۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۵
کد خبر: ۱۶۲۸۷۹
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم:

مردم‌سالاری و پرهیز از سیاسی‌شدن از پیش‌شرط‌های اسلامی‌سازی است

خبرگزاری رسا ـ استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با اشاره به این که همه مخالفان اسلامی‌سازی مخالف با شریعت اسلام نیستند، گفت: مردم‌سالاری، فرهنگ گفت‌وگو و پرهیز از سیاسی‌شدن از پیش‌شرط‌های اسلامی‌سازی محسوب می‌شود.
دکتر سيد صادق حقيقت، استاد علوم سياسي دانشگاه مفيد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی اسلامی سازی، شرایط امکان و عدم امکان از سلسله نشست‌های اسلامی‌سازی در سالن همایش‌های دانشگاه مفید قم با سخنرانی دکتر سید صادق حقیقت، استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید برگزار شد.
در این نشست، دکتر سید صادق حقیقت با اشاره به این‌که علوم انسانی در مقابل علوم طبیعی و زیستی است که به شناخت نهادهای انسانی و جاندار می‌پردازد، گفت: به شکل مشخص از دهه 1980 فعالیت‌هایی از سوی مسلمانان در مالزی و آمریکا(المعهد العالمی للفکر الاسلامی) برای اسلامی سازی علوم انسانی شروع شد و بر ایران اسلامی پس از انقلاب نیز تأثیر گذاشت.
وی افزود: اسلامی سازی که در زبان انگلیسی از آن به Islamization و در زبان عربی از آن به «اسلمة العلوم» تعبیر می‌شود، نهضت علمی بود که در سه دهه اخیر بالاخص در سه کشور فوق رواج گرفت و سعی داشت علوم غیراسلامی را به شکلی اسلامی سازد، اگر بخواهیم بین Islamization و Islamification تمایز قائل شویم، باید گفت اصطلاح اول به اسلامی سازی دانش‌ها، و اصطلاح دوم به اسلامی سازی جامعه مربوط می‌شود.
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید با بیان این‌که تمرکز بحث اسلامی‌سازی بر علم(science) است، اما به نظر نمی‌رسد محدود به آن باشد، چرا که درباره اسلامی شدن فلسفه و فلسفه سیاسی نیز بحث وجود دارد، اظهار داشت: به هر حال، بحث بر سر این است که علوم انسانی چگونه و در چه ابعادی (در پیش‌فرض‌ها، در روش یا در غایات) ممکن است تغییر کند و به تعبیر کلی‌تر(اسلامی سازی و بومی‌سازی دانش)، آیا علوم تجربی نیز بومی و اسلامی می‌شوند.
حقیقت در ادامه گفت: از بومی سازی و اسلامی‌سازی تعاریف مختلف و گاه ناهم‌گونی به دست داده شده است، این دو اصطلاح دچار آشفتگی در تعریف هستند و در صورت نرسیدن به تعریفی واحد، چاره‌ای جز تعیین مراد نمی‌ماند، فارغ از تعاریف متعدد و اختلافی، مقصود از«علم اسلامی» کشف، تدوین، ابلاغ و نشر معرفت از زاویه جهان‌بینی اسلامی درباره جهان، زندگی و انسان است.
وی ابراز داشت: پاسخ به سؤال اسلامی‌سازی علوم بین وجود و عدم، یا به بیان دیگر بین صفر و صد، نیست، علم اسلامی از چند جهت امکان معرفتی جهت محقق شدن دارد و از طرف دیگر، با مشکلات و چالش‌هایی نیز روبه‌رو است، شاید بتوان گفت مقصود از بومی سازی عبارت است از انطباق علوم مربوط به جهانی دیگر، دنیای متجدد، با شرایطی زمانی و مکانی خاص(همانند شرایط ویژه ایران اسلامی پس از انقلاب).
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با اشاره به این‌که حداقل مفروضات بومی‌سازی دو نکته می‌تواند باشد، افزود: یکی این‌که علم منتزع و بریده شده از شرایط خاص اجتماعی و فرهنگی ممکن یا نافع نیست و دوم این‌که امکان تطبیق دانش بر شرایط خاص وجود دارد، البته همه سخن در شیوه بومی‌سازی و ابعاد آن است.
وی خاطرنشان کرد: ابتدا می‌توان به جهات امکان«علم اسلامی» پرداخت، اسلامی سازی به معنای عوض شدن فضای فکری محقق محل اختلاف نیست، پس اگر مقصود از اسلامی سازی این باشد که فضا فکری محقق دینی شود، کمتر کسی با آن مخالفت دارد، طبق این فرض، روحیه و فکر یک فیزیکدان دینی و اسلامی می‌شود و بنا بر قاعده«از کوزه همان برون تراود که در اوست» هر آنچه وی می‌اندیشد، اسلامی خواهد بود.
حقیقت ادامه داد: بین علوم مختلف باید تفکیک قائل شویم، چرا که برخی علوم، مثل فقه و کلام، دینی و اسلامی‌اند و اسلامی‌سازی آنها معنای محصلی ندارد، ما همچنین به تمایز دیگری همچون تفکیک بین پیش‌فرض‌ها، روش و غایات علوم نیاز داریم، به طور مثال، در سیاست پیش‌فرض‌هایی همچون پیش‌فرض‌های انسان‌شناسانه مفروض گرفته می‌شود.
وی ابراز داشت: همان‌گونه که هابز ذات انسان را شرور و لاک طبیعت بشر را نیک‌سرشت می‌داند، می‌توان از قرآن دیدگاهی بینابینی(ترکیبی از خیر و شر) برگزید و فلسفه سیاسی مبتنی بر عقل و آزاد از وحی، را بر آن استوار کرد، فلسفه سیاسی، طبق تعریف، آزاد از وحی است، اما با این مسأله منافاتی ندارد که پیش‌فرض‌ها از جایی دیگر گرفته شوند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با بیان این‌که سیاست اسلامی غایت‌گرایانه است و از این جهت در مقابل سیاست عرفی‌گرا و نتیجه‌گرا، اعم از فایده‌گرا و عملگرا، قرار می‌گیرد، گفت: حامیان اسلامی‌سازی ضدسکولارند، چرا که قرائت حداکثری از دین با سکولاریسم ناسازگار است، به همین ترتیب، سکولارها نیز به اسلامی سازی اعتقادی ندارند.
وی با اشاره به این‌که اسلامی سازی با مونیسم در عمل سازگاری بیشتری دارد، افزود: کسانی که معتقدند علوم باید براساس عقیده‌شان اسلامی شود، گویا به پلورالیسم و تکثر قرائت‌ها روی خوش نشان نمی‌دهند و فقط قرائت خود را برحق می‌دانند.
حقیقت اظهار داشت: از حیث نظری، می‌توان اسلامی سازی را با درجاتی از تکثر قرائت‌ها قابل جمع دانست، سیاست اسلامی هم به اعتقاد نگارنده غایت‌گرایانه است و هم با نگرش پسینی به تاریخ اندیشه سیاسی اسلامی می‌توان دریافت که نگرش غایت‌گرایانه، به دلیل وامداری از فلسفه سیاسی یونان، غلبه مطلق داشته است.
وی با بیان این‌که از نظر معرفتی، قائلان به اسلامی‌سازی لازم است بین دو طرف ناسازه را به نحوی از انحا جمع کنند، گفت: از این جهت که به حقایق فرازمانی و فرامکانی اعتقاد دارند، مطلق‌انگارند، همان‌گونه که به جهت جداکردن شرایط خود از دیگران نسبی‌انگار تلقی می‌شوند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با اشاره به این که معتقدان به اسلامی‌سازی می‌بایست راهی بین نسبی‌‌گرایی و مطلق‌گرایی پیدا کنند، ابراز داشت: این دو مبنا ناسازوار(paradoxical) به نظر می‌رسند، هرچند ممکن است راهی بینابینی پیدا شود، به نظر می‌رسد سه مبنای قابل جمع بتواند گره از این معما بگشاید، نظریه اعتباریات مابعدالاجتماع، نسبی بودن حقوق و مبانی جماعت‌گرایانه.
وی خاطرنشان کرد: شاید علامه طباطبایی با طرح نظریه اعتباریات و شهید مطهری با نسبی دانستن حقوق اجتماعی راهی معقول در این بین پیدا کرده باشند، در بین مکاتب غربی نیز جماعت‌گرایان(communitarians) در عین اعتقاد به دین و فضیلت، به شکلی نسبی‌گرا هستند، این سه مبنا قابل جمع به نظر می‌رسند و می‌توانند در ارائه معنای معقولی از«علم اسلامی» ما را یاری رسانند، این سه مبنا ناقد اثبات‌گرایی(positivism) هستند و در مقابل، با رویکرد هرمنوتیکی قابل جمعند.
حقیقت با بیان این‌که همه اثبات‌گرایان با اسلامی‌سازی معرفت مخالفند، چرا که به وحدت روشی در علوم طبیعی و علوم انسانی معتقد هستند و همه معتقدان به اسلامی‌سازی مفروضات اولیه اثبات‌گرایی را زیر سؤال می‌برند، افزود: دقیقا به همین دلیل است که عده‌ای اسلامی‌سازی را با رد اثبات‌گرایی به این شکل تعریف می‌کنند، «قطع ارتباط میان دستاوردهای علمی‌ـ تمدنی بشری و منابع فلسفی تحصلی با انواع مختلفی که دارد و به کارگیری مجدد این علوم در یک نظام روشمند دینی غیرتحصلی». 
وی ابراز داشت: به همان میزان که اسلامی‌سازی با اثبات گرایی، مکتب تحصلی، ناسازگاری دارد، ممکن است به نقادان پوزیتیویسم نزدیک شود، به همین دلیل است که حامیان اسلامی‌سازی به هرمنوتیک یا جماعت‌گرایی یا مانند آنها نزدیک می‌شوند. 
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با اشاره به این‌که نظریه همروی، که نگارنده دنبال می‌کند، ناقد رویکرد حداکثری و حداقلی نسبت به دین است و رویکرد حداقلی رسالت دین را صرف مبدأ و معاد می‌داند، گفت: این نظریه چون امور اجتماعی را به عقل وامی‌گذارد، اعتباری برای فقه سیاسی قائل نیست، برعکس، قرائت حداکثری از دین انتظار دارد دین در همه حوزه‌ها دخالت و تعیین موضع کند.
وی اظهار داشت: اسلامی سازی، در شکل کامل و جامع خود، مبتنی بر قرائتی حداکثری (maximalist) از دین است، به این معنا که هر آنچه در دانش امروزین یافت می‌شود در دین نیز از آن سخن به میان آمده و بنابراین می‌تواند اسلامی شود.
حقیقت با بیان این‌که قرائت حداکثری در دین، دارای مراتب (و مقول به تشکیک) است، افزود: برخی تنها معتقد به اسلامی‌سازی علوم انسانی‌اند، در حالی که برخی دیگر از اسلامی کردن تمامی علوم، حتی علوم پایه همچون شیمی و فیزیک، سخن می‌گویند، نظریه همروی راه سومی بین رویکرد حداکثری و رویکرد حداقلی به دین تلقی می‌شود و بنابراین، رویکردی بینابین در مسأله «علم اسلامی» دارد.
وی در ادمه خاطرنشان کرد: براساس همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی، همان‌گونه که اشاره شد، فلسفه سیاسی هرچند فارغ از وحی است و در روش باید بر عقل تکیه کند، اما می‌تواند پیش‌فرض‌های دینی داشته باشد، همچنین، درباره علوم دیگر لازم است قائل به تفصیل شویم، چرا که مقتضای هر علم با علم دیگر متفاوت است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با اشاره به این که برخی علوم همچون فقه، کلام و رجال هستند که اسلامی‌سازی درباره آنها بی‌معنا است و به لحاظ موضوع خود به دین می‌پردازند، اظهار داشت: علوم طبیعی هم مثل علوم انسانی نیست، در خود علوم انسانی هم باید قائل به تفصیل شد، چه بسا بتوان گفت اقتصاد، فلسفه و سیاست بیش از علوم اجتماعی و جامعه شناسی می‌توانند اسلامی شوند، در خود اقتصاد هم، به طور مثال، باید تکلیف مکتب اقتصادی را از علم اقتصاد جدا کرد، بدون شک، اسلام مکتب اقتصادی خاص خود را دارا است. 
وی گفت: شاید در مفهوم اسلامی‌سازی و بومی‌سازی این فرض نهفته باشد که دانش در گفتمان مسلط، جهان اول، تولید شده و به هنگام کاربرد در جهان حاشیه‌ای باید اسلامی یا بومی شود.
حقیقت با بیان این‌که اندیشه اسلامی‌سازی می‌تواند با بومی‌سازی در یک جا جمع شود، افزود: در ایران اسلامی، اسلامی‌سازی شکل خاص بومی‌سازی تلقی می‌شود، به تعبیر گفتمانی، در فرض اولیه اسلامی‌سازی و بومی‌سازی نوعی غیریت(otherness) نهفته است، به شکلی که هویت ما را به دیگری(other) و هویت دیگری را به هویت ما پیوند می‌زند.
وی تصریح کرد: اولین نکته‌ای که در اسلامی‌سازی و بومی‌سازی وجود دارد این است که ممکن است به شکلی به مفروضات شرق‌شناسانه مهر صحت گذاشته شود.
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با اشاره به این‌که اسلامی‌سازی یکی از حیاتی‌ترین ارکان اسلام سیاسی محسوب می‌شود به شکلی که نمی‌توان اسلام سیاسی را بدون این فرض تصور کرد، اظهار داشت: نظریه‌پردازان اسلام سیاسی که از دین تعبیری حداکثری دارند، این فرض را از قبل پذیرفته‌اند که اسلام در زمینه‌های فوق استغنا دارد.
وی با تأکید بر این‌که اسلام سیاسی را بدون اسلامی‌سازی نمی‌توان تصور کرد، افزود: اما ضرورتا همه معتقدان به اسلامی‌سازی در گفتمان اسلام سیاسی جای نمی‌گیرند، به طور مثال ممکن است نحله‌ای از اسلام غیرسیاسی به شکلی دیگر به اسلامی‌سازی علوم اعتقاد داشته باشند.
حقیقت ادامه داد: اسلامی‌سازی در آنجایی که با اسلام سیاسی یا بنیادگرایی جمع می‌شود، جنبه رادیکال به خود می‌گیرد، هرچند رادیکالیسم اسلام سیاسی با بنیادگرایی قابل مقایسه نیست، اسلام سیاسی در قرائت غیرمسلط خود می‌تواند میانه‌رو باشد، اما بنیادگرایی ضرورتا رادیکال است، به همین نسبت در اسلام سیاسی و بنیادگرایی، بر حسب درجه رادیکال بودنشان، نوعی ضدیت با تجدد مشاهده می‌شود.
وی ابراز داشت: به شکل کلی می‌توان گفت معتقدان به اسلامی‌سازی یا ناقد غرب هستند، یا ضدتجدد، گویی این مفروضه مشکوک را تلقی به قبول کرده‌اند که علوم غربی بر مادیت، نفسانیت و اومانیسم استوار است و ما باید آن را الهی کنیم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با اشاره به این‌که پیوند اسلام سیاسی و اسلامی‌سازی هم می‌تواند ریشه‌های معرفتی همچون همه علائق و ارتباطات عملی را داشته باشد، گفت: آنچه هست این است که هرچند اسلامی‌سازی بحثی اندیشه‌ای و معرفتی است، اما قوس صعود یا نزول اسلام سیاسی ممکن است بر تحقق«علم اسلامی» به شکل عملی تأثیر گذارد.
وی در پایان اظهار داشت: مردم‌سالاری، رواداری، فرهنگ گفت‌وگو و پرهیز از سیاسی‌شدن (به معنای منفی‌اش) از پیش‌شرط‌های اسلامی‌سازی محسوب می‌شود، نه همه مخالفان اسلامی‌سازی مخالف با شریعت اسلامند و نه همه شریعتمداران موافق«علم اسلامی»، علاوه بر این که مسأله علم اسلامی دائر بین وجود و عدم نیست و همان‌گونه که دیدیم احتمال تفصیل نیز وجود دارد، پس علم اسلامی با تفاصیل فوق و به شرط تحقق زمینه‌ها و فقدان موانع، منتفی نیست و اقتضای معرفتی و عملی دارد./907/ز503/پ
ارسال نظرات