت: حرکت تفسیری برخی در بیان تفسیر آیات، از نظر ساختاری کاملاً متفاوت بوده است؛ به عنوان نمونه، تفسیر التحریر و التنویر سوره را به دوازده قسمت، تفسیر فی زلال القرآن سوره را به هفت قسمت، تفسیر مجمعالبیان سوره را به سه قسمت و تفسیر المیزان سوره را به دو قسمت تقسیم کرده است.
وی با بیان اینکه پیوندهای مطرح شده در این تفاسیر، جدی نشده، دلیل آن را چنین برشمرد: نوع تقسیمبندی مفسران در ورود به سوره متفاوت بوده است؛ چراکه هنگام تفسیر سوره به سیر طبیعی نزول آن و پیامهایی که در پس این سیر طبیعی است و میشد به آن توجه کرد، توجه نکردهاند؛ به غیر از ابن آشور که در دو مورد به مسأله توجه کرده است.
حجتالاسلام بهجتپور با اشاره به اینکه هیچ یک از تفاسیر فوق به نکتههای روششناختی که خدای متعال برای طرح این مسأله یا تربیت در پناه این مسأله در سوره قیامت مطرح کرده، اشاره نمیکنند، اشکالات تفسیرنگاری را عدم توجه به حکمت و کاربرد الفاظ مترادف، عدم توجه به معیار زمان حادثه و زمان نزول در تشخیص روایات صحیح و اسباب نزول، روشن نبودن واژه در هنگام مفهوم و اراده خاص در هنگام استعمال، مخلوط شدن روایات تفسیری و تنزیلی و احتمالات تفسیری دانست.
وی در ادامه بررسی تفسیر موضوعی پیام قرآن، گفت: به هر حال قرآن وقتی نازل شد و جامعه را تغییر داد، یک سری مفاهیم را آورد که پس از برخورد با یک پدیده اجتماعی و اعتقادی و برخورد با مخاطبان، با جبهههای مختلف درگیر شد تا در جایی تغییر حاصل کرد؛ توحید را آورد، آن را نهادینه و تبدیل به فرهنگ کرد که باید بررسی شود خط انتقال مفاهیم تا فرهنگ شدن آن چگونه به دست میآید.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برای تعیین تأخر و تقدم مسائل جامعه و خط تبدیل آن به فرهنگ ، خاطرنشان کرد: آیا جز از طریق تفسیر تنزیلی موضوعی میتوان این مسأله را تعقیب کرد که البته برای اثبات یا نفی انتقال هم باید تفسیر را به ترتیب نزول دید.
در ادامه و پس از ارائه نظریه رویکردی نو در تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول از سوی حجتالاسلام بهجتپور، حجتالاسلام سیدمنذر حکیم، دکتر جعفر نکونام و سرکار خانم نهله غروی که هر یک به گفته خود از مدافعان این دیدگاه بودند، به نقد بخشهایی از آن پرداختند.
در ابتدا حجتالاسلام منذر حکیم، عضو هیأت علمی جامعةالمصطفی العالمیه لب به سخن گشود و با بیان اینکه یکی از مدافعان تفسیر به ترتیب نزول بوده و هست، اما نمیداند که چرا در جایگاه ناقد انتخاب شده است، به سه نقد کلی در روش و سبک عرضه این نظریه اشاره کرد و گفت: این کار را نباید به همین سادگی شهید کرد.
وی افزود: نظریهپرداز محترم ضرورت بحث را براساس نقد تفسیر موجود و بیان کاستیها قرار دادهاند که بیان کاستیها مستلزم اثبات ضرورت و سلامت این رویکرد نخواهد بود؛ بلکه جمله اشکالات فراوانی که ناقدان و مخالفان این رویکرد دارند را باید نشانه گرفت و جواب داد.
عضو هیأت علمی جامعةالمصطفی با توجه به پیشینه این کار در خود قرآن و در میراث اهل بیت(ع) و داشتن نمونههایی از این تفسیر در میان غیرشیعه و در پیروی از این رویکرد در چند کار تاریخی مانند کار آقای جلالالدین فارسی با نامهای پیامبری و انقلاب، پیامبری و جهاد، پیامبری و حکومت و پس از آن در کار استاد یوسفی غروی که در «التاریخ الاسلامی» این رویکرد مطرح شده است.نامگذاری این نظریه با عنوان رویکردی نو در تفسیر را نیز قابل نقد دانست و به چالش کشید.
وی خواستار بررسی اشکالات جدی در این دیدگاه و دنبال کردن آسیبهای این کار نو و همچنین پاسخ به شبهات جدید آن برای بیان ضرورتها شد و افزود: نظریهپرداز خطاهایی را در تفسیر مفسران مطرح کرده است، از آن جمله که این خطاها مربوط به غفلت از ترتیب نزول بوده، یا خطاها به سبب آن بوده که مفسر روش غیرعلمی را ارائه کرده، یعنی مفسر سطحینگر شده، ظاهر را گرفته و به برخی از قرائن اکتفا کرده است؛ بنابراین سؤالی که مطرح میشود آن است که از کجا این آسیبها در کتابهای تفسیری به وجود میآید. اگر روش خود را عوض کردیم و تفسیر براساس ترتیب نزول را دنبال کردیم آیا این کاستیها از بین میرود؟
حجتالاسلام منذر حکیم با بیان اینکه برخی روش تفسیر براساس ترتیب نزول را بدعت میدانند و معتقدند اهل بیت(ع) و مفسران بزرگ به چنین رویهای اشاره نکردهاند؛ بلکه به ترتیب مصحف عمل کردهاند، اشکال بعدی این نظریه را اینگونه مطرح کرد که احتمالاً بگوییم رسیدن به ترتیب نزول اصلاً ممکن نیست؛ چراکه روایات موجود در ترتیب نزول آیات و ترتیب نزول سورهها کم تر قابل اعتمادند.
وی خاطرنشان کرد: قرآن با یک آیه هم تحدی میکند، یعنی یک آیه به تنهایی میتواند خود را به اثبات رساند. پس میشود یک آیه را منهای بقیه آیات و حتی منهای سیاق فهمید و با آن تحدی کرد؛ پس چه ضرورتی ایجاب میکند که این آیه را در بستر تاریخی خود و در بستر آن سوره و میان مجموعه موضوعی آیات نگاه کنیم.
این استاد حوزه علمیه قم با طرح این سؤال که اهل بیت(ع) چه اندازه با این روش موافق هستند و آیا راهی برای پیدا کردن موافقت و عدم موافقت اهل بیت(ع) وجود دارد و اینکه آیا برای اثبات ضرورت این کار میتوان گفت یگانه فهم قرآن به ترتیب نزول است، گفت: یکی دیگر از آسیبهای این نظریه اختلاف میان مسلمانان است؛ اگر چنین روشی را طی کردیم و یک تفسیر به ترتیب نزول ارائه دادیم و نوشتیم ممکن است گرفتار چنین مفسدهای شویم. پس آیا شأن و اسباب نزولها کفایت نمیکنند که این نیاز را تأمین کنند؛ که اگر این نیاز تأمین شود، پس ضرورتی برای ترتیب نزول نخواهد بود.
وی با بیان اینکه اگر کاربردهای تفسیر به ترتیب نزول مطرح شود، در همه عرصههای علمی که در علوم و معارف قرآن مطرح است میتوان این کاربرد را تعمیم داد؛ یعنی نه تنها برای تحول فرهنگی در علوم قرآن باید به ترتیب نزول نگاه کرد، اگر بخواهیم تاریخ اسلام، جامعهشناسی اسلامی با یک نگاه تاریخی، تاریخ تشریع احکام و آغاز و تأسیس فقه اسلامی، روش تبلیغ و قانونگذاری را به خوبی بفهمیم باید به ترتیب نزول این کار صورت گیرد. از اینرو بسنده کردن تنها به روش تربیتی یک نوع اکتفا کردن به یک وجه از مجموعه وجوهی است که میتواند در بیان تفسیر ترتیبی آیات مؤثر باشد.
حجتالاسلام منذر حکیم در پایان سخنان خود با ابراز امیدواری توفیق بیشتر برای حجتالاسلام بهجتپور در پیشبرد این نظریه، گفت: مقالهای در هشتمین شماره «الحیات الطیبه» در تأیید این نظریه و در معرفی و نقد آقای دروزه با عنوان «التفسیر الحدیث» نوشتهام که آن را در پیشینه تاریخی کار میتوان مورد استفاده قرار داد.
در ادامه این مراسم، سرکار خانم نهله غروی از دیگر ناقدان این نظریه با بیان اینکه مانند حجتالاسلام حکیم از مدافعان نظریه استاد بهجتپور است، گفت: در نوشتههای ایشان نقدی نداشتم اما در جزوهای که ارائه دادند سؤالی دارم و آن اینکه آیات شریفه قرآن را از نظر مراد خداوند متعال به سه جنبه تقسیم کردهاند که برای جنبه دوم و سوم وجه تربیتی مشترکی آمده که خیلی متوجه نشدم.
وی افزود: از آنجا که حکمت نزول تدریجی قرآن کریم به سبب عظمت خود قرآن، در رابطه با پیامبر اکرم (ص) و در در رابطه با مردم است، مسأله تربیتی هم از نظر خود رسول الله، از نظر فرا گرفتن قرآن کریم و هم برای مردم از جنبههای مختلف حائز اهمیت است.
این استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه «تفسیر دروزه» حدود هفتاد سال پیش به صورت ترتیب سور قرآن با اعتقاد به اینکه روش فوق بهترین روش دست یافتن به مراد خداوند متعال است، نگاشته شده، ابراز داشت: نمونههای که از سوی حجتالاسلام بهجتپور ارائه شده دقیقاً نشان میدهد که در تفاسیر دیگری که براساس ترتیب سور قرآن موجود آورده شده، اشکالی وجود دارد و آن اینکه هنوز نقلی کامل و یکتا نداریم که بگوییم تمام تفسیر براساس ترتیب سور است.
وی تصریح کرد: زمانی که در ترتیب سور دروزه دقت میکنیم میبینیم که سوره توبه دو سوره پس از سوره مائده آمده در حالی که علامه طباطبایی سوره مائده را آخرین سوره کامل نازل بر پیامبر اکرم(ص) معرفی میکنند و به شهادت آیاتی که در آن سوره هست و مروری که بر جمع کل قرآن دارند، آن سوره را آخرین سوره میدانند.
خانم نهله غروی در پایان سخنان خود، اظهار داشت: تفسیر براساس ترتیب نزول قرآن نیاز عالمان قرآنی و عالمان جهان اسلام را به مصحف امیرالمؤمنین(ع) که نزد ولی عصر(عج) است آشکار میکند.
دکتر جعفر نکونام، استاد حوزه و دانشگاه، دیگر منتقد این نظریه بود که نقدهای خود را براساس آییننامه به صورت مکتوب و منسجم بیان داشت و گفت: صاحب طرحنامه در زمینه ترجیح تفسیر به ترتیب نزول نوگستری انجام دادهاند و در حوزه مبانی و موارد ادله و نمونهها را بازپردازی و تقریر کردهاند که برتری این روش را میتوان به شناخت و روش مراحل دعوت پیامبر اکرم(ص) و الگوگیری از آن در دیگر اعصار، شناخت مراد واژگان و تعابیر قریب و محل نزاع، تمییز صحیح روایات تفسیر و اسباب نزول و تمییز روایات اسباب نزولی از روایات تطبیقی برشمرد.
وی با بیان اینکه تفاسیر فعلی به گونهای است که در یک انبار آشفته بخواهیم کالایی را پیدا و میان آن کالا با اجناس دیگر ربط برقرار کنیم که البته از این تفسیرها نمیتوان دفاع کرد، خواستار ارائه تفسیر به ترتیب نزول شد و اظهار داشت: مصحف امام علی(ع) به ترتیب نزول بوده و قرآن کریم به تدریج در مدت 23 سال متناسب با مقتضیات عصر پیامبر اسلام(ص) نازل شده است که این امر خود محکمترین ادله جواز و بلکه ترجیح تفسیر به ترتیب نزول است؛ در زمینه راهکار ارائه این نظریه هم اگرچه مشکلاتی وجود دارد اما ناممکن نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه موافق تفسیر به ترتیب نزول است اما به لحاظ روش و کارکرد با حجتالاسلام بهجتپور تفاوت نظر دارد، گفت: ابتدا باید مشخص شود که این طرحنامه نوآوری است یا نظریه پردازی. تلقی اعضای حلقه علوم و قرآن و حدیث این بود که این طرح نظریهپردازی نمیتواند باشد چراکه اصل نظریه نو نیست، تفسیر به ترتیب نزول ترجیح دارد و دیگران هم نوعی از آن را مطرح کرده و نگاشتهاند.
وی البته با تصریح این مطلب که اگر صاحب طرح، نوآوریهایی در نظریه ترجیح تفسیر به ترتیب نزول ارایه کرده باشد مشمول نوآوری خواهد شد، گفت: به فرض آنکه بخواهیم این طرح را نظریهپردازی تلقی کنیم، آنچه باید در مقاله ارائه و در این جلسه گزارش شود آن است که ابتدا تعریفی از اصطلاحات کلیدی، پس از آن توضیح مسأله اصلی، بعد ارائه فرضیه و پیشفرضها و در ادامه ادله مطرح شود و نظریهپرداز تفاوت فرضیه خود با فرضیههای رقیب را شرح داده و پس از شرح و تبیین نوآوری و یا نظریهپردازی، در نهایت به نتیجهگیری میپرداختند که به نظر میرسد این روش دنبال نشده است.
نکونام با اشاره اینکه اگر طرح در قالب نوآوری مطرح میشود باید به طور روشن و مشخص موارد نوآوری برشمرده شده و نظریهپرداز شرح دهند چه گزارهای را مطرح کردهاند که پیشتر مطرح نشده است، خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه درباره مبانی تفسیر اختلاف نظر وجود دارد، مناسب بود صاحب طرح ابتدا پیشفرضهای خود را اینگونه روشن میکردند که آیا ترتیب آیات در سورهها موافق نزول است یا مخالف و آیا سورههای ممزوج از مکی و مدنی در قرآن هست یا خیر.
وی با بیان اینکه از سخنان نویسنده چنین دانسته میشود که قصد مطالعه چینش آیات به ترتیب نزول را دارند و معتقد به ممزوج بودن آیات مکی و مدنی در سورهها هستند به طرح سؤالاتی همچون معیار تمییز نزول آیات و شناخت آیات مکی و مدنی چیست؟ آیا به استناد روایات ذیل آیات قصد دارند زمان و دوره نزول آیات را مشخص کنند؟ آیا چنین روایاتی از اعتبار علمی لازم برای تاریخگذاری آیات برخوردار هستند؟ در تعارض روایات اسباب نزول و سیاق باید کدام را حاکم و کدام را رد کرد. آیا سیاق آیات قرآن که متنی با تواتر لفظی است اعتباری کمتر از نقل شفاهی دارد. در ترتیب سورهها ملاک چیست؟ آیا ترتیب روایی معتبر است؟ آیا مدنی بودن سورههای انسان، زلزله، رحمان و رعد مورد قبول است؟ و سؤالهای دیگر در این زمینه پرداخت.
پس از ایراد نقد ناقدان، نظریهپرداز رویکردی نو در تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول، درصدد پاسخ به نقدهای موجود برآمد و با ارائه توضیحی درباره ضرورت بیان براساس کاستیها، گفت: نظرم این نبود که نظریه را به شکل جامع و ابعاد نظری تقدیم نکنم، بلکه این نظر هیأت حمایت از کرسیها بود که فرمودند کار باید از نقد تفاسیر شروع شود؛ یعنی بحث مربوط به مبانی، قواعد، فوائد موجود و مکتوب میتوانست در این جلسه بررسی شود، اما تصمیم جمع اینگونه نبود.
وی که نظریه خود را دارای رویکردی نو میداند، با توجه به پنج تفسیر ترتیب نزولی، تفسیر دروزه، ملاهویش، بازرگان و حتی حسن هبنکه و عامل الجابری را دارای اشکال دانست و گفت: تفسیر به ترتیب نزول باید بتواند خود، خود را نگه دارد؛ یعنی فوائد از درونش بجوشد؛ کاری که مفسران باید به سمت آن بروند.
حجتالاسلام بهجتپور با بیان اینکه به عنوان نگارنده تفسیر به ترتیب نزول جز سال اول هیچگاه به این پنج تفسیر مراجعه نکردم، گفت: هنوز معتقدم که باید رویکردی نو به تفسیر براساس ترتیب نزول اتلاق شود؛ چراکه کار حضرت علی(ع) به عنوان مصحفی که به ترتیب نزول است، اصولاً دست ما نبوده و قابل ارزشداوری و بیان رویکردها نیست.
وی در پاسخ به این سؤال که خطاهای مفسران مربوط به غفلت است یا نگاه سطحی، گفت: چهار تفسیر را انتخاب کردم که فکر میکنم تفاسیر دقیق دنیای اسلام است و از اینرو نمیخواهم اینها را حمل بر غفلت کنم؛ بلکه میخواهم بگویم چون از این روش نرفتهاند، سهوی در توجه به این مطالب حاصل شد، وگرنه این بزرگان با این ظرفیت اگر به ترتیب توجه میکردند پاسخگوی بسیاری از سؤالها بودند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بیان اینکه آیا کاربردهای تفسیر در همه عرصهها قابل تعمیم است و آیا در ارائه این طرح اعتقاد به سور داریم یا آیات، به سخن استاد نکونام که گفته بود عامل وحدت سوره غرض است نه موضوع، اشاره کرد و ابراز داشت: بنده معتقدم که سوره معیار است و اصلاً نباید به آیه بریده از سوره توجه کرد. سوره یک اتاقی نیست که تعدادی صندلی بدون نظم در آن بریزیم و درش را ببندیم؛ سوره یک مجموعه منسجم و مرتبط است؛ حتی اگر آیه استثنایی داشته باشد.
وی همچنین با تشکر از حمایت سرکار خانم غروی از اصل کار، جنبه دوم و سوم این طرح را تکراری ندانست و در رابطه با جدول ترتیب نزول سور نیز گفت: همه آنچه که به نظرمان سند رسیده بررسی شده است؛ 48 منبع به دستمان رسید که براساس آن 10 سند مسند، 5 سند غیرمسند، چند سند از معصومین(ع) و چند سند ترکیبی در سیر تطور و تتبع تاریخی بررسی شد و سندهایش در خدمت اهل تحقیق قرار گرفت.
حجتالاسلام بهجتپور در رابطه با سؤال استاد نکونام که درباره بحثهایی مانند دوره و زمان نزول آیات و تاریخگذاری پرسیده بود، گفت: من با تاریخگذاری مخالفم و معتقد نیستم به اینکه زمان در تربیت دخالت دارد. کسی در برابر توحید ایستاده و قرآن بیست سال با آن درگیر شده و کسی به محض اینکه در برابر قرآن و دعوت پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته تسلیم شده است؛ بنابراین زمان دخالت ندارد و مهم پذیرفتن مفهوم و تحول است.
وی در توضیح این مطلب، اظهار داشت: وقتی قرآن در مدینه نازل میشود و خطابش به مکیها است بحث شرک را مطرح میکند و حتی سبک گفتار هم هنوز مکی است با اینکه سوره در مدینه نازل شده است؛ بنابراین تاریخ و زمان در تفسیر به ترتیب نزول موضوع نیست، بلکه تحول محور است که اگر رویکردمان به تحول باشد خواهیم دید که زمان دخالتی ندارد، بلکه موضوعات هستند که تأخیر و تقدمها را توجیه میکنند و توضیح میدهند.
این نظریهپرداز با بیان اینکه وظیفه داریم به حقیقت ترتیب نزول نزدیک شویم و معتقدم تا یک دور تفسیر کامل نشود، به یک حد نسبتاً قابل اطمینان از وضعیت ترتیب نزول نخواهیم رسید، گفت: تمام تلاش خود را برای نزدیک شدن به حقیقت به کار خواهم بست.
در بخش دیگری از این مراسم، حجتالاسلام اسدی نسب از حاضران خواست که سؤالات خود را پیرامون این دیدگاه به صورت کتبی و شفاهی بیان کنند که پس از ارائه دو سؤال کتبی و پاسخ حجتالاسلام بهجتپور، حججاسلام محمدهادی یوسفی غروی، محمدکاظم طباطبایی و سیدرضا مؤدب به عنوان داور این کرسی به ایراد سؤالات خود پیرامون دیدگاه حجتالاسلام بهجتپور پرداختند و پس از شنیدن پاسخهای وی، داوری نظریه رویکردی نو در تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول را به جلسه دیگری سپردند. /920/ 503/ح